وقتی همه جا سفید بود
نویسنده:
حسین غفاری
امتیاز دهید
مجموعه داستان کوتاه وقتی همه جا سفید بود، نگاهی داستانی به جنگ و دفاع مقدس دارد و هر قطعه از داستانها در حد ایده پردازی نسبت به موضوعات آن دارد.
از داستان منتظرتان هستیم:
صدای زنگ خانه که درآمد، تصویرش در قاب آیفون تصویری پیدا شد. گوشی آیفون را برداشتم و با اینکه می دیدم پشت در چه کسی است، از روی عادتی دیرینه گفتم: کیه؟ و او هم از روی عادتی همگانی گفت: منم.
منم یعنی من محرم این خانه ام. آشنا هستم، مجوز عبور دارم. می توانم داخل شوم.
تا او از حیاط عبور کند و وارد راهرو شود و پله ها را تا بالا بیاید، من هم از اتاق بیرون آمده و تا سر پله ها آمدم. وارد راهرو که شد، چادرش را از سر وا کرد...
بیشتر
از داستان منتظرتان هستیم:
صدای زنگ خانه که درآمد، تصویرش در قاب آیفون تصویری پیدا شد. گوشی آیفون را برداشتم و با اینکه می دیدم پشت در چه کسی است، از روی عادتی دیرینه گفتم: کیه؟ و او هم از روی عادتی همگانی گفت: منم.
منم یعنی من محرم این خانه ام. آشنا هستم، مجوز عبور دارم. می توانم داخل شوم.
تا او از حیاط عبور کند و وارد راهرو شود و پله ها را تا بالا بیاید، من هم از اتاق بیرون آمده و تا سر پله ها آمدم. وارد راهرو که شد، چادرش را از سر وا کرد...
آپلود شده توسط:
hossin45
1402/01/28
دیدگاههای کتاب الکترونیکی وقتی همه جا سفید بود