آخرین زن لوت
نویسنده:
اعظم بهرامی
امتیاز دهید
مجموعه شعر
نمونه شعر:
در این روزهای شناور من
درست توی آن تابوتی بودم که گلوله خورد
گلویم پر خون شده بود
پر از بوی گس خون دلمه بسته
صبح بر چهار دیوار مترود چوبی داشتم
از سوراخ گلوله ها به تو نگاه را گلو گلو
و دستم روی زخمم بود
چه حس کوچک و خوشبختی ست
مردن پس از بازمردن...
بیشتر
نمونه شعر:
در این روزهای شناور من
درست توی آن تابوتی بودم که گلوله خورد
گلویم پر خون شده بود
پر از بوی گس خون دلمه بسته
صبح بر چهار دیوار مترود چوبی داشتم
از سوراخ گلوله ها به تو نگاه را گلو گلو
و دستم روی زخمم بود
چه حس کوچک و خوشبختی ست
مردن پس از بازمردن...
آپلود شده توسط:
elahehj
1401/09/05
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آخرین زن لوت