خورشید سرایان یا شاعران عاشورایی کاشان
نویسنده:
سید علی اصغر صائم کاشانی
امتیاز دهید
بخشی از شعر خورشید عاشورا:
بار دیگر شد به یاد داستان کربلا
اشک غم جاری ز چشم عاشقان کربلا
عاشق صادق اگر از خون دل شوید رواست
آستین آرزو در آستان کربلا
چشم گردون گشت حیرانتر ز چشم روزگار
بر سنان تا دید سرهای سران در کربلا
ناوک خونریز تا بر حنجر اصغر نشست
شد شفق آیینه دار آسمان کربلا
حجله خون بود یا دامادی قاسم که سوخت
جان هستی را به حسرت نوجوان کربلا
جانفشانی های عباس است در عالم علم
نازم این سردار و سرو بوستان کربلا...
بیشتر
بار دیگر شد به یاد داستان کربلا
اشک غم جاری ز چشم عاشقان کربلا
عاشق صادق اگر از خون دل شوید رواست
آستین آرزو در آستان کربلا
چشم گردون گشت حیرانتر ز چشم روزگار
بر سنان تا دید سرهای سران در کربلا
ناوک خونریز تا بر حنجر اصغر نشست
شد شفق آیینه دار آسمان کربلا
حجله خون بود یا دامادی قاسم که سوخت
جان هستی را به حسرت نوجوان کربلا
جانفشانی های عباس است در عالم علم
نازم این سردار و سرو بوستان کربلا...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خورشید سرایان یا شاعران عاشورایی کاشان