رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
دنیای خنده
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 5 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 5 رای
مجموعه ای از قطعه ها و لطیفه های طنز

مردی نگران در کوپه قطار نشسته بود که ناگهان دزدی با تپانچه وارد شد و گفت:
زود باش هر چی پول داری رد کن بیاد!
مرد مسافر که مرتب می لرزید گفت:
هیچی پول ندارم می توانی جیبهایم را بگردی.
دزد: تو که پول نداری و خاطرجمع هستی، چرا تا وارد شدم، ترسیدی؟
مرد مسافر: فکر کردم بازرس قطاره و برای بلیط آمده، چون بلیط هم ندارم.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
Booshvegg
Booshvegg
1401/05/21

کتاب‌های مرتبط

لبخند به لبخند
لبخند به لبخند
3.3 امتیاز
از 3 رای
موش و گربه
موش و گربه
4.6 امتیاز
از 213 رای
گزک: ۲۷ داستان طنز
گزک: ۲۷ داستان طنز
4.2 امتیاز
از 10 رای
لبخند و خنده
لبخند و خنده
4.6 امتیاز
از 7 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دنیای خنده

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
دنیای خنده
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک