بازی بزغاله و شیر
نویسنده:
مجتبی حیدرزاده
امتیاز دهید
تصویرگر: بهمن عبدی
روزی بود، روزگاری بود.
یک روباه ناقلا و زرنگ برای پیدا کردن شکار و سیر کردن شکم خود، در جنگلی کمین کرده بود. اما هر نشست، از شکار خبری نشد و شکمش به قار و قور افتاد. تصمیم گرفت به دهی که در نزدیکی جنگل قرار داشت برود و مرغ و خروسی شکار کند...
بیشتر
روزی بود، روزگاری بود.
یک روباه ناقلا و زرنگ برای پیدا کردن شکار و سیر کردن شکم خود، در جنگلی کمین کرده بود. اما هر نشست، از شکار خبری نشد و شکمش به قار و قور افتاد. تصمیم گرفت به دهی که در نزدیکی جنگل قرار داشت برود و مرغ و خروسی شکار کند...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بازی بزغاله و شیر