رسته‌ها
خون نوشت
امتیاز دهید
5 / 4
با 2 رای
امتیاز دهید
5 / 4
با 2 رای
بر اساس زندگی شهید ولی الله چراغچی

از متن کتاب:
چند دقیقه ای بود که آنجا روی صندلی سیاه چرمی که کمی هم ناراحت بود، نشسته بودم به انتظار. به من گفته بودند که مسئول دفتر، آقای شکوهی در جلسه است و باید صبر کنم تا برگردد.
خانم چادری قدبلندی که مرا به دفتر راهنمایی کرده بود، عذرخواهی کوتاهی کرد و رفته بود بعد از آنکه پرسیده بود آیا کاری هست که از عهده او برآید؟ و من به سردی گفته بودم گمان نکنم و حالا که آنجا نشسته بودم و در و دیوار را نگاه می کردم و پوسترها و کتابهایی را که درباره شهدا چاپ شده بود، فکر می کردم من در اینجا چه می کنم؟...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
44
آپلود شده توسط:
hamid
hamid
1401/03/21

کتاب‌های مرتبط

آتش فشان روح
آتش فشان روح
3.7 امتیاز
از 3 رای
اسماعیل
اسماعیل
4 امتیاز
از 4 رای
پرواز؛ همیشه
پرواز؛ همیشه
4.5 امتیاز
از 4 رای
وقتی همه جا سفید بود
وقتی همه جا سفید بود
4.3 امتیاز
از 3 رای
خاطرات یک سرباز
خاطرات یک سرباز
4.3 امتیاز
از 6 رای
متخصص
متخصص
4.3 امتیاز
از 3 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی خون نوشت

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
خون نوشت
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک