عقلهای هفتاد ساله
نویسنده:
عزیز نسین
مترجم:
غلامحسین فرنود
امتیاز دهید
بخشی از کتاب:
هیچ باورم نمی شد وقتی هفتاد ساله شوم این ریخت و قیافه را پیدا می کنم. هیچ کس باورش نمی شود، من هم یکی. حتی رفقایی هم که نصف سن و سال مرا دارند، آنها هم باورشان نمی شود، علی الخصوص خانم ها.از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان که وقتی دبیرستان درس می حواندم،هروقت می شنیدم که آدم پنجاه ساله ای از دنیا رفته، شانه بالا می انداختم و می گفتم: وقت مردنش بود، خوب مرده. شصت ساله که ریغ رحمت را سر می کشید می گفتم: انگار یکمی دیر کرده. تا صحبت به هفتاد ساله می رسید می گفتم: جا را برای دیگران تنگ کرده بود. بهتر بود زودتر رفع زحمت می کرد. تنها مرگ هایی دلم را کباب می کرد که عمر صاحبانشان کمتر از سی سال نشان می داد... .
بیشتر
هیچ باورم نمی شد وقتی هفتاد ساله شوم این ریخت و قیافه را پیدا می کنم. هیچ کس باورش نمی شود، من هم یکی. حتی رفقایی هم که نصف سن و سال مرا دارند، آنها هم باورشان نمی شود، علی الخصوص خانم ها.از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان که وقتی دبیرستان درس می حواندم،هروقت می شنیدم که آدم پنجاه ساله ای از دنیا رفته، شانه بالا می انداختم و می گفتم: وقت مردنش بود، خوب مرده. شصت ساله که ریغ رحمت را سر می کشید می گفتم: انگار یکمی دیر کرده. تا صحبت به هفتاد ساله می رسید می گفتم: جا را برای دیگران تنگ کرده بود. بهتر بود زودتر رفع زحمت می کرد. تنها مرگ هایی دلم را کباب می کرد که عمر صاحبانشان کمتر از سی سال نشان می داد... .
دیدگاههای کتاب الکترونیکی عقلهای هفتاد ساله