آخرین سفر
نویسنده:
مسعود خیام
امتیاز دهید
سخن نویسنده:
موقعی که موهایم سیاه بود، زیاد سفر می کردم. وقتی که از فروشگاه دانشگاه زندگی، رنگ موی سفید خریدم، سفرها کم و کمتر شد. همیشه هوای آکروپولیس و دلفی در دلم بود اما هیچوقت یونان نرفته بودم. در مهرماه ۱۳۹۸ یک نفر در دلم گفت بلند شو برو. دو سه ماه بعد از این ماجراجویی، کرونا آمد و سفرها را تعطیل کرد.
بیشتر
موقعی که موهایم سیاه بود، زیاد سفر می کردم. وقتی که از فروشگاه دانشگاه زندگی، رنگ موی سفید خریدم، سفرها کم و کمتر شد. همیشه هوای آکروپولیس و دلفی در دلم بود اما هیچوقت یونان نرفته بودم. در مهرماه ۱۳۹۸ یک نفر در دلم گفت بلند شو برو. دو سه ماه بعد از این ماجراجویی، کرونا آمد و سفرها را تعطیل کرد.
آپلود شده توسط:
Reza
1400/07/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آخرین سفر