صفر تا صد طلاق و تاثیر آن در بزهکاری اطفال

طلاق یک امری است که دارای جایگاهی حیاتی برای خانواده در وهله اول و در وهله دوم اثرات عینی نسبت به جامعه را دارد. باید توجه داشت هر چند که طلاق اولین تاثیراتش را نسبت به طرفین می‌گذارد ولی بحث اصلی این است که در صورت دارا بودن فرزند و یا فرزندانی اثر طلاق شدیدتر شده و تعداد افراد متاثر از این امر بیشتر خواهد شد چرا که امروزه بیشتر بزهکاران که از صنف کودکان است بر اثر طلاق و از هم پاشی خانواده، کودکان دچار روانی مشوش شده و به بزهکاری روی می‌آورند درست است که ممکن است نا هنجاری های اجتماعی در جامعه هر کدام به نحوی عامل بزه باشد اما اثر طلاق در این باب بقدری مهم است که طلاق به نوعی یکی از موارد جولان دهنده ی این عوامل به حساب می آید. هر چند همانطورکه گفته شد جامعه خود نیز با توجه به عوامل اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، عرف و .. نقش به سزایی در این زمینه دارد. علی اللخصوص عوامل اقتصادی و فرهنگی که نقش پر رنگ تری را ایفا می کنند. توضیح آنکه در باب اقتصاد، مضیقت مالی و بیکاری جوانان و عدم توانایی آنها برای تامین نیاز خانواده و نیاز های روزمره دیگر باعث سختی و بحران های زندگی فرد شده است. در ارتباط با تاثیر فرهنگ نیز باید پذیرفت که امروزه در غالب موارد در حد خطرناک و به شکل گسترده ای فرهنگ کشور های غرب را در سبک زندگی قبلی ترویج داده و نسبت به سنت ها و دیگرعوامل مهم زندگی بی توجه شده ایم که این بحث موجب پر رنگ شدن نقش فرهنگ در طلاق نیز شده است! درباب اقتصادی ذکر این نکته حائز اهمیت است که مضیقت مالی خانواده باعث شده که هم زن و هم شوهر مشغول به اشتغال در محیط بیرون از خانه شوند که این امر باعث کاهش ارتباط بین زن و شوهر می‌شود و هم چنین باعث اختلاف در نوع طرز فکرشان شده و تفاوت در افکار باعث ایجاد افتراق و تفاوت در رفتار می‌شود که خود عامل مهم در جدایی زوجین می‌باشد. اشتیاق زیاد به ازدواج توسط جوانان که باعث شده آمار طلاق بالا رود زیرا که این نوع اشتیاق به قدری درجوانان زیاد است که باعث می شود در تصمیمات خود دچار "اشتباه " شوند چرا که غالبا از سنگینی مسولیت ناشی از زندگی مشترک را متوجه نیستند و همچنین در این باب باید گفت که اکثراً طرفین نسبت به هم شناخت کافی نداشته و بعد از شروع زندگی مشترک تازه به خلق و خوی هم پی می برند! که در این صورت با عدم توانایی تحمل تفاوت ها که از آن به عنوان «تفاهم» یاد می شود، همین امر در نهایت نیز موجب طلاق می‌شود.
بحث دیگر عوامل روانی است که امروزه بیشتر جوانان دچار افسردگی روحی هستند و بعداز ازدواج نیز این امر یا ادامه دارد یا یا تشدید می یابد و باعث می‌شود افراد به مواد مخدر یا الکل برای تسکین این حالت روانی خود روی بیاورند.