شیوه زندگی در اقشار اجتماعی
نویسنده:
برهان نادری
امتیاز دهید
امروزه تجربه زندگی، تجربه امکانات و تجربه چگونه زیستن، تجربهای است که در درون ساختارها شکل گرفته و تکرار میشود. مردان و زنان درگیر زندگی در سراسر دنیا تجربههای متفاوتی از چگونه زیستن را از سر میگذرانند، بخش اعظم این تجارب در درون ساختارهایی شکل میگیرد که از قدیمالایام تاکنون، به صور گوناگون وجود داشتهاند. طبقه اجتماعی یکی از آن ساختارها محسوب میشود و سبک زندگی همان نوع تجربهای است که بدان اشاره شد.
«جامعهشناسانی که ماشین زمان را متوقف کردهاند و با تلاش فراوان (در دوران مدرنیته و سرمایهداری) وارد موتورخانه آن شدهاند تا نقش طبقه را در مسیرتاریخ پیدا کنند، میگویند که نتوانستهاند جای طبقه را پیدا کنند، آنها فقط توانستهاند افراد بیشماری را با مشاغل، درآمدها و سلسله مراتب متفاوت مشاهده کنند (Thompson , ۱۹۶۸ : ۹۳۹). البته آنها درست میگویند، چرا که طبقه اجتماعی یک بخش از ماشین نیست بلکه طرز کارکردن و حرکت آن است . جامعهشناسان با هر دیدگاه و مشرب فکری، در راه شناخت جامعه ناچارند دست به گروهبندی انسانها، مفاهیم و حتی رویکردها بزنند. قدمت برخی از این دستهبندیهای شناخته شده به قبل از جامعهشناسی برمیگردد. بیشک طبقه اجتماعی چنین ویژگی را در تمایز با دیگر مفاهیم دارا میباشد . بخش بزرگی از تألیفات جامعه شناسان به طبقه اجتماعی و پیامدهای آن در زندگی اجتماعی اختصاص داده شده است. برخی از جامعهشناسان درمورد علل و عوامل ایجاد چنین ساختاری بحثهای فراوان مطرح نموده و بسیاری دیگر ، زندگی اجتماعی انسانها را در طبقات مختلف مورد بررسی قرار دادهاند، فرصتهای زندگی، سلامت جسمانی و روانی آموزش، شیوههای تربیتی یا سبک والدین و در نهایت سبک زندگی از جمله شاخصهایی هستند که بارها در تقابل با طبقه اجتماعی قرارداده شدهاند.
از دهه ۷۰ تاکنون بحثهای متفاوت و گستردهای در خصوص سبک زندگی به مثابه یک مفهوم مدرن صورت گرفته است . مفهوم سبک زندگی دارای حوزههای گسترده مطالعاتی است که یکی از این حوزهها مطالعات فراغت است. چالشهای تئوریک و سنجشهای گستردهای حول این موضوع صورت گرفته اما در یک دستهبندی میتوان گفت که دو رویکرد به این مفهوم از همه مباحث و رویکردهای دیگر متمایزند. رویکرد اول سبک زندگی را به عنوان متغیر و شاخصی جهت سنجش طبقه اجتماعی درنظر گرفته و به تعبیری سبک زندگی را متغیر وابسته تعریف نموده که تغییراتش بسته به متغیرهایی چون جنس، سن، طبقه اجتماعی و . . . میباشد. رویکرد دوم با اعتقاد به اینکه شالودههای ساختاری (بخصوص طبقاتی) در جامعه معاصر به واسطه تغییرات بسیار گسترده و ژرف از هم گسستهاند به این نتیجه رسیدهاند که سبکزندگیامری نیست که در نتیجه عضویت گروهی ، طبقاتی یا استمرار کنشهای اجتماعی فرد به او تفویض شود بلکه فرد در جامعه مدرن مختار است سبک زندگی خود را به طور مداوم و روزمره بیافریند و در فعالیتهای خود به صورت آشکاری مورد حفاظت و پشتیبانی قراردهد. بنابراین در این دیدگاه اعضای جامعه مدرن کلان شهر به کمک موقعیت یا ویژگیهای ساختاری آنها تبیین نمیشوند. محقق با درک تغییرات گسترده مدنظر پست مدرنیتها و حتی بخشی از نظریات مدرن درخصوص مفاهیم طبقه اجتماعی و سبک زندگی، در کتاب فوق سعی دارد به پاسخ چند سئوال دست یابد. پرسش اصلی کتاب اینست که در اوضاع و احوال فعلی کلان شهری مثل تهران آیا میتوان خطوط تمایز و تشابه سبکهای زندگی را براساس متغیرهای ساختاری تبیین نمود.هدف بنیادی کتاب حاضر انجام پژوهشی جامعهشناختی پیرامون سبک زندگی در طبقات بالا، متوسط و پایین و همچنین بررسی ابعاد و مؤلفههای شکلدهنده ساختار طبقات اجتماعی و سبک زندگی میباشد. چارچوب کلی ترسیم اهداف اصلی پژوهش حاضر براساس نظریه بوردیو درباره شاخصهای مورد نظر درخصوص ترسیم ساختار طبقاتی شکل گرفته است . مقایسه سبکهای زندگی سه طبقه یادشده هدف دیگر این پژوهش محسوب میشود. هدف دیگر پژوهش بررسی تفکیکی سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی بر روی سبک زندگی میباشد. هدف عمده دیگر در این خصوص بر این مبنا میباشد که آیا همانگونه که خود بوردیو در کنش عملی اعلام میکند، مطالعات و سنجشهای انجام گرفته توسط ایشان قابلیت تعمیم به شرایط ایران را دارد یا نه، هدف دیگر پژوهش حاضر این است که آیا میتوان میزان و نوع سرمایه (اعم از فرهنگی و یا اقتصادی) را به عنوان شاخص و معیار تفکیک طبقات از یکدیگر درنظر گرفت و آیا سه طبقه یادشده تفاوتهایی در زمینههایی چون روابط اجتماعی، نحوه گذران اوقات فراغت ، سلیقه و مدیریت بدن دارا میباشند.حوزههای علمی مختلفی با اهدافی متفاوت ، مطالعاتی درخصوص سبکهای زندگی و اوقات فراغت به انجام رساندهاند، مطالعات بر روی اجتماعات مهاجر، مطالعات شهری، تحقیقات بازاریابی، توریسم و در بخشی بحثهای نظری درخصوص موضوع یادشده انجام گرفته است. به نظر میرسد درخصوص طبقه اجتماعی در ایران ، نوع فضای زیست هرکدام از این طبقات مطالعات کمتری صورت گرفته است . با درنظرگرفتن رشد و گسترش طبقه متوسط مصرفی و شکلگیری طبقه اجتماعی جدیدی بعد از انقلاب (نوکیسهها) و ظهور طبقه مرفه جدید، شاخههایی از علوم انسانی و جامعهشناسی به بررسی سبکهای زندگی تمایل پیدا نمودهاند. آدرس بخشی از این کارها به صورت میان رشتهای بخصوص در زمینه بازاریابی در ایران انجام گرفته است . با بهمریزی مرزهای طبقاتی که در دوران رژیم پیشین در حال نضجگرفتن بود . به نظر میرسد دورهای از تاریخ ایران که در آن شعارهای یکسانسازی و نفی طبقهای بودن جامعه تبلیغ میشد به سرآمده است و با گسترش طبقه متوسط خدماتی و طبقه تسلط یافته به عنوان طبقه مرفه ، بعد از انقلاب ضروری به نظر میرسد که این آرایش و زندگی اجتماعی انسانهای واقع در این طبقات مورد بررسی قرار گیرد. ضرورت دیگر پژوهش ضرورتی نظری و جامعهشناختی محسوب میشود . ورود بحث سرمایه فرهنگی و دیگر اقسام سرمایه به عرصه مطالعات فرهنگی و دوری از تحلیلهای جزمگرایانه و ایدئولوژیک از جامعه ضروری مینمایاند که مطالعات و پژوهشهای نظری و تجربی در اشل گسترده و یا حتی محدود درخصوص بحث بوردیو از فضای طبقاتی ، درایران شکل گرفته و عملیاتی شود . بنابراین مباحث بوردیو به عنوان یک فرضیه قابل بررسی ضرورتی، جهت جامعهشناسی محسوب میشود.
بیشتر
«جامعهشناسانی که ماشین زمان را متوقف کردهاند و با تلاش فراوان (در دوران مدرنیته و سرمایهداری) وارد موتورخانه آن شدهاند تا نقش طبقه را در مسیرتاریخ پیدا کنند، میگویند که نتوانستهاند جای طبقه را پیدا کنند، آنها فقط توانستهاند افراد بیشماری را با مشاغل، درآمدها و سلسله مراتب متفاوت مشاهده کنند (Thompson , ۱۹۶۸ : ۹۳۹). البته آنها درست میگویند، چرا که طبقه اجتماعی یک بخش از ماشین نیست بلکه طرز کارکردن و حرکت آن است . جامعهشناسان با هر دیدگاه و مشرب فکری، در راه شناخت جامعه ناچارند دست به گروهبندی انسانها، مفاهیم و حتی رویکردها بزنند. قدمت برخی از این دستهبندیهای شناخته شده به قبل از جامعهشناسی برمیگردد. بیشک طبقه اجتماعی چنین ویژگی را در تمایز با دیگر مفاهیم دارا میباشد . بخش بزرگی از تألیفات جامعه شناسان به طبقه اجتماعی و پیامدهای آن در زندگی اجتماعی اختصاص داده شده است. برخی از جامعهشناسان درمورد علل و عوامل ایجاد چنین ساختاری بحثهای فراوان مطرح نموده و بسیاری دیگر ، زندگی اجتماعی انسانها را در طبقات مختلف مورد بررسی قرار دادهاند، فرصتهای زندگی، سلامت جسمانی و روانی آموزش، شیوههای تربیتی یا سبک والدین و در نهایت سبک زندگی از جمله شاخصهایی هستند که بارها در تقابل با طبقه اجتماعی قرارداده شدهاند.
از دهه ۷۰ تاکنون بحثهای متفاوت و گستردهای در خصوص سبک زندگی به مثابه یک مفهوم مدرن صورت گرفته است . مفهوم سبک زندگی دارای حوزههای گسترده مطالعاتی است که یکی از این حوزهها مطالعات فراغت است. چالشهای تئوریک و سنجشهای گستردهای حول این موضوع صورت گرفته اما در یک دستهبندی میتوان گفت که دو رویکرد به این مفهوم از همه مباحث و رویکردهای دیگر متمایزند. رویکرد اول سبک زندگی را به عنوان متغیر و شاخصی جهت سنجش طبقه اجتماعی درنظر گرفته و به تعبیری سبک زندگی را متغیر وابسته تعریف نموده که تغییراتش بسته به متغیرهایی چون جنس، سن، طبقه اجتماعی و . . . میباشد. رویکرد دوم با اعتقاد به اینکه شالودههای ساختاری (بخصوص طبقاتی) در جامعه معاصر به واسطه تغییرات بسیار گسترده و ژرف از هم گسستهاند به این نتیجه رسیدهاند که سبکزندگیامری نیست که در نتیجه عضویت گروهی ، طبقاتی یا استمرار کنشهای اجتماعی فرد به او تفویض شود بلکه فرد در جامعه مدرن مختار است سبک زندگی خود را به طور مداوم و روزمره بیافریند و در فعالیتهای خود به صورت آشکاری مورد حفاظت و پشتیبانی قراردهد. بنابراین در این دیدگاه اعضای جامعه مدرن کلان شهر به کمک موقعیت یا ویژگیهای ساختاری آنها تبیین نمیشوند. محقق با درک تغییرات گسترده مدنظر پست مدرنیتها و حتی بخشی از نظریات مدرن درخصوص مفاهیم طبقه اجتماعی و سبک زندگی، در کتاب فوق سعی دارد به پاسخ چند سئوال دست یابد. پرسش اصلی کتاب اینست که در اوضاع و احوال فعلی کلان شهری مثل تهران آیا میتوان خطوط تمایز و تشابه سبکهای زندگی را براساس متغیرهای ساختاری تبیین نمود.هدف بنیادی کتاب حاضر انجام پژوهشی جامعهشناختی پیرامون سبک زندگی در طبقات بالا، متوسط و پایین و همچنین بررسی ابعاد و مؤلفههای شکلدهنده ساختار طبقات اجتماعی و سبک زندگی میباشد. چارچوب کلی ترسیم اهداف اصلی پژوهش حاضر براساس نظریه بوردیو درباره شاخصهای مورد نظر درخصوص ترسیم ساختار طبقاتی شکل گرفته است . مقایسه سبکهای زندگی سه طبقه یادشده هدف دیگر این پژوهش محسوب میشود. هدف دیگر پژوهش بررسی تفکیکی سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی بر روی سبک زندگی میباشد. هدف عمده دیگر در این خصوص بر این مبنا میباشد که آیا همانگونه که خود بوردیو در کنش عملی اعلام میکند، مطالعات و سنجشهای انجام گرفته توسط ایشان قابلیت تعمیم به شرایط ایران را دارد یا نه، هدف دیگر پژوهش حاضر این است که آیا میتوان میزان و نوع سرمایه (اعم از فرهنگی و یا اقتصادی) را به عنوان شاخص و معیار تفکیک طبقات از یکدیگر درنظر گرفت و آیا سه طبقه یادشده تفاوتهایی در زمینههایی چون روابط اجتماعی، نحوه گذران اوقات فراغت ، سلیقه و مدیریت بدن دارا میباشند.حوزههای علمی مختلفی با اهدافی متفاوت ، مطالعاتی درخصوص سبکهای زندگی و اوقات فراغت به انجام رساندهاند، مطالعات بر روی اجتماعات مهاجر، مطالعات شهری، تحقیقات بازاریابی، توریسم و در بخشی بحثهای نظری درخصوص موضوع یادشده انجام گرفته است. به نظر میرسد درخصوص طبقه اجتماعی در ایران ، نوع فضای زیست هرکدام از این طبقات مطالعات کمتری صورت گرفته است . با درنظرگرفتن رشد و گسترش طبقه متوسط مصرفی و شکلگیری طبقه اجتماعی جدیدی بعد از انقلاب (نوکیسهها) و ظهور طبقه مرفه جدید، شاخههایی از علوم انسانی و جامعهشناسی به بررسی سبکهای زندگی تمایل پیدا نمودهاند. آدرس بخشی از این کارها به صورت میان رشتهای بخصوص در زمینه بازاریابی در ایران انجام گرفته است . با بهمریزی مرزهای طبقاتی که در دوران رژیم پیشین در حال نضجگرفتن بود . به نظر میرسد دورهای از تاریخ ایران که در آن شعارهای یکسانسازی و نفی طبقهای بودن جامعه تبلیغ میشد به سرآمده است و با گسترش طبقه متوسط خدماتی و طبقه تسلط یافته به عنوان طبقه مرفه ، بعد از انقلاب ضروری به نظر میرسد که این آرایش و زندگی اجتماعی انسانهای واقع در این طبقات مورد بررسی قرار گیرد. ضرورت دیگر پژوهش ضرورتی نظری و جامعهشناختی محسوب میشود . ورود بحث سرمایه فرهنگی و دیگر اقسام سرمایه به عرصه مطالعات فرهنگی و دوری از تحلیلهای جزمگرایانه و ایدئولوژیک از جامعه ضروری مینمایاند که مطالعات و پژوهشهای نظری و تجربی در اشل گسترده و یا حتی محدود درخصوص بحث بوردیو از فضای طبقاتی ، درایران شکل گرفته و عملیاتی شود . بنابراین مباحث بوردیو به عنوان یک فرضیه قابل بررسی ضرورتی، جهت جامعهشناسی محسوب میشود.
آپلود شده توسط:
ghanonyar021
1400/11/14
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شیوه زندگی در اقشار اجتماعی