بره و دوستانش
نویسنده:
                                        
                                            د. رودمن
                                        
                                    مترجم:
                                            
                                                محمدرضا سلیمانی
                                            
                                        امتیاز دهید
                                    
                                    
                                
                                    امروز سروصدای عجیبی در مزرعه بلند شده بود. 
بره سفیدی با پشمهای سفید و پرپیچ خود را به مزرعه حیوانات رسانده بود. بره نوار آبی زیبایی به دور گردن بسته بود. اولین حیوانی که به او خوش آمد گفت، مرغابی بود.
بره گفت: مدتها بود که آرزو داشتم به مزرعه حیوانات بیایم. شنیده بودم که در اینجا هیچ حیوانی به حیوان دیگر زور نمی گوید. مرغابی گفت:
- بله، درست شنیدی. اما امیدوارم این را هم شنیده باشی که همه چیز اینجا با جاهای دیگر تقریبا فرق می کند...
                                    
                                        
                                    
                                بره سفیدی با پشمهای سفید و پرپیچ خود را به مزرعه حیوانات رسانده بود. بره نوار آبی زیبایی به دور گردن بسته بود. اولین حیوانی که به او خوش آمد گفت، مرغابی بود.
بره گفت: مدتها بود که آرزو داشتم به مزرعه حیوانات بیایم. شنیده بودم که در اینجا هیچ حیوانی به حیوان دیگر زور نمی گوید. مرغابی گفت:
- بله، درست شنیدی. اما امیدوارم این را هم شنیده باشی که همه چیز اینجا با جاهای دیگر تقریبا فرق می کند...
 
                                






 
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بره و دوستانش