سپهسالار اعظم
نویسنده:
محمود فرهاد معتمد
درباره:
میرزا حسینخان مشیرالدوله
امتیاز دهید
موضوع کتاب تاریخ سیاسی دوره صدارت میرزا حسینخان مشیرالدوله سپهسالار اعظم، تاریخ سه سال ایران از سالهای ۱۲۸۷ تا ۱۲۹۰ هجری قمری مصادف با مراجعت ناصرالدین شاه از سفر فرنگستان است. مولف عقیده دارد که این سه سال در تحولات اجتماعی ایران در آن عهد اثرات خاصی داشته است و با سادگی زیادی که مهارت و استادی ایشان را میرساند نورافکن تحقیق و تتبع را بروی وقایع و حوادث آشکار و نهان آن مدت کوتاه انداخته باطن بسیاری از امور مهم تاریخی آن زمان را روشن ساخته اند. در این کتاب اقدامات و موقعیت سیاسی آن زمان و علل روی کار آمدن و برکناری میرزا حسینخان مشیرالدوله و سبب مخالفت عدهای با او تشریح گردیده از این رو شرح مختصری از دوره زندگانی سیاسی میرزا حسینخان آورده شده است.
بیشتر
آپلود شده توسط:
saharnak
1400/08/24
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سپهسالار اعظم
از جمله اقدامات میرزاحسینخان در این ماموریت، آن بود که او در یکی از گزارشهای خود منافع زیاد کشت خشخاش در ایران را از نظر صادرات گوشزد کرد و دولت نیز بر اساس این گزارش، کشت خشخاش را در دستور قرار داد و به ترویج آن پرداخت.[8] ابتدا در سال 1267.ق بنای کاشت تریاک در اطراف تهران گذاشته شد.[9] در کمتر از دهسال، اعتیاد به این ماده در مردم ایران به قدری رواج یافت که به گفته آدمیت: «در آثار مولفان اروپایی به عادت تریاککشیدن اشاره گردیده. تااینکه دامنه آن گسترده شد و اغلب ولایات ایران را فراگرفت. ظاهرا از 1287 قمری (1870 میلادی) تریاک ایران بهعنوان ماده صادرات بینالمللی درآمد و کشاورزان رفتهرفته قسمتی از اراضی گندمخیز خود را به کشت خشخاش تخصیص دادند.»[10]
همچنین میرزاحسینخان در بمبئی تجار ایرانی را تشویق میکرد به جای پول نقد، تریاک به ایران بیاورند[11] لذا میتوان گفت وی یکی از اولین مشوقان تریاککاری در ایران بود.[12]
جالبتر اینکه در سال 1871.م که میرزاحسینخان به صدراعظمی ایران رسید، میزان صادرات تریاک یکباره از 870 جعبه در سال به 7700 جعبه به ارزش 847000 روپیه رسید.[13] در اولین سال زراعی پس از صدارت او، کشت تریاک چنان توسعه یافت که در کنار عامل خشکسالی بهعنوان یکی از عوامل موثر در رکود کشت غلات و سایر محصولات، موجب بروز قحطی وحشتناک در کشور گردید. کنسول انگلیس در بوشهر دراینباره مینویسد: «چند سال قبل سود حاصله از تریاک، توجه ایرانیان را جلب کرد و تقریبا تمامی اراضی موجود و مناسب در یزد، اصفهان و جاهای دیگر به کشت خشخاش اختصاص یافت و کشت غلات و سایر محصولات پشتگوش انداخته شد . . . [این مساله] با خشکسالی و سایر عوامل تلفیق شد و منجر به قحطی سال 1872-1871 گردید.»[14]
شدت قحطی بهحدی بود که به نوشته ابوالقاسم طاهری فقط در مشهد بیستوچهارهزار نفر و در کل خراسان صدهزارنفر تلف شدند و تلفات قحطی در سراسر ایران در حدود یکونیممیلیون نفر برآورد میشد.[15]
لازم به ذکر است که بمبئی در زمان ماموریت میرزاحسینخان، مرکز تجارت خاندان یهودی ساسون بود که دایرةالمعارف یهود، آنها را منشا تاثیرات عظیم در هندوستان و سپس انگلستان و چین میداند و مینویسد آنان به همین دلیل به روچیلدهای شرق و سلاطین تجارت مشرق زمین شهرت دارند.[16] احمد اشرف، شرکت ساسون را از جمله کمپانیهای خارجی معرفی میکند که در عصر قاجار در ایران فعال و به صادرات تریاک مشغول بودند: «شرکت دیوید ساسون . . . به تجارت خارجی و واردات و صادرات میان بریتانیا و ایران و بخصوص صادرات تریاک اشتغال داشت و در شهرهای بوشهر و اصفهان دارای نمایندگان تجارتی بود.»[17]
حال، آیا میتوان تلاش میرزاحسینخان و تاکید وی بر منافع صادراتی آن و حضور او در کنار ساسونها در بمبئی و نقش بعدی ساسونها در صادرات تریاک به ایران و افزایش نهصددرصدی صادرات این محصول در دوران صدارت او، همگی را اتفاقی دانست؟ این امر وقتی معنادارتر میشود که بدانیم وی پس از ماموریت سهساله به بمبئی با ثروتی بالغ بر 150هزار روپیه ــ که آن زمان رقمی افسانهای بود ــ به ایران بازگشت. آیا این پول توسط کمپانی ساسون و بابت دلالی کشت تریاک در ایران پرداخت نشده بود؟ مخبرالسلطنه هدایت در اینباره مینویسد: «میگویند مکنت ارفعالدوله و میرزاحسینخان سپهسالار و امثال اینان از کجاست؟ بمبئی، تفلیس، اسلامبول برای مامورین دولت گنج بادآور است، بدبخت ملت با این زمامداران!»[18]
میرزاحسینخان خود در توجیه نحوه کسب این ثروت عظیم مدعی شد در بمبئی یکیدو نفر از تجار ایرانی از دنیا رفتند و مبلغ زیادی از مال آنها به او رسید! و همچنین مدعی شد آقاخان محلاتی، باجناق وی ـ که بررسی کارنامه و عملکرد او مقالی جدا و مجالی سوا میطلبد ـ به نیت او در شرطبندی اسبدوانی شرکت کرد و برنده شد و پول هنگفتی به او داد!
امیرکبیر که این رویهها را از کارگزاران خود بههیچوجه نمیپسندید، با شنیدن گزارشهای مربوط به مالاندوزی میرزاحسینخان برآشفته شد و تصمیم به عقوبت وی گرفت اما اجل او را مهلت نداد. اعتمادالسلطنه دراینباره مینویسد: «این قضایا [اسبدوانی و شرطبندی در آن، همچنین مصادره یک کرور روپیه مایملک حاجهاشم نمازی شیرازی در بمبئی] را میرزاتقیخان اتابک اعظم در تهران شنیده، قصدش این بود که پس از مراجعت میرزاحسینخان از بمبئی او را تنبیه کند لکن او وقتی به تهران آمد که میرزاتقیخان از میدان صدارت و حیات بیرون رفته بود.»[19]
بخشی از مقاله خوب و بد سپهسالار