جامعه مدنی، دولت و نوسازی در ایران معاصر
نویسنده:
مسعود کمالی
مترجم:
کمال پولادی
امتیاز دهید
این کتاب دو تحول بزرگ در تاریخ ایران مدرن را مورد بررسی قرار میدهد: انقلاب مشروطه سالهای ۸۹-۱۲۸۵ و انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ و بر کنشها و واکنشهای علما، بازاریان و دولت در شکلگیری این دو انقلاب تمرکز میکند. محور بحث کتاب، جامعه مدنی ایران و نقش استراتژیک آن در تحولات عمده سیاسی در تاریخ نوین ایران است. ایران در آستانه دو انقلاب مدرن دارای جامعه مدنی بوده است؛ جامعه مدنیای که علما و بازاریان دو گروه قدرتمند آن بودند و میتوانستند بر دولت و تصمیمگیریهایش تأثیر بگذارند. متحدشدن علما و بازاریان در قالب جامعه مدنی سنتی در ایران معاصر متکی بهعوامل چندی بود که مهمترین آنها عبارتند از: نظریه غیبت، بیثباتی سیاسی و فقدان منابع درآمد کافی برای علما.
نکته قابلتوجهی که در رابطه با مشارکت علما و روحانیون در انقلاب مشروطه وجود دارد این است که آنها بهعنوان یک گروه در فرآیند انقلاب شرکت نکردند. جریان حوادثی که به انقلاب مشروطه انجامید با مطالبات شرکتکنندگان و رهبری آنها جهت یک حکومت مشروطه شروع نشد. هدف علمایی که رهبری جنبش را در دست داشتند محدودکردن قدرت دولت، قطع وابستگی او به غرب و تحکیم موقعیت خودشان در جامعه بود.
علما در طول بیشاز ۵۰ سال نوسازی اقتدارگرایانه پهلوی بهطورروز افزون بهحاشیه رانده شده و جایگاه نمایان آنها در جامعه مدنی تضعیف شده بود. آنها بخشی از نفوذ اجتماعی خود را ازدست داده بودند. روحانیت رادیکال از فرصت یگانهای که انقلاب ایجاد کرد برای بازیابی موقعیت برتر خود در جامعه مدنی بهره برد. اما روحانیت رادیکال نمیخواست فقط رهبر جامعه مدنی شود، بلکه میخواست قدرت سیاسی را نیز بهدست گیرد و از دستگاه دولتی برای بازسازی جامعه بروفق نظام اسلامی استفاده کند.
بیشتر
نکته قابلتوجهی که در رابطه با مشارکت علما و روحانیون در انقلاب مشروطه وجود دارد این است که آنها بهعنوان یک گروه در فرآیند انقلاب شرکت نکردند. جریان حوادثی که به انقلاب مشروطه انجامید با مطالبات شرکتکنندگان و رهبری آنها جهت یک حکومت مشروطه شروع نشد. هدف علمایی که رهبری جنبش را در دست داشتند محدودکردن قدرت دولت، قطع وابستگی او به غرب و تحکیم موقعیت خودشان در جامعه بود.
علما در طول بیشاز ۵۰ سال نوسازی اقتدارگرایانه پهلوی بهطورروز افزون بهحاشیه رانده شده و جایگاه نمایان آنها در جامعه مدنی تضعیف شده بود. آنها بخشی از نفوذ اجتماعی خود را ازدست داده بودند. روحانیت رادیکال از فرصت یگانهای که انقلاب ایجاد کرد برای بازیابی موقعیت برتر خود در جامعه مدنی بهره برد. اما روحانیت رادیکال نمیخواست فقط رهبر جامعه مدنی شود، بلکه میخواست قدرت سیاسی را نیز بهدست گیرد و از دستگاه دولتی برای بازسازی جامعه بروفق نظام اسلامی استفاده کند.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی جامعه مدنی، دولت و نوسازی در ایران معاصر