قرآن کریم
امتیاز دهید
قرآن کتاب مقدس مسلمانان است و با القابی چون «کریم» و «مجید» خوانده میشود. برای مسلمانان، این کتاب بازآفرینی زمینیِ مفاهیم اصلی آسمانیست که ابدی و ازلیاند. قرآن خود را با عنوان «لوح حفاظتشده» خوانده است.
از میان ترجمه های متعدد، روان ترین و واضح ترین ترجمه را مرحوم طاهره صفارزاده انجام داده است.
بیشتر
از میان ترجمه های متعدد، روان ترین و واضح ترین ترجمه را مرحوم طاهره صفارزاده انجام داده است.
آپلود شده توسط:
Reza
1387/02/24
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قرآن کریم
توکه راست میگی!!
اما چنروزیست که واقعا فکرم مشغول شده و چراهای زیادی در ذهنم نقش بسته؟!
1. اگر تجاوز به خاک و کشتن و خونریختن مردم بیگناه حرام است چرا در جنگ اعراب علیه ایران امام حسن هم حضور داشتند؟
2.چرا امام حسن 64زن باید داشته باشند؟
ایا اگر همین امروزه ما مردی را ببینیم که تنها4زن داشته باشد همه اورا هرزه میخوانیم؟ چبرسه به 64تا!
3.پیامبر چطور توانستند با یک دختر بچه6ساله (عایشه) ازدواج کنند؟!
بلی دربین اعراب جاهل این موضوع خیلی ساده ای بوده اما پیامبر که دیگر پیامبرند1
4.چرا باید حضرت علی و ابوبکر سیاست را با عبادت امیخته و روش عبادت پیامبر را تغییر بدهند؟
(?)
دوست عزیز : البته من خوشحال می شوم ، مطلبی و موضوعی روشن بشود ، مباحثه میان ما در جهت کسب شهرت و جایزه نیست بلکه بار علمی آن مد نظر است .
با احترام فراوان عرض می کنم کمی جهت هر گونه پاسخی به خود آرامش بدهید.
اولا :در هیج جای پاسخ قبلیم هیچ جمله را به دکتر پنفیلد نسبت ندادم ، کامنت قبلیم را می توانید نگاه کنید . اصلا چه لزومی دارد دکتر پنفلید من یا شما این گزارش را تنظیم کنیم مگر به بطن گزارش و یا تحقیق خدشه ای وارد می نماید ؟
[/quote]
من از نحوه برداشت شما شوکه شدم باورم نمیشه که به این راحتی بشه از مطلبی برداشت معکوس کرد اونهم با قاطعیت.
رفتم نگاه کردم شما این جمله رو گفته بودید:
این جمله مربوط به ایشون نبود که شک ایشون رو برسونه.
چیزی که این ازمایش و گزارش درصدد گفتن اون هست اینه که چیزی غیر مادی مغز رو کنترل میکنه همین مقدار برای ابطال نظر مادی گراها کافیه
در ارتباط با آیه شریفه؛ ( و عَلّم آدم الاسماء کلّها، ثم عرضهم علی الملائکه فقال اَنبئونی باسماء هؤلاء ان کنتمصادقین ) ممکن است فرمایش جنابعالی
جزئی از معنی باشد، ولی کامل نیست، استنباط بنده از این آیه بر اساس گفته های حضرت علی علیه السلام و مفسرین این است که خداوند می فرماید
به انسان بیان و شعور و فهم حقایق جهان هستی و قدرت ادراک و استدلال و دانش عطا کردم و انسان را مزین به همه صفات و خصائص انسانی و حاکم
بر مکنونات و اسرار نهفته در خلقت بر روی زمین قرار دادم و سپس این علوم را بر ملائک متعبد ارئه کردم و به آنها گفتم شما هم پاسخ دهید اگر راست
می گوئید ( که معترض به خلقت آدم هستید و گمان می کنید نسل آدم همه بر روی زمین فساد خواهند کرد) و آیه بعدی آن چنین است؛ ( قالوا سبحانک
لا علم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم ) یعنی ملائک گفتند؛ ای خداوند سبحان بیشتر از آنچه را که بما آموخته ای چیزی درک نمی کنیم و تو عالم
حکیم و خبیری. و البته در تایید این مطلب در قرآن کریم آمده است؛ ( علم القرآن و علمه البیان ) که در اینجا ( علم القرآن)، یعنی ( الیوم اکملت لکم دینکم
و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً ) در این زمان به امر پروردگار نعمت دین را برای شما با رسالت مکارم اخلاق و صفات بارز انسانی الهی
کامل و تمام نمودم و دین اسلام را که کامل ترین دین ها است بر شما عرضه کردم، و به عبارت دیگر به انسان عقل دادم و علمِ اسماء و هدایت و علم راز
هستی و علم بیان و تبیینِ عالم امکان آموخنم
علم یک فرایند در حال رشد و تکامل و بازسازی هست و هیچکس ادعا نمیکنه که علم احاطه بر همه حقایق و وجودات داره
هنوز دایره مجهولات بشر بزرگتر از دایره معلوماتشه و گفتن اینکه این مسئله علمی نیست باعث نمیشه تیر خلاص بهش زده بشه
ایا علم نادرستی وجود روح رو اثبات کرده؟ لطفا دلایل علمی این مطلب رو ارائه بدید
اون مطلب راجع به پشت و استخوان سینه یکی از تفسیرهای رد شده آیه است و نمیشه اون رو مبنای نقد مفهوم ایه قرار داد
خود سوالها به نحوی اشاره به جواب بودن. اینکه با واکنش های شیمیایی مغز نمیشه این پدیده ها رو توضیح داد پس این پدیده ها متکی به وجود غیر مادی انسان هستند...
بله اما اگر احتمال بیماری منتفی بشه باز این بحث مطرحه که علم باید رد کنه یا تایید؟ در جایی که نه دلیلی بر اثبات داره و نه دلیلی بر رد این مطلب.
برای چنین نتیجه گیری قطعی ای دلیل محکمی دارید؟ از کجا انقدر مطمئنید که ماده همه هستی است؟ واقعیات زیادی در دنیا وجود دارن که با بینش مادی شما قابل تبیین و توضیح نیستن همین پدیده هایی که ذکر کردم نمونه های کوچیکی از این واقعیات هستن...
حرف شما درست ولی یه سوال اینجا مطرحه این مطلبی که گفتید تا چه اندازه میتونه نافی وجود روح باشه؟
از نظر علمی اینکه بسیاری از محققین علوم اعصاب روح را معادل ذهن می دانند بر این حقیقت استوار است که با مطالعه فرایندهای مغزی که آگاهی، حافظه، هشیاری و شناخت را شکل می دهند می توان به شناخت روح نائل شد.
در طي ادوار مختلف تلاش هاي مستمري براي تبيين دوگانگي روح به عنوان ماهيتي مجزا از بدن صورت گرفته است ولي در چند دهه اخير با پيشرفت هايي كه در علوم اعصاب و امكان ثبت امواج مغز و تصوير پردازي از مغز صورت گرفته است، اين امكان مهيا شده است كه از ساختارهاي فيزيكي ذهن و آگاهي در مغز نقشه برداري كنند و مفهوم روح / ذهن به عنوان عنصري مجرد و بدون وابستگي به بدن با چالشي جدي مواجه شده است، در واقع پيشرفت هايي كه در علوم اعصاب صورت گرفته است چشم اندازهاي روشني را براي شناخت ظرفيت هاي ذهني مثل حافظه، ادراكات و آگاهي كه فرايندهايي مغزي هستند، پيش روي ما گشوده است. به طوري كه مي توان اذعان كرد ذهن فرايندي زيستي است كه در اثر گستردگي سيستم عصبي در همه بخش هاي بدن و ارتباطات ادراكي آن با محيط خارج كه ادراكات و تجارب ما را شكل مي دهند در مغزي تكامل يافته و برنامه ريزي شده شكل مي گيرند و وضعيت دماغي و روحي افراد نه بر اسا س عنصر مجرد و غير مادي روح، كه ما حصل فعل و انفعالات فيزيكي و شيميايي ميلياردها سلول مغزي و ارتباطات بين آن ها است و به عبارت ساده تر تعامل و ارتباطات انساني با ديگران و محيط خارج در ارتقاء و پيچيده تر شدن مدارهاي عصبي داخل مغز كه ذهن ما را مي سازند، تأثير گذار بوده و به هر انساني اين امكان را مي دهد كه بر پايه تجارب فردي و آموزشي كه مي گيرد توانايي هاي ذهني و دماغي خود را افزايش
دهد، در واقع مغز يك ماشين ياد گيري است كه از بدو تولد تا زمان مرگ متوقف نمي شود و بر توان ذهني ما مي افزايد.
منبع : مقاله یک خواب بی رویا از دکتر ذبیح مدرسی
فکر می کنم حال بدانید منظور دکتر پنفیلد می تواند این باشد .
دوست عزیز : البته من خوشحال می شوم ، مطلبی و موضوعی روشن بشود ، مباحثه میان ما در جهت کسب شهرت و جایزه نیست بلکه بار علمی آن مد نظر است .
با احترام فراوان عرض می کنم کمی جهت هر گونه پاسخی به خود آرامش بدهید.
اولا :در هیج جای پاسخ قبلیم هیچ جمله را به دکتر پنفیلد نسبت ندادم ، کامنت قبلیم را می توانید نگاه کنید . اصلا چه لزومی دارد دکتر پنفلید من یا شما این گزارش را تنظیم کنیم مگر به بطن گزارش و یا تحقیق خدشه ای وارد می نماید ؟
"""" اصلا متوجه شدید این جمله خود دکتر پنفیلد نیست بلکه گزارش شخص دیگری از آزمایش ایشونه؟ حتی اگه این جمله از خود دکتر بود با توجه به جملات قبل و بعد میشه مفهوم شک و تردید رو ازش برداشت کرد؟ """"
البته که قلم سوم شخص با اول شخص تفاوت دارد . آن هم بسیار ،اما نمی دانم چرا شما به موضوع نمی پردازید . این نوع پاسخ ها فقط و فقط به جهت حمله و تخریب می باشد .
در ثانی
چیزی که بعد از آن خوده شما ترجمه کردید آن نیرو را مجهول می داند و باز به طور قطح به آن نام روح نمی دهد ، اگر این گونه نبود از این جمله نمی بایست استفاده می نموده : میتواندعامل مرموز روح بوده باشد ؟ متن کاملا روشن نیست ، که ان چیز مشاهده یا لمس شده است ،
اما در هر صورت نمی توانم جواب قطحی بدهم ، شاید هم دکتر پنفیلد درست بگوید شاید هم این موضوع بی مورد بزرگ شده باشد ، اول کاملا در مورد پنفلید مطالعه شود و نوع ازمایش آن کاملا درک شود ، شاید ویدئو هم وجود داشته باشد . آن هم دیده شود و بعدا با جمع بندی ادامه بحث انجام شود .
از عوامل دخیل در ابتلا به اسکیزوفرنی می توان به عفونت و فصل تولد، سو مصرف مواد ، تراکم جمعیت ، عوامل ژنتیک و عوامل بیوشیمیایی اشاره نمود. برای مثال مصرف بیش از 50 دفعه حشیش خطر بروز اسکیزوفرنی را در مقایسه با کسانی که مصرف نمی کنند شش برابر افزایش می دهد.
عوامل بیو شیمیایی:
فرضیه ی دوپامینی ( آزاد سازی مفرط دوپامین در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی به شدت علایم روانپریشی مثبت ربط داده شده است...)
سروتونین (فزونی سروتونین یکی از علایم مثبت ومنفی اسکیزوفرنی است. کلوزاپین و سایر ضدروانپریشی های نسل دوم آنتاگونیستهای قوی سروتونین هستند، این یافته همراه با اثر بخشی کلوزاپین در کاهش علایم مثیت بیماران مزمن، صحت این فرضیه را تایید می کند.)
نوروپیتید ها، گلوتامات و ...
یک نمونه ذکر کنید. (البته نمی دانم منظورتان از واژه حقیقت چیست ... و تعریفی از روح که ارائه ندادید تا بدانیم درباره ی چه سخن می گوییم)
اگر علم درستی چیزهایی را هنوز نشان نداده است اما وقتی نادرستی چیزی را اثبات می کند در آینده نیز آن باور علمی نخواهد شد. مثلا اینکه منشا اسپرم از پشت مرد و اوول استخوان های سینه زن باشد از دید دانش صد در صد نادرست است و دیگر دگرگون نمی شود.همچنین باور رایج راحع به روح.
با گفتن "واضحه" ، واضح نمی شود. نشان دهید. مگر بنده از این پدیده ها سخن گفتم ؟ شما ابتدا مدرکی برای صحت گفته هاتان بیاورید بعد سوال بپرسید. نا آگاه جمعی را هم به همین ترتیب.
جمله اول تان درست است. اما منطق علم او را به یافته های پیشین اش ارجاع می دهد و در نتیجه از کلثوم ننه می پرسد :آیا با اجنه سخن هم می گوید ؟ آیا اجنه او را وادار به کارهای که مطابق میل اش نیست هم می کنند ؟ آیا صدای افکار خود یا صداهایی که با هم بحث می کنند را می شنود ؟....چون ممکن است ننه مبتلا به اسکیزوفرنی باشد.
بهتر است توجه تان را معطوف به مشکل خود کنید و آن را بر طرف کنید : ماده بخشی از هستی نیست. ماده همه ی هستی است. چرا یک بار برای همیشه نمی گویید غیر ماده چیست و ماهیت آن را روشن کنید ؟
چون دیدم لینکی از مطلب ایشون قرار داده اید پس از مطالعه نظرم را بیان می کنم. البته امیدوارم جز خودشون برای دیگران هم اثبات کرده باشند.
خداوند نیازی به اثبات ندارد .
آفتاب آمد دلیل آفتاب ............................ گر دلیلت باید از وی رخ متاب[/quote]
بوسه ی جان بایدت، بر دهن خویش زن