رسته‌ها
شبهای پرماجرا
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 13 رای
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 13 رای
✔️ «ریچارد بلاک» احساس کرد از لحظه ای که قدم به کافه گذاشته است، دو نفر چون دو شبح در کمین او نشسته اند. آنها را نمی شناخت و با همه زرنگی نتوانسته بود صورتشان را ببیند و تشخیص دهد اما حس ششمش احساس نیرومندی که همیشه او را در کارهای خطرناک یاری می کرد اینک زنگ خطر را به صدا درآورده بود. صدای «مک استارد» رئیس اداره پلیس بین المللی در گوشش زنگ می زد:
- ریچارد کاملا مواظب باش! شیکاگو شهر جانی های سنگدل و گانگسترهای حرفه ای است. در این شهر در هر دقیقه یک نفر به قتل می رسد و از هر ده نفری که کشته می شوند، دو نفرشان افراد پلیس هستند.
حالا ریچارد کاملا می فهمید که مرگ در کمین اوست. از موقعی که هواپیمای غول پیکر پان آمریکن روی باند فرودگاه شیکاگو نشست، ریچارد موضوع را با همه وجودش درک کرده بود. ریچارد برای یک ماموریت فوق العاده مهم که خودش نیز از آن بی اطلاع بود، به شیکاگو آمده بود. قرار بود در این کافه که «مروارید سیاه» نام داشت یک نفر با او تماس بگیرد و ماموریتش را برای او تشریح کند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
358
آپلود شده توسط:
saharnak
saharnak
1399/07/14

کتاب‌های مرتبط

فرزانه
فرزانه
5 امتیاز
از 2 رای
قطره های خون
قطره های خون
4.7 امتیاز
از 26 رای
سایه گریزان
سایه گریزان
4.1 امتیاز
از 30 رای
پستچی همیشه دو بار زنگ میزند
پستچی همیشه دو بار زنگ میزند
4.4 امتیاز
از 42 رای
قاتل خون آشام
قاتل خون آشام
4.5 امتیاز
از 11 رای
شن های داغ - جلد ۲
شن های داغ - جلد ۲
4.6 امتیاز
از 15 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.
شبهای پرماجرا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک