بتاریخ یک یک یک: دفتر شعر
نویسنده:
بهمن فرسی
امتیاز دهید
نمونه شعر:
تهران جان! خداحافظ!
نه به آن معنا که حافظ را
گزیده باشی به خدایی
دیوانش را کرده سپر، کشیده باشی پر
نشسته باشی بر
چکاد چله پرهیز
تا به سرآیی
یا به سر آید مدار خون و خطر
یا به این معنا که سرنگون
ز باد فراق، فتاده باشم من
باری دیگر
به چاهدام شغاد، هرزه برادر
و رفته باشد خون
و رفتنی باشد جان از تن...
تهران جان! خداحافظ!
نه به آن معنا که حافظ را
گزیده باشی به خدایی
دیوانش را کرده سپر، کشیده باشی پر
نشسته باشی بر
چکاد چله پرهیز
تا به سرآیی
یا به سر آید مدار خون و خطر
یا به این معنا که سرنگون
ز باد فراق، فتاده باشم من
باری دیگر
به چاهدام شغاد، هرزه برادر
و رفته باشد خون
و رفتنی باشد جان از تن...
آپلود شده توسط:
hanieh
1399/06/04
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بتاریخ یک یک یک: دفتر شعر