فیل مهربان
نقاشی: پولاک بیسواز
این کتاب، داستان فیل بزرگی به نام ماها گایری است. او را در دهکده برای کارهای گوناگون به کار می گرفتند. روزی برای معبد دهکده تیر پرچم چوبی بلندی آوردند. مردم گودالی کندند و از ماها خواستند تا تیر را درون آن بگذارد. ولی هرکاری کردند ماها اطاعت نکرد. حتی او را زخمی کردند. فیل عصبانی شد و مردم فرار کردند. او تیر را زمین گذاشت و از درون گودال گربه کوچکی را بیرون آورد. فیل نمی خواست که به گربه صدمه برسد. سپس تیر را درون گودال گذاشت و مردم پرچم را روی آن نصب کردند. مردم از فیل مهربان عذرخواهی کردند و بچه ها با او مشغول بازی شدند.
بیشتر
این کتاب، داستان فیل بزرگی به نام ماها گایری است. او را در دهکده برای کارهای گوناگون به کار می گرفتند. روزی برای معبد دهکده تیر پرچم چوبی بلندی آوردند. مردم گودالی کندند و از ماها خواستند تا تیر را درون آن بگذارد. ولی هرکاری کردند ماها اطاعت نکرد. حتی او را زخمی کردند. فیل عصبانی شد و مردم فرار کردند. او تیر را زمین گذاشت و از درون گودال گربه کوچکی را بیرون آورد. فیل نمی خواست که به گربه صدمه برسد. سپس تیر را درون گودال گذاشت و مردم پرچم را روی آن نصب کردند. مردم از فیل مهربان عذرخواهی کردند و بچه ها با او مشغول بازی شدند.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فیل مهربان