کیمیاگران
نویسنده:
حمزه سردادور
امتیاز دهید
در این کتاب شورانگیز خواهید خواند:
روزی که "عشق صدیقه" را در مقابل پول فروخت هرگز تصور نمیکرد که تا این درجه به وی علاقه دارد. مگر چه رازی در کار بود که آن زن ناشناس به زورِ پول مجبورش کرد که دور صدیقه را قلم بکشد. آیا حقیقتاً صدیقه وارث هنگفتی است که دیگران میخواهند صاحبش شوند. احمدآقا به خاطر آورد که صدیقه یکی دوبار سربسته گفته بود که میراث عظیمی از پدر به وی رسیده که اگر کمکش کنند و پس بگیرد صاحب مال و دولت بیقیاسی خواهد شد. شاید کسی از بستگان آن زن، خواهان صدیقه بود و دختر باوفا محض پیمانی که با احمدآقا بسته بود روی خوش نشان نمیداد، این است که احمدآقا را به زور پول از میان برداشتند....
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کیمیاگران