آقا جیگیلی سه سالشه
نویسنده:
سارا شفیعی
امتیاز دهید
✔️ جیگیلی کوچولو سه سالش بود. شاید هم چهار سال اما خودش دوست داشت فقط تا سه بشمارد. از می پرسیدند:
"جیگیلی کوچولو چند سالته؟"
میگفت: یک و دو و سه. و با انگشتانش سه تا را نشان می داد.
مادر صدایش می کرد:
"جیگیلی کوچولو! کجایی؟ بیا پیش من."
جیگیلی میگفت:
"یک و دو و سه من آمدم."
مادر توی بشقاب برایش سه تا میوه میگذاشت. او سه تا لیوان داشت. بزرگ، کوچک و کوچکتر...
بیشتر
"جیگیلی کوچولو چند سالته؟"
میگفت: یک و دو و سه. و با انگشتانش سه تا را نشان می داد.
مادر صدایش می کرد:
"جیگیلی کوچولو! کجایی؟ بیا پیش من."
جیگیلی میگفت:
"یک و دو و سه من آمدم."
مادر توی بشقاب برایش سه تا میوه میگذاشت. او سه تا لیوان داشت. بزرگ، کوچک و کوچکتر...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آقا جیگیلی سه سالشه