جیگیلی مهربونه
نویسنده:
سارا شفیعی
امتیاز دهید
✔️ جیگیلی وقتی ماهی قرمز کوچولوی توی تنگ را دید گفت:
"پس چرا من نرم توی آب؟"
بعد دوید طرف حیاط رفت کنار حوض. مادر و مادربزرگ گفتند:
"جیگیلی کوچولو! چکار میخواهی بکنی؟"
جیگیلی گفت:
"با یک دو سه میخواهم بپرم توی آب. مثل یک ماهی واسه خودم، توی آب، زیر آب شنا کنم."
مادر دوان دوان خود را به او رساند و گفت:
"جیگیلی کوچولو، آخر مگر تو ماهی هستی؟ تو باید شنا یاد بگیری تا بتوانی مثل ماهی کوچولو توی آب باشی. آن هم آموزش می خواهد. صبر کن بزرگتر که شدی می برمت کلاس شنا."...
بیشتر
"پس چرا من نرم توی آب؟"
بعد دوید طرف حیاط رفت کنار حوض. مادر و مادربزرگ گفتند:
"جیگیلی کوچولو! چکار میخواهی بکنی؟"
جیگیلی گفت:
"با یک دو سه میخواهم بپرم توی آب. مثل یک ماهی واسه خودم، توی آب، زیر آب شنا کنم."
مادر دوان دوان خود را به او رساند و گفت:
"جیگیلی کوچولو، آخر مگر تو ماهی هستی؟ تو باید شنا یاد بگیری تا بتوانی مثل ماهی کوچولو توی آب باشی. آن هم آموزش می خواهد. صبر کن بزرگتر که شدی می برمت کلاس شنا."...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی جیگیلی مهربونه