فرار از فلسفه: زندگینامه خودنوشت فرهنگی استاد بهاءالدین خرمشاهی
نویسنده:
بهاالدین خرمشاهی
امتیاز دهید
از متن کتاب:
این سطر و سطرهایی که می نویسم الان تر و تازه است. اما زمانیکه چاپ شود و خوانندگان بخوانندش یکسال می گذرد و زمان از یکه تازی حیا و ابایی ندارد. قطاریست سریع السیر و قسی القلب و همواره ما را جا می گذارد و به حرف و حسرتهای ما اعتنایی نداردو زمانی خواهد آمد که از این نوشته، یا کتاب، یک دهه و یک سده و حتی شاید یک هزاره و هزاره ها بگذرد. به قول حافظ: "جهان پیر است و بی بنیاد از این فرهادکش فریاد" یا "جهان پیر رعنا را ترحم در جبلت نیست".
فقط پنجاه ساله ها می دانند که در یک چشم بهم زدن تا کلاهی چرخ داده اند، پنجاه ساله شده اند. خوبیش این است که مصیبت چون عام شود، قابل تحمل شود. (المصیبه اذا عمت طابت) و خوبی دیگرش که دلخوشکنکی بیش نیست این است که همواره هم سن و سال ما و مسن تر زیاد پیدا می شود که همین باعث تسلی ماست...
بیشتر
این سطر و سطرهایی که می نویسم الان تر و تازه است. اما زمانیکه چاپ شود و خوانندگان بخوانندش یکسال می گذرد و زمان از یکه تازی حیا و ابایی ندارد. قطاریست سریع السیر و قسی القلب و همواره ما را جا می گذارد و به حرف و حسرتهای ما اعتنایی نداردو زمانی خواهد آمد که از این نوشته، یا کتاب، یک دهه و یک سده و حتی شاید یک هزاره و هزاره ها بگذرد. به قول حافظ: "جهان پیر است و بی بنیاد از این فرهادکش فریاد" یا "جهان پیر رعنا را ترحم در جبلت نیست".
فقط پنجاه ساله ها می دانند که در یک چشم بهم زدن تا کلاهی چرخ داده اند، پنجاه ساله شده اند. خوبیش این است که مصیبت چون عام شود، قابل تحمل شود. (المصیبه اذا عمت طابت) و خوبی دیگرش که دلخوشکنکی بیش نیست این است که همواره هم سن و سال ما و مسن تر زیاد پیدا می شود که همین باعث تسلی ماست...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فرار از فلسفه: زندگینامه خودنوشت فرهنگی استاد بهاءالدین خرمشاهی
زادروز بهاالدین خرمشاهی
خود می گوید:
«من به چند روایت و اختلاف در روز دوازدهم فروردین ۱۳۲۴ دیده به جهان گشودم.... همه عشقم به ادبیات فارسی و علوم قرآنی و علوم اسلامی معطوف بوده و هست.»
خرمشاهی ،
نکته یاب و باریک بین است،
کوشا و کوشنده و جستجوگر است.
آثارش سرشار از تنوع است لطف بیان دارد و زبانش جذاب و شیرین و دلنشین است.
پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی است،
شاعر و مترجم و مصحح و منتقد و ویراستار و دایرهٔ المعارف نویس است.
و هر چند یکبار خود را
«مؤلف و مترجمی پراکنده کار» نامیده،
پدرش اولین معلم علم و ادب و شیوه زندگانی اوست.
درباره اش می گوید:
«اولین معلم قرآنی و عربی من پدرم بود.
گاهی در ایام تحصیل در دانشگاه بین من و پدرم نامه های عربی رد و بدل می شد که ایشان از این کار بسیار به وجد می آمدند. هر چند که عربی هر دوی ما عجمی بود.»
خرمشاهی در سال ۱۳۴۲ ایام دبیرستان را در قزوین به پایان می رساند و با شرکت در اولین دوره کنکور رد می شود.
چرا؟
می گوید:
«من می بایست امتحان ادبی می دادم در حالی که دانش آموز رشته طبیعی بودم.
اما با خواندن کتابهای ادبی در سال بعد موفق شدم در دانشگاه تهران و دانشگاه شیراز،
در رشته ادبیات فارسی قبول شوم.
در حد فاصل ردی اول و قبولی دوم یک سال فاصله زمانی وجود داشت که من در همان خلال به دانشگاه ملی (آن روزگار) که در همان سال تأسیس شده بود رفتم (۱۳۴۲).
وجه تسمیه ملی برای این دانشگاه بیشتر به علت پرداخت شهریه اش بود.
لاجرم پدرم از یکی از نزدیکان وام گرفت تا من بتوانم وارد دانشکده پزشکی شوم و شهریه سنگین ۵ هزار تومانی اش را پرداخت نمایم.
اما این رشته دانشگاهی برای من چندان دوامی نداشت چرا که من دلی درگیر ادبیات و سری در سودای عربیت داشتم و لاجرم از رشته پزشکی انصراف داده و سال بعد با قبولی در کنکور وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شدم.»
او در دانشگاه تهران،
نزد اساتیدی چون
دکتر پرویز ناتل خانلری،
دکتر ذبیح الله صفا،
دکتر فره وشی،
استاد پورداوود،
استاد عبدالحمید بدیع الزمانی کردستانی،
دکتر سید صادق گوهرین،
دکتر مهدی محقق،
دکتر سید جعفر شهیدی و... تلمذ می کند.
با این همه خودش دکتر عبدالحمید بدیع الزمانی را دومین معلم قرآنی خود می داند و می گوید:
خرمشاهی در سال ۱۳۴۷ از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران فارغ التحصیل می شود و پس از گرفتن لیسانس ادبیات، رشته کتابداری را انتخاب می کند و پس از آن به انجمن حکمت و فلسفه می رود.
🔸از مهمترین علایق زندگی بهاءالدین خرمشاهی قرآن است و قرآن پژوهی. درباره اش می گوید
«اصلاً بدین صورت نیست که هر کسی تحصیلکرده باشد بتواند قرآن را بفهمد و گاهی حتی از عهده روخوانی قرآن نیز برنمی آیند تا چه رسد به فهم عبارات و تفسیر قرآن، که در حقیقت این روند روخوانی و فهم عبارات و تفسیر مستلزم یک عمر جهد و ممارست و عشق و علاقه است که عمری پنجاه ساله می طلبد تا شخص از عهده آن برآید. بنده شاید به تقریب حدود چهل سال از عمرم را صرف این کار کرده ام و فعالیتهای مستمری در حوزه قرآن پژوهی و حافظ پژوهی نمودم و با یک نگاه اجمالی در می یابم که حتی همین مدت طولانی نیز هنوز چندان کافی نیست و عمر بیشتری می طلبد تا به فهم دقایق و رموزات قرآن و حافظ، توأمان، پی ببریم. و با آن که ده کتاب قرآنی و پانصد مقاله قرآن پژوهانه نوشته ام هنوز فکر می کنم که از آن آب و گل اولیه بیرون نیامده ام...»
🔸دومین عشق او دیوان حافظ است.
درباره حافظ می گوید:
«من در نه سالگی با دیوان حافظ و شعر فارسی، توأمان آشنا شدم و تکان شدیدی در درونم احساس کردم و اصلاً فکر نمی کردم که موسیقی بتواند در کلام هم موج بزند و تا این اندازه بتوان در عرصه کلام زیبایی آفرینی کرد.»
امروزه بیشتر نقد و نقادیهای او درباره قرآن و علوم قرآنی و البته حافظ پژوهی است.
حافظ پژوهی حوزه تخصصی کار پژوهشی خرمشاهی است. آثار حافظانه او همواره با اقبال عام و استقبال خوانندگان اهل نظر مواجه بوده است. نخستین کار خرمشاهی درباره حافظ نقد مفصل و جانانه او بود بر «حافظ شاملو» که نمونه درخشانی است از تتبع و تحقیق و نقد بنیان افکن.
🔸حوزه سوم کار تخصصی خرمشاهی «واژه پژوهی» است.
حوزه زبان و لغت. زبان آگاهی آثار او یکی از مهمترین عوامل اقبال عام و خاص به نوشته هایش است. زبانی شیرین و شیوا با چاشنی ای از طنز و طنازی که همچون زمزمه جویباری زلال بر دل می نشیند. در این زمینه مهمترین کار او فرهنگ مفصل شش جلدی انگلیسی - فارسی با عنوان فرهنگ دانشنامه کارا است که در پنج جلد منتشر شده است