رسته‌ها
نمایشنامه ورود ممنوع
امتیاز دهید
5 / 5
با 1 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 5
با 1 رای
و او تنهایی را به جانش دمید... و دستور داد ابتدا برای او قیام کنند و قیام کنندگان به پایش افتادند... زن، در برهوتی از ترس، زمستان را نفس می کشید... و سرانجام در قفسی تنگ از آدمیان فرو افتاد که غیر از گوشت مردارِ دیگران چیزی بر سفره ی سیاهشان نمیدید... و او تاریکی را روشن می کرد... اما زن، ایمانش را زیر پایش خاک و هرشب در شبِ گیسوانش خودش را به دار می آویخت...
زنی را میشناسم با گیسوانی آشفته، چشمانی از غروب سرخ، سرخ تر... سنگین قدم بر میداشت و مرگ از سایه اش بلندتر و شاید خود او مرگ... زن با قلبی سرخ در جسم و روی سیاه زندگی می کرد... خانه او نزدیک سراب و بیابان به بیابان در خودش گم میشد. زن در چشم های گرگ های بیابان هر روز بلعیده میشد و چاله به چاله عمیق تر میرفت... زن... خسته، در خود شکسته، با لبانی از صدها هزار کبوتر تازه متولد شده بسته، سرانجام شبی با تمام گرگ ها وداع گفت و پشت پرده خیال، به خواب رفت...
محمدرضا خردمند
امید حاجی زاده
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
19
آپلود شده توسط:
ipa_sokout
ipa_sokout
1398/11/21

کتاب‌های مرتبط

افسانه برهوت
افسانه برهوت
5 امتیاز
از 2 رای
Cymbeline
Cymbeline
4.8 امتیاز
از 4 رای
شاپرک
شاپرک
5 امتیاز
از 3 رای
کلاته گل
کلاته گل
4.3 امتیاز
از 29 رای
قصری در سوئد
قصری در سوئد
4.1 امتیاز
از 37 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نمایشنامه ورود ممنوع

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
نمایشنامه ورود ممنوع
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک