رسته‌ها

ادوارد مور
(1873 - 1958 م)

فیلسوف
مشخصات:
نام واقعی:
جورج ادوارد مور
تاریخ تولد:
1873/11/04 میلادی
تاریخ درگذشت:
1958/10/24 میلادی (85 سالگی)
محل تولد:‌
لندن
جنسیت:‌
مرد
ژانر:‌
فلسفه
زندگی‌نامه
جرج ادوارد مور (1873 1958) یکی از با نفوذ ترین فیلسوفان انگلیسی در قرن بیستم بود. در مراحل آغازین زندگی اش، او شهرت خود را از طریق رد نقادانه فلسفه ایده‌آلیست که در اواخر قرن نوزدهم در بریتانیا مسلط بود بدست آورد. او همچنین فلسفه تجربه گرا را که میرفت تا جانشین ایده‌آلیسم شود با این ادعا که کاربرد فلسفه تجربی در اخلاقیات، منجر به سفسطه (سفسطه طبیعت گرایانه) می‌شود، نیز رد کرد.

وی به دلیل انجام پژوهش و تحقیق فراوان در حوزه اخلاق و گرایش به نظریه شهود گرایی مورد توجه قرار گرفته است. شهود گرایی در آغاز توسط "برتراند راسل" (1970 - 1872) و اکثریت اعضای حلقه بیرون کمبریج از قبیل "لیان ستراچی" (1932 - 1880)، "ویرجینیا ولف" (1941 - 1882) و "جی. ام. کینز" (1949 - 1883) پذیرفته شد. البته مور شهود گرایی را در تمامی استلزامات اخلاقی تبیین نمی‌نماید، از این رو شهود‌گرایی وی شهود گرایی مطلق نبوده بلکه وی تنها در مفهوم "خوب" و "بایدها" قائل به بداهت و شهود گرایی است.‏

مور بجای ایده آلیسم و تجربه گرایی یک شکلی افراطی از رئالیسم را پیشنهاد کرد، که متمرکز است بر فرضیه قلمرو گزاره‌ها به عنوان متعلق تفکر و واقع. در سالهای بعد، مور شیوه‌های تحلیل فلسفی اش را پالایش کرد.

این پالایش با ترکیب شیوه‌های تحلیل فلسفی اش با نظریه «حس مشترک» در باره جهان که در برابر حملات فیلسوفان شک گرا و نقاد، از آن جانبداری می‌کرد صورت گرفت. او بیشتر عمرش را در کمبریج در کنار دو دوست و همکارش، راسل و ویتگنشتاین به سر برد.

مباحثات مور در ارتباط با متعلق تفکر (گزاره) و متعلق تجربه، (داده حسی) روی ویژگیهای دیگر روش و تحلیل فلسفی اش نقش اساسی ایفا کرد. تئوری پیشین مور در باره حکم، شامل فرض گزاره است به عنوان ساختار پیچیده‌ای که شامل اشیا و اوصافی است که در صورت صادق بودن گزاره، مطابق با واقع و جهان خارج است.

جایگاه جرج ادوارد مور در فلسفه تحلیلی

از وقتی که فرض شد که تحلیل فلسفی گزاره، ساختار اشیا و اوصاف اصلی گزاره را معلوم کند بدنبال آن تحلیلات فلسفی نقش مهم متافیزیکی به خود گرفت. این نقش به هر حال در حد عالی بالا رفت به صرفی که مور از مفاد آثار راسل در نظریه منطقی قدردانی کرد.

مور همچنین مفهوم تحلیل فلسفی خود را در مباحث ادراک و متعلق آن به کار بست: او اظهار داشت که ما همگی به قضایی مثل «این یک دست است» به قطع علم داریم اما تحلیل این قضایا عمیقا معما گونه است. اسم اشاره «این» در این جا به یک داده حسی، به خصوص به یک شیء قابل دید اشاره دارد، و سوال واقعا سختی در خصوص ارتباط بین این داده حسی و دست شخص وجود دارد.

مور در این جا چندین جایگزین را مورد بحث قرار داد و در نهایت این یک موضع پدیدارگرایانه بود که به آن نزدیک شد. حقیقتا نقش تحلیل در فلسفه مور جای قدر دانی دارد که او از واقعیت «این یک دست است» تحلیل پدیدار شناسانه ارائه داد و با نشان دادن دستش به حضّار، به یک برهانی برای اثبات جان خارج رهنمون شد.

جایگاه جرج ادوارد مور در فلسفه تحلیلی

از این نشان دادن که وی توسط آن به حس مشترک فراخواند در باره حقیقت گزاره‌ای که وی با نشان دادن دست بیان داشت چیز خاصی دستگیر نمی‌شود. ما نیاز داریم که این گزاره را تحلیل کنیم، و این تحلیل ممکن است به همان اندازه که ما به حکم حس مشترک احترام داریم نگران کننده باشد. بنا بر این کاربرد تحلیل فلسفی مور نشان دهنده دفاع محافظه کارانه از حس مشترک است.

امروزه مور به عنوان یک نمونه‌ای از فیلسوفان تحلیلی مورد توجه است. تئوری اولیه اش در مورد حکم نقش قاطعی را در توسعه فلسفه تحلیلی بازی کرد چون او بیان داشت که تحلیل گزاره هدف مستقیم مباحث فلسفی است. لکن به این علت که مور از سلطه نظریه‌های اتمیسم منطقی و پوزیتیویسم منطقی، بر کنار ماند کاربرد فلسفه تحلیلی او همیشه تجزیه تفکر بود.

به این خاطر که آثار او تکنیک تحلیل فلسفی پیچیده را با دفاع از حس مشترک ترکیب نکرد، روش او را می‌توان تکامل یک نمونه سنتی تحلیل فلسفی نامید.
بیشتر
ویرایش

کتاب‌های ادوارد مور
(1 عنوان)

4 امتیاز
از 16 رای
اخلاق ادوارد مور

آخرین دیدگاه‌ها

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک