تبهکاری در دام

✔️ کاراگاهی کارکشته و مجرب که دوران مرخصی اش را می گذراند و این مرخصی اغتنامی است از برای آرامش اندک در زندگی پر آشوب و پر دغدغه خود، بر اثر وسوسه و عادت، کنجکاوی اش تحریک می شود تا به کشف جنایتی بپردازد …

گزیده ای از کتاب:
سه سال بود که او استراحت واقعی به چشم ندیده و هرگز مرخصی نرفته بود. هربار که می خواست مسافرتی بکند، کاری پیش می آمد که او مجبور میشد انجام آن را به عهده بگیرد. یک بار نیز که برای استراحت پیش زن برادر خود به آلزاس رفته بود، همان روز اول تلفنی او را به پاریس فراخوانده بود. اما این بار کلانتر به پاترون قول داد:
- موافقم، امسال هر پیشامدی هم بشود، به مرخصی خواهم رفت.
به این ترتیب اول ماه اوت را برای مرخصی برگزیده بود. خانم مگره و کلانتر مرتب در انتخاب محلی مناسب به مشورت می پرداختند. ابتدا سواحل "لوار" از ذهنشان گذشته بود. مگره آنجا می توانست به صید ماهی بپردازد. بعد هتل "روش نوار" که در سابق تعطیلات خوشی را در آن گذرانیده بودند، در نظر گرفته بودند. آخر سر مادام مگره برای گرفتن جا، نامه ای فرستاده بود، لیکن جواب داده بودند که کلیه اتاقها تا 18 اوت رزرو شده است...