آموزش فلسفه - جلد 1
نویسنده:
محمدتقی مصباح یزدی
امتیاز دهید
نویسنده: آیت الله مصباح یزدی
آیتالله مصباح ابتدا مطالب این کتاب را در مؤسسه در راه حق تدریس فرمودند که مجموعه این دروس به همت بعضى از شاگردان فاضل ایشان گردآورى و تنظیم شد. پس از آن، متن این کتاب به قلم شیواى حضرت استاد و به سبکى بسیار جالب و متقن تکمیل و تحریر گشته و به شکل کنونى درآمده است. دقت استاد در ترتیب مباحث، انتخاب عناوین و واژههاى کتاب، آموزش فلسفه را به عنوان یک متن درسى جدید و جذاب از هر نظر، شایان توجه و قابل اتکا نموده است.
چنانکه استاد در مقدمه آوردهاند: این کتاب ضعفهاى کتابهاى فلسفى رایج در حوزه، و نیز معضلات ناشى از برخوردهاى افراطآمیز و تفریطگرایانه دو طیف طرفدار و مخالف فلسفه را در نظر داشته، و کوشیده است تا آن ضعفها و معضلات را جبران سازد و نگرشى معقول و متعادل درباره این دانشِ بنیادین ارائه کند.
در این کتاب با ایجاد روحیه نقادى و نقدپذیرى در دانشجو، تلاش شایستهاى براى تعالى بخشیدن به فلسفه صورت گرفته است. این شیوه مىکوشد تا طرفدارى متعصبانه از برخى متون و مکاتب فلسفى را ـ آنگونه که در گذشته تا حدودى رواج داشت ـ منتفى سازد و براندازد.
در این کتاب پس از ده درس مقدماتى ـ که ذکرشان گذشت ـ در بخش دوم، مباحث شناختشناسى مطرح مىشود. این بخش به لحاظ منطقى مقدم بر هستىشناسى فلسفى است. شناختشناسى امروزه کانون بحث و گفتوگوهاى جدى در مجامع فلسفى دنیاست.
مباحث هستى شناسى، که بخش عمده مباحث فلسفه اسلامى را به خود اختصاص مىدهد، از بخش دوم کتاب آغاز مىشود و تا پایان بخش ششم (درس شصتم) ادامه مىیابد. بخش هفتم کتاب (در انتهاى جلد دوم) به بحث درباره مطالب الهیات بالمعنى الاخص (خداشناسى و مسائل آن) مىپردازد.
این کتاب با نظر به اهمیت آن و براى استفاده در سطح بینالمللى، با عنوان Philosophical Instructions: An Introduction to Contemporary Islamic philosophy به انگلیسى ترجمه شده است. برگردان کتاب، به قلم آقایان دکتر محمد لگنهاوزن و دکتر عظیم سرودلیر انجام گرفته که مؤسسه مطالعات فرهنگ جهانى دانشگاه بینگ هامتون 1 نیویورک آن را در سال 1999 میلادى چاپ و منتشر کرده است.
همچنین این کتاب با عنوان «المنهج الجدید فى تعلیم الفلسفه» توسط آقاى محمدعبدالمنعم الخاقانى به عربی ترجمه شده و مؤسسه انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ اول این اثر را با شمارگان 5000 نسخه در تاریخ 1409 هـ .ق منتشر ساخته است.
همچنین بخشهایی از این کتاب به زبانهای مختلف ترجمه شده است که از آنجمله میتوان: به ترجمه روسی بخش الهیات و ترجمه بوسنیایی بخشهای تاریخ فلسفه و شناختشناسی این کتاب اشاره کرد.
بیشتر
آیتالله مصباح ابتدا مطالب این کتاب را در مؤسسه در راه حق تدریس فرمودند که مجموعه این دروس به همت بعضى از شاگردان فاضل ایشان گردآورى و تنظیم شد. پس از آن، متن این کتاب به قلم شیواى حضرت استاد و به سبکى بسیار جالب و متقن تکمیل و تحریر گشته و به شکل کنونى درآمده است. دقت استاد در ترتیب مباحث، انتخاب عناوین و واژههاى کتاب، آموزش فلسفه را به عنوان یک متن درسى جدید و جذاب از هر نظر، شایان توجه و قابل اتکا نموده است.
چنانکه استاد در مقدمه آوردهاند: این کتاب ضعفهاى کتابهاى فلسفى رایج در حوزه، و نیز معضلات ناشى از برخوردهاى افراطآمیز و تفریطگرایانه دو طیف طرفدار و مخالف فلسفه را در نظر داشته، و کوشیده است تا آن ضعفها و معضلات را جبران سازد و نگرشى معقول و متعادل درباره این دانشِ بنیادین ارائه کند.
در این کتاب با ایجاد روحیه نقادى و نقدپذیرى در دانشجو، تلاش شایستهاى براى تعالى بخشیدن به فلسفه صورت گرفته است. این شیوه مىکوشد تا طرفدارى متعصبانه از برخى متون و مکاتب فلسفى را ـ آنگونه که در گذشته تا حدودى رواج داشت ـ منتفى سازد و براندازد.
در این کتاب پس از ده درس مقدماتى ـ که ذکرشان گذشت ـ در بخش دوم، مباحث شناختشناسى مطرح مىشود. این بخش به لحاظ منطقى مقدم بر هستىشناسى فلسفى است. شناختشناسى امروزه کانون بحث و گفتوگوهاى جدى در مجامع فلسفى دنیاست.
مباحث هستى شناسى، که بخش عمده مباحث فلسفه اسلامى را به خود اختصاص مىدهد، از بخش دوم کتاب آغاز مىشود و تا پایان بخش ششم (درس شصتم) ادامه مىیابد. بخش هفتم کتاب (در انتهاى جلد دوم) به بحث درباره مطالب الهیات بالمعنى الاخص (خداشناسى و مسائل آن) مىپردازد.
این کتاب با نظر به اهمیت آن و براى استفاده در سطح بینالمللى، با عنوان Philosophical Instructions: An Introduction to Contemporary Islamic philosophy به انگلیسى ترجمه شده است. برگردان کتاب، به قلم آقایان دکتر محمد لگنهاوزن و دکتر عظیم سرودلیر انجام گرفته که مؤسسه مطالعات فرهنگ جهانى دانشگاه بینگ هامتون 1 نیویورک آن را در سال 1999 میلادى چاپ و منتشر کرده است.
همچنین این کتاب با عنوان «المنهج الجدید فى تعلیم الفلسفه» توسط آقاى محمدعبدالمنعم الخاقانى به عربی ترجمه شده و مؤسسه انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ اول این اثر را با شمارگان 5000 نسخه در تاریخ 1409 هـ .ق منتشر ساخته است.
همچنین بخشهایی از این کتاب به زبانهای مختلف ترجمه شده است که از آنجمله میتوان: به ترجمه روسی بخش الهیات و ترجمه بوسنیایی بخشهای تاریخ فلسفه و شناختشناسی این کتاب اشاره کرد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آموزش فلسفه - جلد 1
باید به عرض تان برسانم که اسلام و مسلمین هیچ گونه فلسفه ای نداشته و ندارند و اگر امروز فلسفه ای به نام اسلام و مسلمین آورده می شود تلاش محققین ایرانی بوده که نخست با نام معتزله برای انتقاد از قانون خشک و بی روح اعراب بادیه نشین و جهت جستن(رهائی) از یوغ آنان از طرف اعتزالین که عمدتاً ایرانی نیز بوده اند مطرح شد و بعد با اندیشه های ایران باستان و یونان ممذوج گردید و آش شله قلمکاری شد که بعدها به توسط غزالی و سبزواری و امروز با زبان آدمهای متعصبی همچون مصباح یزدی مطرح می شود که در گذشته یک رسالت داشته و آن رهائی از یوغ ستم اعراب بادیه نشین و امروز هیچ رسالتی جز خرفات و بنده پروری ندارد و هیچ مشکلی از بشر امروز را حل ننموده بلکه مشکلات زیادی نیز به آن افزوده است انصافاً خودتان قضاوت کنید که با خواندن به اصطلاح فلسفه این آقایان که باد غرورش آنانه را به مرز ترکیدن رسانده است چه مشکلی توانسته است از جامعه بشریت بخصوص از مسلمین بدبخت حل نمایند و آن را مقایسه کنید با فلسفه و عملکرد فیلسوفان غرب که رنسانس و مدنیت مدیون آن است بعد بدانید جایگاه آنان که هیچ ادعای برای فیلسوف بودن خود ندارند با اینان که سراپرده خودر را با فلسفه غرق نموده اند و دیگران را ابله و نادان تصور می کنند چه فاصله ها است.
نه محقق بود و نه دانشمند چار پایی بر او کتابی چند
فرض کنیم آقای مصباح جامع علوم معقول و منقول قدیم و جدید هستند وقتی ایشان کمترین اعتقادی به آزاد اندیشی و دمکراسی و حقوق انسانی یا بشر ندارند و به راحتی فتوای ارتداد و قتل در حق دگر اندیشان صادر می کنند علوم ایشان نه تنها ارزشی ندارد که حتی مخرب می باشد همه چیز حتی علوم و مذاهب و غیره باید در خدمت خوشبختی و شادی انسان باشد نه بر عکس اگر انسانی بر روی زمین نباشد هیچ چیز حتی دین و علو م و فلسفه هم کارکرد خود را از دست می دهند ولی ایشان اعتقاد دارند انسان باید قربانی دین و عقاید بشوند آنهم دینی با تفسیر خشن طالبانی بنابر این به همه عزیزان پیشنهاد می کنم قبل از اینکه به دین و فلسفه و دانش بیندیشند به کارکرد و اثر بخشی آنها در رسیدن انسان به شادی و پاکی و نیکی و خردورزی فکر کنند هیچ کدام از اینها فی نفسه ارزشمند نیست مگر باعث خوشبختی انسان شوند
البته من خطی مشی مصباح رو هم قبول دارم
کافر همه را به کیش خود پندارد:D
دوست گرامی،آخه این مقایسه درست است؟! نبرد من چه ربطی به آموزش فلسفه داره که اینها را در کنار هم میارید؟؟؟!
آفرین8-)
متحجرانه،قدیمی،خطرناک!!!
کاش برای حرفتان استدلال کرده بودید...
خیلی ها با مسلک شک مشکل دارند،و با برهان ردش می کنند،سقراط-افلاطون-ارسطو-دکارت-لایب نیتس-برگسون-ابن سینا-سهروردی-صدرالدین شیرازی و ...
آیا همه ی اینها خطرناکند و متحجر؟؟؟؟ (!)
این طرز حرف زدن و برچسب زدن اصلا صحیح نیست!
کاش حداقل حرفها و استدلالات کتاب را نقد می کردید...
در پاسخ به این پرسش به چند نکته اشاره می شود:
1. آموختن حکمت الهی و فلسفه نیازمند آموختن یک سری از مقدمات و علوم ابزاری است نظیر یادگیری علم «منطق». دانش منطق به عنوان خادم علوم، نقش بسیار مؤثری در یادگیری فلسفه دارد. زیرا دانش فلسفه بر برهان و استدلال و تعریف حقایق مبتنی است، از سوی دیگر روش صحیح استدلال نمودن و تعریف کردن یک مفهومی، فقط در علم «منطق» مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. لذا شایسته است پیش از ورود به فلسفه، به یادگیری علم «منطق» پرداخته شود.
همچنین در پاره ای موارد، یادگیری مباحث «معرفت شناسی» (Epeistomology) برای آموختن فلسفه (حکمت الهی) ضروری به نظر می رسد.
2. ویژگی و مشخصه همه علوم عقلی بویژه فلسفه این است که نیازمند به استادی است که خود معارف فلسفی را درک و هضم نموده باشد؛ لذا یادگیری فلسفه بدون آموزش از طریق استادی و طی کردن مراحل آکادمیک ره به مقصود نمی برد زیرا فلسفه مملو از اصطلاحات و واژه های تخصصی و فنی است مثل حرکت جوهری، حادث و قدیم، واجب و ممکن و ... و تبیین و توضیح چنین اصطلاحاتی نیازمند به استاد ورزیده دارد تا این وظیفه را انجام دهد؛ بسیاری از افراد که در معارف فلسفی دچار بدفهمی و یا حتی انحرافات فکری و اعتقادی شده اند، به این دلیل بود که معارف فلسفی را از استادی مسلط و ماهر دریافت نکرده بودند و به طور خودسرانه به فهم آنها اقدام نمودند، لذا دچار انحراف شدند.
لذا توصیه می شود که برای یادگیری فلسفه، در جستجوی استادی که خود معارف فلسفی را چشیده و هضم کرده باشید، ولو این جستجو به طول انجامد.
3. کتبی که در زمینه «فلسفه» به رشته تحریر در آمده به لحاظ سطح عمق مطالب آن متفاوت است. برخی کتاب ها ساده تر و برخی مشکل تر می باشد. لذا توصیه می شود کتاب های فلسفی را از آسان به مشکل مورد مطالعه قرار دهید.
در ذیل به سیر مطالعاتی کتب فلسفی از آسان به مشکل -البته به چند نمونه آنها- اشاره می شود:
الف. «هستی شناسی»، عبدالرسول عبودیت، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، قم.
ب. «درآمدی بر آموزش فلسفه»، محسن غرویان.
پ. «اموزش فلسفه»، استاد محمد تقی مصباح یزدی، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، قم.
ج. «اصول فلسفه و روش رئالیسم»، استاد شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، قم.
چ. «شرح مبسوطه منظومه»، استاد شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، قم.
د. «بدایه الحکمه»، علامه طباطبایی، انتشارات اسلامی، قم.
و. «نهایت الحکمه»، علامه طباطبایی، انتشارات اسلامی، قم.
الف. سی دی کتاب «بدایه الحکمه» که توسط استاد «غلامرضا فیاضی» تدریس شده است.
ب. سی دی کتاب «نهایه الحکمه» که توسط استاد «غلامرضا فیاضی» تدریس شده است.
ج. سی دی کتاب «آموزش فلسفه» که توسط استاد «میرسپاه» تدریس شده است.
این سی دی ها در حوزه علمیه قم و سایر شهرستان ها موجود است.
خواندن این کتاب هم البته مفید هست.شرط آزاد اندیشی این است که عقاید گوناگون را محک بزنیم.من متاسفانه کارهای دانشگاه اجازه نمی دهد این گونه کتاب ها مانند این را از اول تا آخر به دقت بخوانم.تنها بخش هایی از کتاب را خواندم.
اما باید مراقب بود که نویسنده ی کتاب دارای افکار متحجرانه و قدیمی و البته خطرناک هست.به همین دلیل می بینید "فلسفه ی شک" را این گونه تخطئه می کند در حالی که مطلب دندان گیری به خواننده عرضه نمی کند.
8-) صد البته! بابا این کتاب از بهترین کتابهای فلسفه اسلامیه! آخه اگه مشی سیاسی نویسندشو قبول نداریم؛دلیلی نداره که خودمونو از علمش هم محروم کنیم. واقعا این پیش داوری های مسخره مانع رشد و حقیقت طلبی انسان میشه.موافق و مخالف این حرف علی بن ابیطالب را در یاد داشته باشن:
انظر ال ماقال؛و لا تنظر الی من قال : ببین چی میگه،نبین که میگه!
باز اگه نظرات راجع به کتاب بود،آدم زیاد حرص نمی خورد،اکثر بحث ها در کتابناک به مسائل خاله زنکی کشیده میشه، که یه نوع
رو کم کنیه! پیشنهاد میکنم اینگونه بحثها را در پروفایل شخصیمون انجام بدیم،نه در زیر کتابها.
(به امید خدا جلد دوم این کتاب که به مسائل حکمت اسلامی بیشتر می پردازه؛به زودی آپلود میشه.)
نظراتی که نسبت به موضوعات و رخ داد ها داشته علت پیش داوری؟
اگه این دلیلش این کتاب تا حدودی می تونه بیان کننده علت اون نظرات باشه.