رسته‌ها
علم راهی بسوی آفریدگار جهان
امتیاز دهید
5 / 3.5
با 134 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.5
با 134 رای
.
سر سلسله تمام معتقدات دینی ایمان به خداست. حضرت علی (ع) می فرمایند: اول دین، آغاز دین، پایه دین و ریشه دین خداشناسی است. اما آیا ما تاکنون در رابطه با یک چنین چیز مهمی به اندازه کافی تفکر کرده ایم. توجه داشته باشید که توحید از اصول دین می باشد و در اصول دین تقلید جایز نیست و همچنین توجه داشته باشید که پیامبر(ص) فرمودند: یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال بهتر و بالاتر است

راههای بسیاری وجود دارد که انسان را به خداشناسی هدایت می کند. کسی که بخواهد با برهان و دلیل به این هدف مقدس برسد می تواند به فرا خور حال خویش و به اندازه نیروی فکری خود از آن راههای گوناگون استفاده کرده و به وجود آفریدگار جهان پی ببرد. تنها چیزی که در این راه لازم است توجه، تفکر، جستجو نمودن و روحیه حقیقت یابیست.

با پیشرفت علوم، پایه های خداشناسی محکمتر می گردد و هر روز پرده ای تازه از اسرار آفرینش برداشته می شود. به قول یکی از دانشمندان (هرشل): هر قدر دائره علم وسیعتر می گردد استدلالات دندان شکن تر و قویتری برای وجود خداوند ازلی و ابدی بدست می آید، در واقع علماء زمین شناسی و ریاضی دانها و دانشمندان فلکی و طبیعی دانها دست به دست هم می دهند و کاخ علم یعنی کاخ با عظمت خدا را محکم برپاساخته اند. بدیهی است که آشنایی با کاخ علم، به ما کمک خواهد کرد تا عظمت خداوند را بیشتر درک کرده و حق بندگیش را بیشتر ادا کنیم. یکی دیگر از راههای اثبات وجود آفریدگار معجزه است. اعجاز یکی از ساده ترین راههای اثبات وجود خداوند است. قرآن که معجزه جاوید آخرین پیامبر است، می تواند راهی ساده برای اثبات وجود آفریدگار باشد، در حقیقت هر آیه از قرآن که نشان بدهد هیچ بشری نمی توانسته در ۱۴۰۰ سال پیش چنین چیزی را بگوید، به نوعی وجود خداوند را ثابت کرده است. آخرین روش اثبات وجود خداوند که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد، رفتارشناسی آخرین فرستاده خداوند، حضرت محمد(ص) می باشد. در حقیقت یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین نبوت، بررسی رفتار آنها می باشد. با توجه به روشن بودن ابعاد مختلف زندگی آخرین پیامبر، به بررسی رفتار پیامبر رحمت می پردازیم که به نوعی اثبات نبوت ایشان و در نتیجه اثبات وجود آفریدگار می باشد.


http://www.khodavaelm.blogfa.com/
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
114
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
mohammadali123
mohammadali123
1389/09/07

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی علم راهی بسوی آفریدگار جهان

تعداد دیدگاه‌ها:
1768
بحث خداشناسی شماره 6: میزان دقیق ثوابت فیزیک و حداکثر مقدار مجاز تغییر
Fine Tuning of the Physical Constants of the Universe Parameter Max. Deviation
Ratio of Electrons:Protons 1:10power37
Ratio of Electromagnetic Force:Gravity 1:10power40
Expansion Rate of Universe 1:10power55
Mass of Universe1 1:10power59
Cosmological Constant 1:10power120
These numbers represent the maximum deviation from the accepted values, that would either prevent the universe from existing now, not having matter, or be unsuitable for any form of life.
http://www.godandscience.org/apologetics/designun.html
نسبت های فوق حداکثر مقدار تغییر مجاز قابل قبول می باشند!!!! اگر این نسبت ها دقیقا این میزان نباشند هیچ گونه ماده و زندگی بوجود نمی آمد!!!!
بحث خداشناسی شماره 5- احتمال تصادفی بوجود آمدن پروتئینی به نام هموگلوبین!!!!!!!
پروتئینها، نقش مهمی را در زندگی ما ایفا می کنند. برای مثال: هموگلوبین، انتقال دهنده اکسیژن در درون بدن و انسلین، کنترل کننده مقدار شکر جذب شده از خون و آمیلاز، هیدرولیز کننده نشاسته به مالتوز می باشد.
بیست نوع آمینو اسید پایه انواع پروتئین ها را تشکیل می دهند. پروتئینها، زنجیره‌های خطی یا پلیمرهایی هستند که از ترکیب اسیدهای آمینه حاصل می‌شوند. اسید آمینه‌ها ، حروف الفبایی پروتئینها را تشکیل می‌دهند (۲۰ حرف- ۲۰ نوع اسید آمینه) و چون امکانات بالقوه نامحدودی در طرز توالی و طول زنجیره اسید آمینه‌ها در تولید پروتئینها وجود دارد، از اینرو انواع بی‌شماری از پروتئینها نیز می‌توانند وجود داشته باشند.
پروتئینها از تعداد زیادی اسید آمینه ساخته شده‌اند. این اسیدهای آمینه توسط پیوندهای پپتیدی به یکدیگر اتصال یافته و زنجیر طویلی را ایجاد می‌کنند. باید توجه داشت اگر یک زنجیره پلی پپتیدی را که دارای 50 اسید آمینه است در نظر بگیریم تنها با تغییر ترتیب قرار گرفتن این اسیدهای آمینه می‌توان سنتز 20 به توان 50 زنجیر پلی پپتیدی را پیش بینی نمود.
هموگلوبین انسان که یک پروتئین کروی با وزن مولکولی 68000 است باید چهار زنجیر اسید آمینه بطور مناسبی تجمع یافته باشد تا هموگلوبین فعالی تشکیل شود. اگر در هموگلوبین یک اسید آمینه نادرست در موضع معین قرار گیرد، نمی تواند اکسیژن را در گردش خون منتقل کند. فقط تغییر یک اسید آمینه خاص از 146 اسید آمینه موجود در یک تک زنجیر هموگلوبین سبب بیماری کم خونی می شود.
سلولهای قرمز حاوی ماده ای بنام هموگلوبین هستند که امکان برداشتن و رساندن اکسیژن به نقاط مختلف بدن را فراهم می کنند. اکسیژن به هموگلوبين متصل شده و اكسي هموگلوبين را تشكيل مي دهد كه بوسيله آن O2 از ريه به بافتها حمل مي شود. داكسي هموگلوبين نيز CO2 را از بافتها به ريه برده و آنرا از بدن خارج مي نمايد. درحدود 25 تریلیون ازاین سلولها درجریان خون یك فرد متوسط وجود دارد.
هرگلبول قرمزخون درحدود250میلیون مولكول هموگلوبین دارد. وقتی كه گلبولهای قرمز از درون بسترمویرگی آبششها یاششها عبورمی كنند، اُكسیژن به داخل سلولهای قرمزخون انتشارمی یابد، تا آنجا كه به آهن هموگلوبین متصل میشود. این فرایند درمویرگهای گردش خون سیستمیك برعكس میشود، جایی كه هموگلوبین محموله ی اُكسیژن خود را به بافت ها تخلیه می كند.سلولهای قرمزخون درمغزاُستخوان تشكیل میشوند. تولید آنها به وسیله ی یك مكانیسم خودتنظیمی منفی كنترل میشود كه به مقدار اُكسیژنی كه ازطریق خون به بافت ها می رسد، حساس است. اگربافت ها به مقدار كافی اُكسیژن دریافت نكنند، كلیه هاهورمونی به نام اریتروپویتین ترشح میكنند كه مغزاستخوان را تحریك می كند تا گلبول سازی نماید. به طورمتوسط، گلبولهای قرمزبین3یا4 ماه درخون گردش می كنند و سپس این گلبول های قرمز فرسوده دركبد تجزیه می شوند.
و ماتریالیست ها و بی خدایان باید توضیح دهند که ماده (بی جان و بی هوش) چگونه می داند و می فهمد که سلول های بدن نیازمند اکسیژن هستند و لذا در خون می آید جزئی را به نام هموگلوبین با هدف اکسیژن رسانی قرار می دهد؟!
http://www.khodavaelm.blogfa.com/cat-13.aspx
http://ghoranvaelm.blogfa.com/cat-2.aspx
احتمال درست قرار گرفتن20 حرف در 146 مکان در صورت اینکه تکرار حروف مجاز باشد به معنی آن است که 146 بار عدد بیست را در هم ضرب کنیم!!!!!!!!!
لحظه ای به این احتمال بیندیشید!!! این خود بتنهایی نشان دهنده علم و قدرت طراح بینهایت هوشمند(آفریدگار) در ایجاد جزئی به نام هموگلوبین است که وظیفه اکسیژن رسانی به سلول های بدن را بر عهده دارد.
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=549

سه صفحه .. هم تو و هم فیلیس .. حرف زدید
برایِ اینکه .. چینیِ نازکِ تنهایی تان!! .. مبادا ترک بردارد ..

اول آنکه من تنها سه نظر در اینجا گذاشتم .
دوم آنکه جناب محمدعلی هم از آن جهت که قبلا در ذیل بحث های ذیل کتاب (قرآن تحریف نشده است) بیان کردند که هر بحثی سر جایش باید باشد نتیجه و چکیده نکات به بحث گذاشتن معجزات قرآن را اینجا آوردند.
سه صفحه .. هم تو و هم فیلیس .. حرف زدید
برایِ اینکه .. چینیِ نازکِ تنهایی تان!! .. مبادا ترک بردارد ..
شما را به .. جمعِ خودمان .. دعوت میکنم ..
و بسیار آرام .. این مکان را ترک میکنم ..
بحث خداشناسی شماره 4- ادامه مطلب- طراح بینهایت هوشمند و جهان مسطح (1=Ω)
ادامه
اما اجازه بدهید ببینم احتمال اینکه چگالی جهان دقیقا با چگالی بحرانی برابر باشد چقدر است:
The supernovae studies demonstrated that there was an energy density to the universe (but did not define the size of this energy density), and the recent Boomerang study demonstrated that this energy density is exactly what one would expect to get a flat universe. How finely tuned must this energy density be to get a flat universe? One part in 10 power120
http://www.godandscience.org/apologetics...nstant.html#n06
لطفا فقط یک لحظه به این احتمال دقت کنید (دوستان عزیز کتابناکی خواهش می کنم عدد را در ذهن خود تصور کنید) : یک تقسیم بر ده به توان یکصدو بیست!!!! این عدد در ریاضیات یعنی صفر. این عدد احتمال این است که جهان مسطح باشد (چگالی جهان با چگالی بحرانی برابر باشد). اما جهان مسطح است!!! این یعنی عظمت آفریدگار و اوج قدرت طراح بینهایت هوشمند در آفریدن این جهان
Scientists: Universe Is Flat
همچنین به موضوع زیر نیز توجه کنید:
اگر مقدار چگالی جهان تنها به میزان یک تقسیم بر ده بتوان پانزده بیشتر از چگالی فعلی بود جهان قبل از اینکه به این مرحله برسد دچار فروپاشش می گردید:
Another interesting example of a finely-tuned initial condition is the critical density of the universe. In order to evolve in a life-sustaining manner, the universe must have maintained an extremely precise overall density. The precision of density must have been so great that a change of one part in 1015 (i.e. 0.0000000000001%) would have resulted in a collapse, or big crunch, occurring far too early for life to have developed, or there would have been an expansion so rapid that no stars, galaxies or life could have formed.9 This degree of precision would be like a blindfolded man choosing a single lucky penny in a pile large enough to pay off the United States’ national debt
این دقت غیر قابل تصور می باشد: 0.0000000000001%
بحث خداشناسی شماره 4: طراح بینهایت هوشمند و جهان مسطح(1=Ω)
شکل جهان: بستگی به چگالی جهان دارد.
[center]Ω = actual average density/critical density[/center]
If omega (Ω) is greater than 1, then the universe will be closed. If it's less than 1, the universe will be open. And if it's equal to 1, the universe will be flat
the density of the universe seems to be below the critical value. This would suggest an open universe that will expand forever. But cosmologists think there is another type of matter that can't be seen. This dark matter may account for much more of the universe than ordinary, visible matter and may have enough gravity to stop, and then reverse, the expansion.
http://science.howstuffworks.com/diction...h.htm/printable
اقبلا دانشمندان تصور می کرده اند که چگالی جهان کمتر از چگالی بحرانی است لذا جهان برای همیشه در حال انبساط خواهد بود اما بوجود نوع دیگری ماده به نام ماده تاریک باعث شده است که چگالی محاسبه شده برای جهان بیشتر شده و احتمال توقف و فروپاشش جهان وجود دارد. برای شکل جهان سه حال وجود دارد: کره ای(1<Ω)، زینی شکل(1>Ω) و مسطح(1=Ω)
برای مسطح بودن جهان لازم است که چگالی جهان دقیقا با چگالی بحرانی برابر باشد.
The density of the universe also determines its geometry. If the density of the universe exceeds the critical density, then the geometry of space is closed and positively curved like the surface of a sphere. This implies that initially parallel photon paths converge slowly, eventually cross, and return back to their starting point (if the universe lasts long enough). If the density of the universe is less than the critical density, then the geometry of space is open, negatively curved like the surface of a saddle. If the density of the universe exactly equals the critical density, then the geometry of the universe is flat like a sheet of paper. Thus, there is a direct link between the geometry of the universe and its fate.
جالب است که با تحقیقاتی که در سال2001 انجام شد احتمال مسطح بودن جهان با تقریب خوبی قابل قبول بوده است:
Recent measurements (c. 2001) by a number of ground-based and balloon-based experiments, including MAT/TOCO, Boomerang, Maxima, and DASI, have shown that the brightest spots are about 1 degree across. Thus the universe was known to be flat to within about 15% accuracy prior to the WMAP results. WMAP has confirmed this result with very high accuracy and precision. We now know that the universe is flat with only a 2% margin of error.
http://map.gsfc.nasa.gov/universe/uni_shape.html
اما با تحقیقاتی که به تازگی انجام شده است دانشمندان می گویند: جهان مسطح است.
There’s a continuing discussion among astronomers regarding the actual shape of the Universe. Right now, the most widely accepted model supports that of a flat universe.
البته از طراح بینهایت هوشمند(آفریدگار) چنین طراحی دقیقی هم انتظار می رود و البته برای خردمندان این خود یک نشانه بزرگ می باشد:
بزودی آیات و نشانه هایی از قدرت خود را در صحنۀ گیتی و در وجودشان بدانها نشان خواهیم داد، تا بر آنها آشکار شود که او حق است.
ادامه دارد
شاید تا کنون دست شما دچار بریدگی شده باشد. براستی که مراحل ترمیم قسمت آسیب دیده، یکی از شگفتی های آفرینش می باشد. زمانیکه پوست آسیب می‌بیند، ترمیم پوست طی مراحلی، صورت می‌گیرد: در اثر آسیب، ممکن است رگهای خونی میان‌پوست آسیب دیده و باعث خونریزی شود. خون از رگهای خونی نشت پیدا کرده، منجر به تشکیل لخته می‌شود. فیبروبلاستها و دیگر یاخته‌های اختصاصی ترمیمی تکثیر شده و به ناحیه آسیب دیده مهاجرت می‌کنند . فیبروبلاستها: کلافه‌ای از بافت فیبردار در داخل لخته ایجاد می‌کنند. به موازات انقباض رشته‌های فیبرین کلافه دچار چروکیدگی می‌شود. بافت پوستی جدید در زیر تشکیل می‌گردد . کلافه فیروز، سفت شده تا یک کبره زخم بر روی سطح پوست ایجاد کند. زمانیکه رشد پوست جدید کامل شود این کبره می‌افتد. با این وجود اثر زخم ممکن است باقی بماند .
پلاکت‌ها، اجزای کوچک مسطحی هستند که در خون وجود دارند و از بقیه سلو‌ل‌های خونی بسیار کوچک ترند. وظیفه اصلی پلاکت ها کمک به جلوگیری از خونریزی شدید به هنگامی است که در قسمتی از بدن جراحتی رخ داده است. آنها عامل اصلی بند آمدن خون می باشند! هنگامی که یکی از راه های جریان خون دچار پارگی می شود پلاکت ها در آنجا جمع می شوند و بطور موقت مانع از خونریزی شدید می شوند. در واقع نقش آنها تسریع انعقاد خون می باشد. براستی اگر خون فاقد این ویژگی بود با یک زخم ساده تمام خون از بدنمان خارج می شد!
پلاسماها حامل سلولهای خون هستند. آنها ترکیبی از پروتئین، نمک و آب هستند و توانایی حمل مواد غذایی، مواد آلی، هورمونها و سلولهای خون را در مسیر جریان خون دارند. از وظایف مهم پلاسما کمک به پلاکت ها برای در کنار هم ماندن و لخته شدن خون هنگام خونریزی می باشد. (برای درک بهتر شما می توانید پلاکت ها را به آجر و پلاسما را به سیمان و عمل جلوگیری از خونریزی را به درست کردن یک دیوار با آجر و سیمان تشبیه کنید.
براستی اگر خون فقط همین یک خاصیت انعقاد و لخته شدن را نداشت با یک زخم کوچک تمام خون از بدنمان خارج می شود و با یک زخم کوچک می مردیم سوالی که از ماتریالیست ها و بی خدایان می پرسیم این است که چگونه ماده و طبیعت بی جان و بی هوش خود میدانسته است که باید ماده خون دارای این خاصیت انعقاد و لخته شدن را داشته باشد تا بقاء و حیات امکان پذیر باشد؟!!!
... ادامه
پروتیئن EpsE که در قسمت بازال تاژک باکتریایی قرار دارد نیز چنین وظیفه ای بر عهده دارد به این صورت که زمانیکه باکتری به جایی گیر کند و یا اینکه نیاز باشد که باکتری از حرکت بایستد ارتباط بین قسمت هوک و موتور تاژک را قطع می کند در نتیجه اگرچه بخش موتور می چرخد اما تاژک حرکتی ندارد.
باکتری تاژک، یک موتور میکروسکپی بسیار پیشرفته می باشد. که شامل ۴۰ پروتئین اختصاصی است که هر کدام از آنها همانند یک قطعه از یک موتور پیشرفته عمل می کنند. این قطعات همچون: روتور(rotor)، استاتور(stator)، شافت محرک(drive-shaft)، اتصالات(U-joint)، ملخ (propeller)، کلاچ(clutch)، گیربکس مستقیم و معکوس( two gears forward and reverse)، بوش(یاتاقان) و ... می باشند. این موتور پیشرفته با وزن بسیار ناچیز، شامل سیستم خنک کننده با آب و همچنین سنسورهای پیشرفته می باشد.
میشائیل بیح (Michael Behe) در کتاب (Darwin's Black Box) می گوید: باکتری تاژک نمی تواند در اثر تحول ناشی از گذر زمان بوجود آید. باکتری تاژک یک سیستم کاملا پیشرفته است که از اجراء متعددی تشکیل شده که تمامی این اجزاء در ارتباط با هم می باشند و در صورت نبود یک جزء کل سیستم از کار می افتد.
اگر ما چشمان خود را باز کنیم در اطراف خود بسیاری از نشانه های خداوند قادر را خواهیم دید. آیا وجود دستگاهی به پیچیدگی باکتری تاژک، دلیلی محکم بر وجود خداوند قادر نیست؟!
http://khodavaelm.blogfa.com/cat-12.aspx
....ادامه
پروتئین Mot مسئول چرخش تاژک است (Mot مخفف کلمه موتور است). باکتری ها در حالت عادی بوسیله پمپ های پروتونی پیوسته یون های با بار مثبت را به بیرون پمپ می کنند. نتیجه این عمل باعث می شود که همیشه درون باکتری دارای کمبود بار مثبت باشد و در نتیجه بار منفی بیشتر باشد و بیرون از باکتری دارای بار مثبت بیشتری نسبت به داخل باکتری باشد. در نتیجه ی اختلاف پتانسیل الکتروشیمیایی بوجود آمده یونهای مثبت میل به ورود به درون باکتری دارند ، و جالب است بدانید که یکی از اصلی ترین مکان های ورود این یونها به درون باکتری همین قسمت بازال تاژک و مشخاصاً پروتئین Mot است و یونها برای ورود به درون باکتری مجبورند که از این مکان عبور کنند. با عبور یونها، پروتئین Mot باعث چرخش میله وسط (Rod) می شود و این پروتئین نیز نیرو را به بخش بیرونی تاژک انتقال داده و تاژک می چرخد.
پروتئین Fli یا Switch motor پروتئینی است که عملکرد آن تغییر جهت چرخش تاژک باکتری است. به طوری که می دانیم زمانیکه تاژک در جهت خلاف عقربه های ساعت بچرخد باکتری را به جلو می راند ولی زمانیکه در جهت خلاف عقربه های ساعت بچرخد باکتری دیگر حرکت جهت داری نمی کند و در همان جا شروع به ملق زدن میکند این ملق زدن برای باکتری دارای اهمیت است که در ادامه همین بحث به طور جداگانه به آن اشاره خواهیم کرد (نحوه حرکت باکتری در پایین توضیح داده شده است ). البته پروتئین های بخش بازال بسیار زیاد هستند که ما در اینجا به اساسی ترین و مهمترین های آنها اشاره کردیم.
2) هوک یا قلاب (Hook) :
رابط بین فیلامنت تاژک و بخش میله ای جسم بازال (Rod) است و دارای شکلی خمیده است که همین خمیده بودن از اهمیت بالایی برخوردار است چرا که اگر این بخش وجود نداشته باشد و تاژک به صورت مستقیم به میله ی بخش بازال (Rod) متصل باشد، با چرخش تاژک باکتری دیگر به جلو حرکت نخواهد کرد. برای تصور بهتر کافیست هلیکوپتری را تصور کنید که دارای همه ی قسمت های موتور و محور مرکزی (Rod) می باشد اما دارای ملخ نیست ! موتور محور اصلی را می چرخاند ولی هلیکوپتر به بالا حرکت نمی کند. در اینجا هم این خمیده بودن موجب می شود تاژک از دینامیک مناسبی جهت جلو راندن باکتری در محیط مایع برخوردار شود.
3) فیلامنت یا رشته Filament :
این بخش از تاژک خارجی ترین بخش تاژک می باشد ، همانطور که قبلآ اشاره شد دارای ساختمانی تو خالی می باشد که به علت همین لوله ای بودن دارای استحکام فوق العاده ای می باشد. این تو خالی بودن تاژک در سنتز تاژک نیز دارای اهمیت است به طوریکه ساب یونیت های تشکیل دهنده فیلامنت در هنگام سنتز تاژک از داخل همین فضای خالی به انتهای تاژک منتقل می شوند.
زمانیکه تاژک باکتری در جهت خلاف عقربه های ساعت می چرخد. (CCW = Counter Clock Wise) باکتری رو به جلو حرکت می کند اما زمانیکه تاژک باکتری در جهت عقربه های ساعت (CW = Clock Wise) بچرخد باکتری در جای خود شروع به ملق زدن می کند (Tumble) سپس بار دیگر تاژک شروع به چرخش در خلاف جهت عقربه های ساعت می کند که در این حالت باکتری را به جلو می راند.
تاژک باکتریایی چگونه از حرکت باز می ایستد؟
در 23 ژون 2008 آقای Kearns و همکاران در قسمت بازال تاژک باکتریایی پروتئینی را شناسایی کردند که آن را مسئول از حرکت ایستادن تاژک باکتری اعلام کردند.
این پروتئین EpsE نام دارد و مکانیسم عمل آن مانند کلاج اتوموبیل است. اگر بخواهیم به طور بسیار خلاصه و ساده توضیح دهیم ، موتور اتوموبیل در نهایت نیروی گردشی خود را به جعبه دنده انتقال می دهد که جعبه دنده در نهایت این نیرو را چرخ ها انتقال میدهد. کلاج نیز می تواند ارتباط بین موتور و جعبه دنده را قطع کند و در نتیجه موتور کار می کند ولی نیروی آن به چرخ ها انتقال پیدا نمی کند.
ادامه دارد
موتوری با بازده ۱۰۰٪!(99.99999%)
به نظر شما آیا تا کنون ماشینی ساخته شده است که بازده آن 100% باشد؟ خیر بشر تا کنون نتوانسته است چنین ماشینی را بسازد و حتی کارآمد ترین ماشین هایی که به دست بشر ساخته شده است حداقل مقداری از انرژی را به صورت حرارت یا ... حدر می دهند. اما جالب است بدانید که خداوند قادر و عالم ، ماشینی را کاملاً هنرمندانه آفریده است که باز دهی آن نزدیک به 100% است (99.9999%) .
این ماشین حیرت آور چیزی نیست جز باکتری تاژک ! از این ماشین حیرت آور نسخه ای با عملکردی متفاوت در بدن ما و هر موجودی که دارای میتوکندری می باشد نیز وجود دارد. تاژک باکتریایی دارای نقش حرکتی برای باکتری ها میباشد. در ميان ياخته هاي زنده، شايد باكتريها متحركترين آنها باشند. اگر باكتريها را در يك قطره آب در زير ميكروسكوپ مشاهده كنيم، بيشترين آنها دايماً مسير خود را تغيير مي دهند و بندرت اين عمل بكندي صورت مي گيرد. باكتريها مي توانند به وسيله چرخش سريع رشته هاي پروتئيني به نام «تاژك»هاي (flagellum ) كه از بدن آنها خارج شده است، در آب شنا كنند.
ساختمان تاژک باکتریایی
حرکت در اکثر گونه های باکتری توسط ماشین مولکولی پیچیده ای به نام تاژک انجام می شود که در آن مقدار بسیار زیادی پروتئین مختلف به کار رفته است که اصلی ترین آنها پروتئین فلاژین می باشد. این نانو ماشین حیرت آور تا 300 دور بر ثانیه چرخش دارد و نیروی گشتاور آن برابر با 1400 پیکونیوتن نانومتر بر ثانیه (1400 piconewton-nms) می باشد. طول تاژک از پیلی بلند تر بوده و دارای حرکت است اینها اصلی ترین تفاوت های ظاهری تاژک و پیلی می باشد که در شکل زیر به خوبی نشان داده شده است.
1) جسم بازال یا پایه (basal) :
این بخش درون غشاء سیتوپلاسمی باکتری قرار دارد و مسئول اتصال تاژک به باکتری می باشد ، بخش موتوری تاژک که باعث چرخش تاژک می شود نیز در قسمت بازال قرار دارد.
بخش بازال از حلقه های متعددی تشکیل شده است که تعداد این حلقه ها در باکتری های گرم مثبت و گرم منفی متفاوت است به طوریکه در باکتری های گرم مثبت تعداد آنها 2 عدد ودر گرم منفی ها تعداد آنها 4 عدد است. نحوه ی قرار گیری حلقه های تاژک در باکتری های گرم منفی به این صورت است که در سمت داخلی غشای سیتوپلاسمی حلقه ی M قرار دارد وسمت خارجی غشاء سیتوپلاسمی حلقه ی S وجود دارد. همانطور که در شکل مشاهده گاهی این دو حلقه را با یکدیگر به نام حلقه ی M_S می نامند.
حلقه ی دیگر حلقه ی P می باشد که در فضای پری پلاسمی دیواره سلولی و به طور مشخص درون پپتیدوگلیکان باکتری قرار دارد. همانطور که در شکل مشاهده می شود خارجی ترین حلقه بخش بازال تاژک ، حلقه ی L می باشد که در غشاء خارجی باکتری قرار دارد . همانطور که انتظار می رود حلقه های P و L در باکتری های گرم مثبت وجود ندارد . (زیرا در باکتری های گرم مثبت فضای پری پلاسمی ای وجود ندارد که حلقه P در آن قرار بگیرد و همچنین غشای خارجی هم در این باکتری ها وجود ندارد در نتیجه حلقه ی L در این باکتری ها وجود ندارد)
کار این حلقه ها چیست؟
حال که مکان این حلقه ها را توضیح دادیم این سوال پیش می آید که کار این حلقه ها چیست. این حلقه ها در واقع به عنوان یک بوش (bush) عمل می کنند. آیا می دانید بوش چیست؟ بوش به وسیله ای گویند که حلقوی شکل بوده به دور یک میله قرار میگیرد و میله را در یک سوراخ عریض تر از قطر میله فیکس میکند، اگر این حلقه ها نباشند چه اتفاقی می افتد؟ بدون این حلقه ها، در هنگام چرخش، میله زرد رنگی که در شکل نشان داده شده است و از میان این حلقه ها عبور کرده است آزادانه با حرکاتی نا منظم درون فضای قسمت بازال تاژک که از قطر میله عریض تر است می چرخد !
ادامه دارد
علم راهی بسوی آفریدگار جهان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک