رسته‌ها

احمدرضا احمدی
(1319 - 1402 هـ.خ)

شاعر، نویسنده و نقاش
مشخصات:
نام واقعی:
احمد رضا احمدی کوچک
تاریخ تولد:
1319/2/30 خورشیدی
تاریخ درگذشت:
1402/04/19 خورشیدی (83 سالگی)
محل تولد:‌
کرمان
جنسیت:‌
مرد
ژانر:‌
شعر موج نو- نمایشنامه
زندگی‌نامه
جد پدری وی ثقه‌الاسلام کرمانی، و جد مادری‌اش آقا شیخ محمود کرمانی است. سال اول دبستان را در مدرسه کاویانی کرمان گذراند و در سال ۱۳۲۶ با خانواده به تهران کوچ کرد. در دبستان ادب و صفوی تهران دوران ابتدایی را به پایان برد و دورهٔ دبیرستان را در دارالفنون تهران به پایان رساند. در سال ۱۳۴۵ دورهٔ خدمت سربازی را به عنوان سپاهی دانش در روستای ماهونک کرمان آموزگاری کرد. احمدی در سال ۱۳۴۳ به همراه نادر ابراهیمی، اسماعیل نوری علاء، مهرداد صمدی، محمدعلی سپانلو، بهرام بیضایی، اکبر رادی، جعفر کوش‌آبادی، مریم جزایری و جمیله دبیری گروه ادبی «طرفه» را با هدف دفاع از هنر موج نو تاسیس کرد. انتشار دو شماره از مجلهٔ طرفه و تعدادی کتاب در زمینهٔ شعر و داستان از فعالیت‌های این گروه‌است. احمدرضا احمدی بنیان‌گذار سبک موج نو در دهه ۱۳۴۰، در شعر معاصر ایران است که در نیمهٔ دوم این دهه، موج نو تبدیل به یک حرکت مدرنیستی در فرهنگ ایرانی شد و در داستان، نمایشنامه، تئاتر، سینما و نقاشی تاثیر کرد. در سال ۱۳۷۸ سومین جایزه شعر خبرنگاران با مراسمی متفاوت و خصوصی در خانه احمدرضا احمدی برگزار شد. همان سال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مراسم بزرگداشت احمدرضا احمدی، تندیس مداد پرنده را به او اهدا کرد. احمدی در مهر ماه سال ۱۳۴۹ در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشغول به کار شد. تا سال ۱۳۵۸ در سمت مدیر تولید موسیقی برای صفحه و نوار ماند و از سال ۱۳۵۸ تا زمان بازنشستگی یعنی سال ۱۳۷۳ در بخش انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به ویراستاری مشغول بود. تدوین ردیف موسیقی ایرانی، آوازهای محمدرضا شجریان، شعرخوانی و ضبط صدای شاعران مهم(با آثاری از نیما یوشیج، احمد شاملو، نادر نادرپور، فروغ فرخزاد، یدالله رویایی، نصرت رحمانی و.)از جمله فعالیت‌های وی در کانون بوده‌است. او جوایز متعددی از جمله جایزه ی کانون پرورش فکری و همینطور جایزه ی هانس کریستین اندرسن در سال ۱۳۸۸ دریافت کرده است.
بیشتر
ویرایش

آخرین دیدگاه‌ها

تعداد دیدگاه‌ها:
1


شب بدون تو

چگونه تمام می شود؟

شاخه های شکسته ی

گل های نرگس را

در لیوان آب

گذاشتم


بدون تو در مهتاب

شمشادهای سبز

از رنگ آبی مهتاب

آبی رنگ شده بودند


ما برای عابران

از عقاید گذشته

می گفتیم


در همان زیرزمین نمور

که زندگی می کردم

به تو گفتم :

دست هایت را برای من

بگذار و برو


من می توانم بدون تو

با سایه های دستهای تو

روی دیوار زندگی کنم


کودکان

با لپ های قرمز

در باران

به دنبال توپ سفید

می دوند

کاش تو بودی

که در باران به این کودکان

بوسه و عیدی می دادی...


احمدرضا احمدی 

۱۳۱۹خ- زاد روز خجسته ى ایشان 



عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک