رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
آنها به بغداد آمدند
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 8 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 8 رای
✔️ برگرفته از متن کتاب:
سروان کرازبی، خوشحال و با قیافه کسی که چکی را نقد کرده و فهمیده موجودی حسابش کمی بیش از آنچه خودش فکر می کرده بوده است، از بانک بیرون آمد. او مردی قدکوتاه، درشت هیکل، با صورت تقریبا سرخ و سبیل کلفت نظامی بود. موقع راه رفتن کمی خودش را می گرفت. لباسهایش پرزرق و برق بود. از داستانهای خوب لذت می برد. بین دیگران محبوبیت داشت. آدمی شاد و شنگول با قیافه معمولی بود و تنها زندگی می کرد. ویژگی خاصّی نداشت. یعنی در شرق آدمهایی مثل کرازبی زیاد پیدا می شوند.
خیابانی که سروان کرازبی به آن قدم گذاشت به خیابان بانک معروف بود، چون بیشتر بانکهای شهر در آن قرار داشتند. داخل بانک خنک، با نور ملایم و هوای نسبتا دم کرده و مرطوب بود و چیزی که بیش از همه در آن جلب توجه می کرد صدای تعداد زیادی ماشین تحریر بود که از قسمت عقب به گوش می رسید.
بیرون، در خیابان بانک، هوا آفتابی بود، پر از گرد و خاک، با سر و صدای بسیار زیاد و گوناگون. صدای بوق مداوم خودروها؛ صدای فروشندگان چیزهای مختلف؛ صدای گروههای چند نفری و کوچکی که سر همدیگر داد و فریاد می کردند، یک طوری که آدم فکر می کرد چیزی نمانده شکم هم را پاره کنند، در حالی که در واقع با هم رفیق صمیمی بودند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1393/07/07

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آنها به بغداد آمدند

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
آنها به بغداد آمدند
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک