دیوان عبدالواسع جبلی
نویسنده:
عبدالواسع جبلی
امتیاز دهید
به تصحیح: ذبیح الله صفا
بدیع الزمان عبدالواسع بن عبدالجامع جبلی غرجستانی از شاعران و فرهنگیان مشهور پارسیگوی است که در قرن ششم هجری میزیست. وی در غرجستان که ولایتی در افغانستان و در شرق هرات است چشم به جهان گشود. عبدالواسع جبلی غرجستانی در حوزههای دینی تربیت یافت و بر علوم تفسیر، فقه، کلام و حدیث و نیز شعر فارسی و عربی تسلط داشت. جبلی از پیشروان تغییر سبک خراسانی به عراقی بوده است. وی در سال ۵۵۵ هجری قمری درگذشت.
بیشتر
بدیع الزمان عبدالواسع بن عبدالجامع جبلی غرجستانی از شاعران و فرهنگیان مشهور پارسیگوی است که در قرن ششم هجری میزیست. وی در غرجستان که ولایتی در افغانستان و در شرق هرات است چشم به جهان گشود. عبدالواسع جبلی غرجستانی در حوزههای دینی تربیت یافت و بر علوم تفسیر، فقه، کلام و حدیث و نیز شعر فارسی و عربی تسلط داشت. جبلی از پیشروان تغییر سبک خراسانی به عراقی بوده است. وی در سال ۵۵۵ هجری قمری درگذشت.
آپلود شده توسط:
simin
1394/01/11
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دیوان عبدالواسع جبلی
منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا
وز هر دو نام ماند، چو سیمرغ و کیمیا
منسـوخ شـد مروّت و معدوم شـد وفـا .... وز هـر دو نام مـاند چو ســیمرغ و کیمیـا
شد راستی خیانت و شد زیرکی سَفَه .... شد دوستی عداوت و شد مردمی جفا
گشته است باشــگونه همه رســمهای خلق .... زین عــالم نَبَـهرَه و گردون بیوفا
هـر عاقـلی به زاویه ای مـانده ممتــحن .... هر فاضــلی به داهیهای گشــته مبتلا
و ان کس که گـوید از ره دعـوی کنون همی .... کـاندر میان خلق ممیر چو من کجا
با یکدگــر کنـند همی کبــر, هــر گــروه .... آگــاه نی کـــز آن نتـــوان یـافت کبــــریا
هـرگـز بسوی کِبـر نتـابد عنان خـویش .... هر که آیت نخسـت بخواند «ز هل أتی»
با این همــه که کِبــر نکـوهیـده عـادتیـست .... آزاده را همــه ز تـــواضــع بود بـــلا
گـر من نَکوشــمی به تـــواضع نبیـنمی .... از هر خسی مذلت و از هـر کسی عنا
با جــاهـلان اگـر چـه به صــورت بــرابرم .... فــرقی بود هـــرآینـــه آخــر میــــان مـا
مهــرِ شــهان ز قوّت ســتوران بود پـدید .... گـر چـه زمـرد است به دیـــدار چون گیا
آمد نصـیب من ز همــه مردمــان دو چیز .... از دشــمنان خصومت و از دوسـتان ریا
بر دشــمنان همی نتــوان بــود مؤتــمن .... بر دوســتان همی نتـــوان کــرد متــکا
قـومی ره منـازعت من گرفتــهاند .... بیعقــل و بیکفــایت و بی فضــل و بیدها
من جـز به شخص نیسـتم آن قوم را نظیر .... شمشیر جز به رنگ نمـاند به گنـدنا
با من بود خصــومت ایشــان عجیب تــر .... زآهنــگ مـورچه به ســوی جنگ اژدها
زایشــان همــه مرا نبــود بــاک ذرهای .... کـــز آبگــینـه, ظلـــم نیــایــد بـر آســــیا
گرددهمی شکافته دلشان به کین من .. همچـون مه از اشارت انگــشت مصطفی
چون گیــرم از بـرای معـانی قــلم به دست .... گردد همه دعـاوی آن طایفــه هبــا
ناچـار بشــکند همه ناموس جادوان .... در موضـعی که در کف موسـی بود عصــــا
ایشــان به نـزد خــلق نیابنـــد رتبــتی .... تا طبعشــان بـود ز همــه دانشی خــلا
زیـرا که بی مَطَر نبــود میــغ را محـــل .... چــونـانـک بیگهــر نبـــود تیــــغ را بهــا
جناب دفترپور !
به نوبه خود از شما برای آپلود کتاب های خوب و ارزشمند و حضورتان در سایت تشکر می کنم. قوام سایت به یک نفر نیست، همیاری دوستانی خوب چون شماست که با بارگذاری کتاب ها و مجلات به صورت داوطلبانه موجب ارتقا سایت می شوید. موفق باشید.