رسته‌ها
تامل در مبانی دموکراسی
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 38 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 38 رای
از مقدمه کتاب:
حرف نویسنده این کتاب این است که دموکراسی فردگرای غرب باید به دموکراسی جمع گرای تشریکی متحول گردد تا اصل سوم انقلاب فرانسه که برادری باشد، وجود خارجی پیدا کند. و اتفاقا از همین نقطه است که اندیشه نویسنده فرنگی - به عقیده مترجم - نمی تواند برای تعالی ملت ما کاربست و مصداقی داشته باشد. زیرا بخش بزرگی از فرهنگ ایران با رنگ غلیظ عرفانی اش، از لحاظ اجتماعی چیزی جر مفاهیم انسان دوستی و خدمت خلق و معاضدت و صله رحم نمی آموزد و لذا در این زمینه شاید ما نیازی به تعالیم دیگران نداشته باشیم.
آنچه بدان سخت نیازمندیم و فقدان آن علت العلل پس افتادگی مردم ما به نظر می رسد، عدم آگاهی مردم به فردیت و شخصیت و حقوق و تکالیف خود است که از مجموع آنها مفهوم سیاسی شهروند حاصل می شود و اگر بعد از مشروطیت جاانداختن نظام دموکراسی در این مملکت با این همه مشکلات مواجه شده، علتش این است که دموکراسی را بدون آدمهای دموکرات نمی توان به وجود آورد و کسانی می توانند دموکرات بشوند که معنای آزادی و قانون و حق و تکلیف را آموخته باشند، یعنی به مرتبه شهروندی رسیده باشند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
155
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1393/09/17

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تامل در مبانی دموکراسی

تعداد دیدگاه‌ها:
39
کتاب را خوندم. خیلی زیاد بهم کمک کرد. یکی از نکته های مثبت کتاب این است که اساسی ترین چالش های ممکن را دیدگاه های مخالفان دموکراسی را هم بررسی میکند.
" سایر رژیم ها را که با دموکراسی مقایسه میکنیم میبینیم انتقاداتی که به دموکراسی وارد است به آنها هم وارد است زیرا این گونه انتقادات مالا به خصوصیات ثابت انسانها مربوط میشود" ص42
"این عقیده که مراجعه به آراء عمومی آدمهای افراطی را خلع سلاح میکند درست نیست.... وسعت و دامنه انتشار یک فکر را در میان مردم نباید دست کم گرفت" ( مثلا هیتلر؟؟)
به قول حافظ :
گویند : سنگ ، لعل شود در مقام صبر /آری شود ، ولیک به خون جگر شود
برای رسیدن به این آرزوی بزرگ ، لازم است قدم های بزرگی هم برداریم :
1- باید سطح مطالعه و آگاهی و دانش خود را بالا ببرید . ( البته لازم است بدون تعصب ، مطالعه کرده و تمامی نظرات مختلف را بخوانید )
2- قبل از سخنرانی برای دیگران ، باید مدتها با خودت ، درگیری داشته باشی و ابتدا خودت را عوض کنی و خودت آدم خوبی شوی !
3- خلاصه و مختصر و مفید سخن بگویی ، مودبانه سخن بگویی ، از سر دلسوزی باشد نه کینه توزی و تعصب و اعمال نظر . . .
4- شنونده خوبی باشی و اگر کسی ، پاسخ تو را داد عصبانی نشوی ( البته خود من در این زمینه مشکل دارم ! ! ! و در حال سعی و تلاش فراوان برای از بین بردن این صفت بسیار ناپسند در خودم هستم )
5- عجله ای در کار نداشته باشی و حتی اینکه دیگران عقیده تو را قبول کنند نباید برایت مهم باشد زیرا اگر پذیرش عقایدت توسط دیگران برای تو اهمیت پیدا کرد به مرور و ناخواسته ، تبدیل به دیکتاتور می شوی ! وظیفه تو فقط پرتو افشاندن است ، اینکه کسی روشن می شود یا نه ، هیچ ربطی به تو ندارد !
[quote='siawash110']
اگر کسانی که می دانند از بیان حقیقت نترسند و هر کجا نشستند برای دوست و آشنا ( به جای حرف های صد تا یک غاز ! ) از حقیقت از عشق از دموکراسی از لزوم آگاهی و مبارزه با خرافات بگویند . . . شک نکنید که اندک اندک نور عشق و آزادی ، در تمام کشور شعله ور خواهد شد . . . شما فکر می کنید مثلا در آمریکا از همان ابتدا آزادی و دموکراسی بوده ؟ خیر . . . آنجا سیاه پوستان را آتش می زدند زنان در تنگنا بودند حتی حیوانات نیز از دست سرمایه داری در امان نبودند ولی روزنامه نویسها و رمان نویسها و فیلم سازها و هنرمندان و همه و همه دست به دست هم دادند و تلاش کردند تا دموکراسی و آزادی و قانون مداری در جامعه شان نهادینه شد . . .[/quote]
دقیقا. و بهترین جنبش همانی است که خود جوش و از دل مردم پاگرفته باشد در مقایسه با حرکتی که از بالا اعمال شود به مردم. اما سوال من همین بود. شانس این "نور" چقدر است؟ منظورم واقعگرایانه نگاه کردن است. مثلا خود شما تا حالا چقدر تونستی در جمع های دوستان و آشنایان مسیر گفتمان ها را تغییر بدهی؟ در مورد فیلم ساز ها و رسانه ها؛ مخصوصا روزنامه ها و رسانه های پرمخاطب دیگر که اشاره فرمودید، بهتر است قطع امید کنیم چون احتمال اینکه حتی یک رگشان از زیر تیغ سانسور جان بدر ببرد محال است.
[quote='Behruz67'] اگه دقت کنید در خود کشورهای به اصطلاح جهان اول هم همیشه سوءاستفاده وجود داشته و اگر محدودیت‌هایی بر سر راه بوده به خاطر به خطر افتادن منافع جناج مقابل بوده (عمدتا)
[/quote]
کاملا درست. بی عیب فقط خداست. اما اوباما رو با ترامپ مقایسه کنیم میبینیم فایده جمهوری خواه ها فقط به اینه که ملت رو کباب کنن تا قدر عافیت دستشون بیاد.
با analogy مرغ و تخم مرغ موافقم. خودم هم همین حس بهم دست میده اوضاع رو که نگاه میکنم ولی اگر این رو بپذیریم اونوقت باید منتظر معجزه بشینیم و این را (مثل همه حقیقت ها - حداقل تا جایی که به نظر میاد- تلخ است) نمیخواهم بپذیرم. بخودم میگم باید یک راه و روزنه امیدی وجود داشته باشد.
دمکراسی جمع گرا استبداد اکثریت دسیسه ایست بر علیه بشریت بر اساس منفعت طلبی جمعی و نه حق گرایی فردی با شعار های عوام فریب دهنده ی برابری ! برادری! یکسان سازی و سوسیالیسم (: کمونیسم رقیق شده) .
[/quote]نقل قول از siawash110:
در تفکر مبتنی بر اصالت جمع ( که به نظر من امری موهوم است )
از شما نیز ممنون ولی درک نثر شما برام تقریبا میسر نشد. اصالت جمع برام کلمه سختی است و ضمنا سوال بنده این بود که آیا نیازی داریم که تعریف خیلی بسیطی از این دو کلمه ارایه کنیم تا بتوانیم تیوری دموکراسی را مورد تامل قرار دهیم یا نه.
اما سوال بعدی من این است که آیا دموکراسی در ایران شانس به بار نشینی دارد یا نه؟ چون این کتاب ( که هنوز مشغول خواندنش هستم) به نکته خیلی جالبی اشاره میکند:
"برای دموکراسی به آدمهای دموکرات نیاز داریم" یعنی آدمهایی که اگر دموکراسی به آنها داده شد و از نعمت آزادی بیان برخوردار شدند تیشه را بر ندارند و به ریشه دموکراسی و آن شخصی که دموکراسی را به آنها هدیه کرد بزنند. جامعه شناسان فکر کنم به تزلزل ناپذیری سنت و مذهب در اذهان یک ملت تصدیق کنند. با توجه به مذهب و سنت های ایرانیان، شانس به ثمر نشینی دموکراسی در ایران چقدر است؟[/quote]
اگر کسانی که می دانند از بیان حقیقت نترسند و هر کجا نشستند برای دوست و آشنا ( به جای حرف های صد تا یک غاز ! ) از حقیقت از عشق از دموکراسی از لزوم آگاهی و مبارزه با خرافات بگویند . . . شک نکنید که اندک اندک نور عشق و آزادی ، در تمام کشور شعله ور خواهد شد . . . شما فکر می کنید مثلا در آمریکا از همان ابتدا آزادی و دموکراسی بوده ؟ خیر . . . آنجا سیاه پوستان را آتش می زدند زنان در تنگنا بودند حتی حیوانات نیز از دست سرمایه داری در امان نبودند ولی روزنامه نویسها و رمان نویسها و فیلم سازها و هنرمندان و همه و همه دست به دست هم دادند و تلاش کردند تا دموکراسی و آزادی و قانون مداری در جامعه شان نهادینه شد . . .
[quote='saeidborji'] اما سوال بعدی من این است که آیا دموکراسی در ایران شانس به بار نشینی دارد یا نه؟ چون این کتاب ( که هنوز مشغول خواندنش هستم) به نکته خیلی جالبی اشاره میکند: "برای دموکراسی به آدمهای دموکرات نیاز داریم" یعنی آدمهایی که اگر دموکراسی به آنها داده شد و از نعمت آزادی بیان برخوردار شدند تیشه را بر ندارند و به ریشه دموکراسی و آن شخصی که دموکراسی را به آنها هدیه کرد بزنند. جامعه شناسان فکر کنم به تزلزل ناپذیری سنت و مذهب در اذهان یک ملت تصدیق کنند. با توجه به مذهب و سنت های ایرانیان، شانس به ثمر نشینی دموکراسی در ایران چقدر است؟ [/quote]
پرسش عمومی خیلی جالبی کردید. ولی اگه دقت کنید در خود کشورهای به اصطلاح جهان اول هم همیشه سوءاستفاده وجود داشته و اگر محدودیت‌هایی بر سر راه بوده به خاطر به خطر افتادن منافع جناج مقابل بوده (عمدتا). اذهان عمومی هم توسط رسانه‌های حاکم خط‌دهی میشه و در نهایت پاسیو میشن و با سیاست کاری ندارن. ولی در نهایت، همینه که هست و بسیار بهتر از کشورهای پیرامونی هستش که حتی اختیار نوع پوشش هم با خود افراد نیست.
سوالت در ارتباط با شرایط کشوری مثل ایران هم درسته که «برای دموکراسی به آدم‌های دموکرات نیاز داریم» ولی به نوعی به موضوع داستان مرغ و تخم‌مرغ میشه. بدون شرایط بهتر و جامعه‌ی مبتنی بر دموکراسی نمیشه افراد دموکرات پرورش داد و بالعکس.
اینجا نه محل دعواست و نه محل عقده گشایی و هرآنکه ادعای این رو دارد که حقیقت را تمام و کمال در اختیار داره خود نشانه ای است از فاشیسم.
فهم گفته لاکلائو(جامعه وجود ندارد) به تاسی از لاکان در معنای تحت الفظی درست نیست و برای تفسیر درست آن نیاز به میزانی از آگاهی از روانکاوی لاکانی داریم. حکم هایی از این دست در نوشته های لاکان فراوان اند، مثل "زن وجود ندارد"(البته به هیچ وجه به معنای انکار هستی زن نیست، و لاکان هرگز این حکم را در معنای تفاوت مذکر و مونث مدنظر نداشته)، یا "میل وجود ندارد"، و البته یکی از اساسی ترین حکم های لاکان یعنی "دیگری بزرگ وجود ندارد"(There is no big Other) که این دیگری بزرگ می تواند خدا، دین، جامعه و قس الهذا باشد، منتهی همین دیگری بزرگ از نظر لاکان تمامی ساختار واقعیت( نظم نمادین در سه نظم لاکانی) را انسجام می بخشد.
خلاصه کلام از ارجاع اشتباه به متفکرین بزرگ بپرهیزیم و البته چون بنده روانکاوی خوانده ام(در سطح توانایی فکری خودم) ارجاعات اشتباه در این مورد را گوشزد کردم.
در پایان کتاب "حال و روز دموکراسی" ترجمه مجتبی گل محمدی، نشر چشمه، برای خواندن پیشنهاد می شود.
[quote='Behruz67']
نیازی نیست چون خود اسم «دموکراسی» که همان «مردم‌سالاری» و «حکومت مردم بر مردم» معنا شده همه چی رو توضیح می‌ده! مردم یا همان جامعه یا اجتماع از افراد تشکیل شدند که هر یک ظرفیت‌های خاص خود رو دارا هستند. کتاب‌های مقدماتی جامعه‌شناسی هم می‌تونند مفید باشند.[/quote]
ممنون . خود بنده هم فکر کردم که این دو لازم و ملزوم یکدیگر باشند ولی دیدن دیدگاه ها یه کم به شکم انداخت.
[quote='siawash110']
در تفکر مبتنی بر اصالت جمع ( که به نظر من امری موهوم است )[/quote]
از شما نیز ممنون ولی درک نثر شما برام تقریبا میسر نشد. اصالت جمع برام کلمه سختی است و ضمنا سوال بنده این بود که آیا نیازی داریم که تعریف خیلی بسیطی از این دو کلمه ارایه کنیم تا بتوانیم تیوری دموکراسی را مورد تامل قرار دهیم یا نه.
اما سوال بعدی من این است که آیا دموکراسی در ایران شانس به بار نشینی دارد یا نه؟ چون این کتاب ( که هنوز مشغول خواندنش هستم) به نکته خیلی جالبی اشاره میکند:
"برای دموکراسی به آدمهای دموکرات نیاز داریم" یعنی آدمهایی که اگر دموکراسی به آنها داده شد و از نعمت آزادی بیان برخوردار شدند تیشه را بر ندارند و به ریشه دموکراسی و آن شخصی که دموکراسی را به آنها هدیه کرد بزنند. جامعه شناسان فکر کنم به تزلزل ناپذیری سنت و مذهب در اذهان یک ملت تصدیق کنند. با توجه به مذهب و سنت های ایرانیان، شانس به ثمر نشینی دموکراسی در ایران چقدر است؟
تامل در مبانی دموکراسی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک