بازیگران

✔️ برگرفته از مقدمه کتاب:
دنیای عجیبی است، همه چیز و همه کس بهم شباهت دارند ولی به ظاهر چنان متفاوت می رسند که حتی سازندگان نیز گاهی به شک می افتند، چه رسد به ساده دلانی که پایه باورهای خود را بر ظواهر استوار می کنند. یا دیرباورانی که حتی بر آنچه به چشم می بینند یا به گوش می شنوند، با دیده تردید می نگرند. همه حکومتهای دست نشانده یکسان هستند. همه خودباختگان به یک شیوه عمل می کنند. همه انسان های تحت ستم چون یکدیگر واکنش نشان می دهند. همه کشورهای دربند به همان ورطه نابودی و اضمحلال می غلتند، زیرا لعبت بازان تنی چند بیش نیستند و لعبتکان فراوانشان را همسان به بازی می گیرند.
سی. آی. ای، موساد، کی. جی. بی، اینتلیجنس سرویس و تونتون ماکوت، همگی نامهایی متفاوت برای سازمانهایی مشابه هستند. فرانسوا دووالیه، عیدی امین و فیدل کاسترو هم دارای نیت، هدف و برنامه یکسانی هستند، اگرچه در نقاط مختلف و تحت لوای حکومتهای به ظاهر نامشابه قرار دارند. براون، اسمیت و جونز نیز چنین اند. مشتی نمونه خروار و انسانهایی نماینده تمامی طبقات و افراد جامعه. جان می بازند بدون آنکه بدانند چرا. هستی از کف می دهند بدون آنکه بدانند در راه چه کسی و به فساد کشیده می شوند، بی آنکه فساد و تباهی را بشناسند. اینان بازخوردگانی هستند که زندگی را نیاموخته اند و چون زورق هایی بی زورقبان، بر امواج خروشان زندگی بی اراده، به این سوی و آن سوی می روند، بدون آنکه ساحلی پدیدار شود یا دستی از آستین به درآید و آنان را در مسیر درست قرار دهد.
آنچه می خوانید گوشه ای از زندگی این نمونه انسان ها، به زبانی ساده و بی پروا، با همه پوچی و پلشتی آن که چهره و گرفتار خوره مسری آن حتی از زیر صورتک زیبایش نیز به خوبی نمایان است. حقیقت جز این نیست که همه چیز در هاله ای از دروغ و ریا فرورفته بود، نیرنگ و فریب، دورویی و تزویر، بیهودگی و بطالت و جز این نبود فرهنگ بازیگری. تلخی تاختن این فرهنگ بازیگران را زمانی بیشتر می چشیم که آن صورتک فریبنده به کلی کنار می رود. حکایت بازیگران چنین است. بسی آموزنده و هشدار دهنده...