رسته‌ها
در تلاطم زندگی
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 59 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 59 رای
✔️ آغاز داستان:
اطاق نیمه تاریک بود. در گوشه ای از اطاق روی بخاری، چراغ مطالعه پشت یک کتاب روشن بود. سایه ای کمرنگ از پرتو آن چراغ، اطاق را دربرمی گرفت. نوری پریده رنگ در چین های پرده مخملی سایه انداخته و انعکاس آن آئینه میز را که ظاهرا یک میز آرایش بود، به رنگ لاجوردی درآورده بود. اثاثیه این اطاق، مبل ها و قالی ها در آن شب نیمه تاریک، هماهنگی شاعرانه ای داشت، حالتی رویایی که با ترس و بیم آمیخته بود. در نقطه مقابل پنجره ها، در طرفی که سایه بیش از جاهای دیگر بود، تخت کوچکی قرار داشت که پوشش مخملی روی آن مختصر روشنایی را به خود می گرفت.
اطاق در سکوت غرق بود. ساعت دیواری یک بعد از نیمه شب را اعلام کرد. در خیابان هیاهو فرونشسته و همه جا را خاموشی و سکوت فراگرفته بود. هلن به روی تخت به خواب عمیقی فرو رفته بود. تنفس هلن آرام و کوتاه بود. موهای بلوطی رنگ هلن در پشت سر گره زده شده بود. درب اطاق دیگر، که چندان فاصله ای با این اطاق نداشت، کاملا باز بود و سایه آن در روی دیوار افتاده بود. ساعت با نواختن یک زنگ، گذشت نیم ساعت دیگر را اعلام نمود و صدای آن در همه جای اطاق پراکنده شد. وقتی ساعت دو به صدا درآمد، این آرامش بهم خورد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
312
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی در تلاطم زندگی

تعداد دیدگاه‌ها:
4
سلام ممنونم از دوستانی که محبت می کنند و رمانهای زیبای جهان را برای دانلود و مطالعه در این فضا قرار می دهند
:-)
متشکرم اسپارتاکوس دوست گرامی8-)
رمان زیبائی است از امیل زولا8-)
کتاب نسبتا جالبی بود.اما فکر میکنم در قسمتهایی داستان کش امده بود.مثلا در بیان حالات ژان.ممنون از کتابناک:-)
در تلاطم زندگی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک