رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
پیامبر کفرگوی
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 41 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 41 رای
توضیحات: فیلسوف‌ها تنها‌ترین آدم‌های دنیا هستند. دائماً به مسائلی فکر می‌کنند که مسأله مردم نیست. به مسائلی که ابدی و ازلی است. زندگی خودشان را دارند. برای همین چون چند نفری جایی گرد می‌آیند، شروع به بحث و جار و جنجال می‌کنند. به خصوص اگر بحث به نیچه بکشد که همیشه بحث انگیز بوده است. همیشه عده‌ای او را فیلسوف، جمعی هم شاعر و بعضی هم دیوانه دانسته‌اند.
هیچ کدام قادر به قانع کردن یکدیگر نیستند. انگار هر سه باید باشند. انگار هر سه جزء نیچه است. در مشهورترین عبارت نیچه هم هر سه این حالات دیده می‌شود. منظور آن عبارت وحشتناک است که گفت: «خداوند مرده است.»
هیچ زبانی بی لکنت این خبر را نگفت. و هر گوشی که شنید با وحشت شنید. این طور دهان به دهان گفت. زاهدی که عمری با وسوسه‌های لذت جنگیده بود، به محض اینکه سر از سجاده برداشت، خبر وحشتناک را شنید. بهت زده شد. بعد ناگهان ناامید و مویه کنان گفت: «همه زهدم هدر شد. چه کسی پاداشم را می‌دهد؟» ...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
ghalam1356
ghalam1356
1389/12/24

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی پیامبر کفرگوی

تعداد دیدگاه‌ها:
8
نیچه خدا را کشت تا انسان ها را از قفس ازاد کند , خداوند قفسی است از جنس طلا .ولی چه کسی میتواند بگوید که از طلا نمیتوان قفس ساخت؟
.
.
نویسنده نیچه را ابتدا و افکار خودش را در اخر نمایان میکند,این ها در جملات پایانی , کاملا میتوان احساس کرد.
نیچه پیامبر کفرگوی ما بود
اورا جادوی کلام دادیم تا دروغ هایش را باور کنید
وفرمانش دادیم تا خبر مرگ مارا بدهد
می خواستیم دوستان ودشمنان خود را بشناسیم
شناختیم شناختیم ....
کتاب قشنگی بود
متن جالبی بود!:-(
اختیار و جبر! هر دو نسبی هستن! خواستن اختیار داشته باشن اما آخر هم نتونستند ثابت کنن که خدا مرده ست! در نهایت هست و وجودش غیر قابل انکاره! و این فطرت وجودی انسان نسبتی از جبر هست!
خدا نيازي به دوست و دشمن ندارد بلكه اين آيينه ايست كه جلوي روي خود تو مي گيرد تا بداني كه به تو ظلم نشده تا بداني آزاد بودي و تا كسي را جز خودت سرزنش نكني . خداوند در ميان آفريده هايش همه جوري داشت ولي در اين ميانه يك مدل كم بود . چيزي كه اجباري در كارش نباشد . موجودي آزاد . موجودي خيلي نزديك به خودش . آزاد و نامحدود و آفريدگار . حالا اگر كسي به اين مقدس ترين مقدسات يعني انسانيت و آزادي پشت پا بزند آيا او مخالف ( دشمن ) خودش و خدا نيست ؟
من این کتاب رو قبلا خوندم
واقعا زیباست
اردلان عطاپور یه استاده
خدایی که دوست و دشمن مشخص می کند مرده اش بهتر است. :-(
با این که کم بود ولی واقعا زیبا بود. حتما بخونید. ممنون.
پیامبر کفرگوی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک