رسته‌ها
احساس سرد
امتیاز دهید
5 / 5
با 1 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 5
با 1 رای
رمان احساس سرد به قلم عسل بمانی، داستانی معمایی، عاشقانه و غمگین

در بخشی از کتاب رمان احساس سرد می‌خوانیم:
درو باز می‌کنم خونه غرق تاریکی و دود سیگار همه جای خونه پخش شده بود می‌خوام لامپ روشن کنم که یه صدای منعم می‌کنه: روشنش نکن دریا
از ترس هینی می‌کشم و به آرمان که روی کاناپه نشسته نگاه می‌کنم
نگاهم ازش می‌گیرم و بدون توجه بهش به سمت اتاقم می‌رم هنوز چند قدمی با اتاقم فاصله دارم که سد راهم می‌شه
- تا این وقت شب کدوم گوری بودی چرا هر چی زنگ زدم جواب ندادی؟
چرا گذاشتی رفتی مگه به تو ربطی داره من با کی هستم تو حق نداشتی اون مسخره بازیو دربیاری
- حالم ازت بهم می‌خوره آرمان لحظه شماری می‌کنم هر چه زودتر سایه نحست از روی زندگیم برداشته شه عوضی تو که واسه عشق و حالت می‌خواستی بری غلط کردی منو با خودت بردی فکر کردی احمقم فکر کردی ندیدم اون روزی که صمیمی‌ترین دوستم آوردی اینجا و بهش از نقشه ات می‌گی و از تنفرت نسبت به زنت
نفس کم میارم همیشه از دود سیگار حالم بد می‌شد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
250
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
default12
default12
1400/04/28

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی احساس سرد

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
PDF
1 مگابایت
احساس سرد
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک