رسته‌ها
آزادی و آزادی فکری: هفت مقاله
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 11 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 11 رای
به کوشش: ماه منیر مینوی

این کتاب دربرگیرنده هفت نوشتار از زنده‌یاد مجتبی مینوی در موضوع آزادی و آزاد فکری در ایران است. عناوین نوشتارهای کتاب عبارتند از:
آزادگی و تسامح، ملازمه علم و دموکراسی، آزادی مطبوعات، آزادی و رشد اجتماعی مستلزم یکدیگرند، آزادی مدنی، دعوت بی‌چماق، و بحث لغوی در باب تسامح.
در پایان کتاب نیز ضمن نوشتاری اشاره‌ای گذرا به زندگی و آثار استاد مینوی شده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
158
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1400/09/21

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آزادی و آزادی فکری: هفت مقاله

تعداد دیدگاه‌ها:
5
🔹بهترین فصل این کتاب همین فصل آزادی و رشد اجتماعی مستلزم یکدیگرند هستش که در آن آمده که بدون رشد اجتماعی، آزادی مفهومی نمی یابد. تصور این امر بسیار مشکل است که بدون آزادی، رشد اجتماعی حاصل کردد.
تشنه می نالد که ای آب گوار
آب هم نالد که کو آن آب خوار
🔹جامعه ای را در نظر آوریم که اکثریت مردم آن در جهل و تعصب و خرافات و فقر غوطه ورند. چگونه خواهیم توانست #آزادی را در چنین جامعه ای رواج دهیم.
🔹آقای مینوی در این مقاله اشاره کرده اند که نخست باید حوائج اولیه زندگی چون خوراک و پوشاک و مسکن و امنیت و سلامت برای مردم فراهم گردد تا جامعه آماده پذیرفتن آزادی باشد. ولی تامین این حوائج که به ظاهر طبیعی و ساده می نماید، در عمل با مشکلات بسیاری روبروست. پیش از تحقق آنها، زمینه برای آزادی فراهم نیست. در سرزمینهای شرق، در کشورهایی که #واپس_مانده_شان نامیده اند، در مرحله اول طرح موضوع آزادی مشکل است.
🔹کلمه #رهایی، در تامین مقصود و تطبیق با واقعیت وافی ار خواهد بود. یعنی مردم شرق نخست باید خود را از قید موانعی که بر سر راه آزادی است #رهایی بخشند و سپس در پی تحصیل #آزادی برآیند. از اینرو که میبینیم قیام ملل خاور زمین و کوشش های آنان به منظور رهایی صورت میگیرد نه برای استقرار آزادی، بدانگونه که #هگل، #میل و #راسل از آن گفته اند. این رهایی ممکن است ناظر به خلاصی از قید استثمار و ظلم داخلی و خارجی باشد یا خلاصی از قید جهل و خرافات و فقر؛ و یا هر دو. که راهی دراز و مشقت بار در پیش است، ولی خواه ناخواه باید پیموده شود.
🔹آقای مینوی اشاره میکند که یک قوم باید به یک حد از فهم و شعور رسیده باشند تا معنی و مفهوم آزادی بخاطرش خطور کند. این همان اصل شناسایی است که رکن اول آزاد زیستن بشمار میرود. خلاصه آنکه نخست ملتی باید از وضع زندگی حیوانی، یعنی خوردن بمنظور زنده ماندن و زنده ماندن به منظور خوردن خلاصی یاید تا فرصت اندیشیدن به آزادی بیابد. این امر مستلزم تغییر یا تحول عمیق سازمان اقتصادی است. آنگاه مرحله #خواستن_آزادی آغاز میگردد. ملتی که آزادی را شناخت و به مزایای آن واقف شد، خواستار آن میشود.
اگر آزادیخواه ‌ترین و بشردوست‌ ترین و دموکرات‌ منش ‌ترین و بی ‌آزارترین مردم را بیاورند و او را مختار مطلق یک توده دویست نفری بکنند و بداند که تا زنده است، کسی از او بازخواست نخواهد کرد و برای او مجازات و حبسی در کار نخواهد بود، فورا تغییر ماهیت خواهد داد.
- ممکن است که بدوا خودش هم هیچ قصد و نیتی جز خیر رساندن به آن دویست نفر نداشته باشد و قوانینی برای اداره‌ امور آنها وضع کند که به اعتقاد خودش بهترین قوانین باشد، اما به مجردی که دید مردم به دستور او عمل نمیکنند، بنا را به زور گفتن و آزار کردن مخالفین خود میگذارد و آنها را حق‌ ناشناس و مخالف سعادت جامعه و عاصی میخواند و بدل به دیو مهیب خودسری میشود که میخواهد اراده‌ خود را به اسم قانون بر مردم تحمیل کند، بدون اینکه خود او از همان قانون اطاعت نماید.
آزادی و آزاد فکری
مجتبی مینوی
کتاب " آزادی و آزاد فکری "
تالیف مجتبی مینوی
به اهتمام ماه منیر مینوی
🔹کتاب حاضر کتابی است در حدود ۱۳۰ صفحه که شامل هفت مقاله درباب آزادیهای مدنی که شامل این مقالات میشود:
۱).آزادگی و تسامح
۲). ملازمه علم و دموکراسی
۳). آزادی مطبوعات
۴). آزادی و رشد اجتماعی مستلزم یک دیگر اند
۵). آزادی مدنی
۶). دعوت بی چماق
۷). بحث در باب تسامح
🔹مقالات نخستین بار در مجله یغما منتشر شده است. مقالات همگی نوشته مینوی نیست بلکه یکی دو تا از آنها ترجمه اند، از آن جمله آزادی مدنی که حدود ۵۰ صفحه است.
🔹در مقاله اول #تسامح، در مقابل تعصب قرار داده شده. مقصود از تسامح، #سعه_صدر است، مدارا با مخالفین و تحمل استماع عقیده دیگران. یعنی انسان باید کلیه افراد جامعه را آزاد و محق بداند که به هر دین و مذهبی که می پسندند معتقد باشند و آنچه میخواهند بگویند و بنویسند و در اخلاق و رفتاری که مربوط به شخص ایشانست و به دیگری ضرری نمیرساند و مورد ملامت و زجر و اجبار نباشند. این مقاله نخست که درباره تسامح در اسلام است و در سال ۱۳۳۱ نوشته شده و درباب دوری جستن از تعصب است که آن را شرط مسلمانی دانسته است (صفجه ۷):
"بنده عرض میکنم که تسامح داشتن و ترک تعصب کردن از واجبات آدمیت است. اگر به عقاید کسی حمله میکنید و رد مینویسید به او هم اجازه دهید که در بیان عقاید خود و دفاع از آنها هر چه میخواهد بگوید و بنویسد... نزاع ما با دستگاه استبدادی و رویه دیکتاتوری جز این نیست".
🔹در مقاله دوم که اقتباس از یکی از نوشته های برتراند راسل است و دو طریه مورد بحث قرار میگیرد: طریقه #فرمان_اولوالامر و طریقه #مباحثه_و_تحقیق.
- در طریقه اول مردم همه چیز را تعبدا و بدون چون و چرا میپذیرند و در طریقه دوم سنجش و بحث و تحقیق در میان است. بنظر راسل نظامهای اجتماعی مبتنی بر یکی از این دو طریقه اند، بدانگونه که در اولی استبداد رای و قدرت مطلقه حکومت می کند و در دومی عقل و شور و اراده مردم. در این مبحث بر #مزیت_عقلانی دموکراسی تکیه شده است، یعنی آنرا بدین علت روش حکومتی خوبی شمرده اند که با عقل و علم منطق سازگار است و طریقه دیگر بر توهم و تعصب و جهل و تعبد میباشد.
- تقسیم گفتار به فصول و آوردن ابیات فارسی در سر هر فصل... از تصرفات این جانب است.. و با این بیت ناصر خسرو آغاز میشود:
در تنوری خفته با عقل شریف
به که با جهل خسیس اندر خیام
🔹مقاله در باب آزادی و علم است که لازم و ملزوم یک دیگر اند. باید باب بحث و تفحص باز باشد تا علم پیش رفت کند. و باز در باز کردن بابی دیگر از مولوی میاورد:
سخت گیری و تعصب خامی است
تا جنینی کار خون آشامی است
🔹در متن ترجمه شده برتراند راسل گفته شده است که همواره دو نظریه در باب بهترین طرز حکومت بوده یکی سپردن امور به اولوالامر است و دیگری طریقه بحث و مناظره. آن جایی که طریقه اولوالامر را در پیش میگیرند برخی عقاید را در مغز و ذهن مردم میفشارند و میگویند آنها را خردمندان و نیکان دستور میدهند و کسانی را که با این عقاید مخالفت کنند سفیه و ملعون مخسوب میدارند (صفحات ۲۵-۲۶).
دلایل قوی باید و معنوی
نه رگهای گردن به حجت قوی (سعدی).
از این دست ، کتابها فراوان دیده ایم و خوانده ایم ! ولی چرا اوضاع بهتر نمی شود ؟ پاسخ این است که همه فقط می خوانند و کسی در پی عمل نیست ! یا اراده اش را ندارد یا جراتش را ، یا در این کار سود و نتیجه ای نمی بیند . . . .
از این دست ، کتابها فراوان دیده ایم و خوانده ایم ! ولی چرا اوضاع بهتر نمی شود ؟ پاسخ این است که همه فقط می خوانند و کسی در پی عمل نیست ! یا اراده اش را ندارد یا جراتش را ، یا در این کار سود و نتیجه ای نمی بیند . . . .
آزادی و آزادی فکری: هفت مقاله
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک