رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

چرا مردم از آمریکا متنفرند؟

چرا مردم از آمریکا متنفرند؟
امتیاز دهید
5 / 3
با 26 رای
امتیاز دهید
5 / 3
با 26 رای
این کتابی است که در آن تلاش می شود تا درباره تولیدات فرهنگی آمریکا و تصوری که ایالات متحده از خود باقی می گذارد و همچنین فهمی که از جهان دارد بحث و گفت وگو شود.
این کتاب درباره پیوندهای میان تصویرها و ایده ها و این که این تصاویر چگونه بر نگرش های سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی این کشور با دیگر کشورهای جهان تاثیر می گذارد،سخن می گوید.
نگارندگان در این کتاب با تبیین رابطه میان توسعه فرهنگ آمریکایی و ابزارهای تجاری، فرهنگی و نظامی، دلایل اصلی نفرت مردم از آمریکا را در ساحت های جهان شناختی، هستی شناختی، معرفت شناسی و اقتصادی جست وجو کرده اند.
این کتاب در هفت فصل تنظیم شده است. نویسندگان در فصل نخست با تبیین و معرفی رویکرد خود، سرآغاز واکاوی پرسش این کتاب را از این منظر دنبال می کنند. در فصل دوم با پرداختن به مساله شر، کینه و آمریکا، به سراغ فصل بعدی و بررسی جهان به عنوان آمریکا می روند. در فصل چهارم به همبرگرهای آمریکایی و سایر ویروس های تجاری و فرهنگی می پردازند. در فصل پنجم داستان ها و داستان گویی های آمریکایی را نقد و بررسی می کنند. همچنین در فصل ششم به رسالت قهرمان داستان آمریکا پرداخته و سرانجام در فصل آخر به بحث درباره آمریکای نفرت انگیز و نفرت در حال افزایش می پردازد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
شازده
شازده
1398/07/27

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی چرا مردم از آمریکا متنفرند؟

تعداد دیدگاه‌ها:
293
این دموکراسی مید این یو اس ای.
کشور لیبی را هم فراموش نکتنید که روزگاری شهروندانش از بالاترین رفاه و امنیت برخوردار بودند و امروز کشور لیبی به برکت "دمکراسی آمریکایی " ویرانه ایی است که در آن جنگ داخلی و ناامنی و فقر و بازارهای برده فروشی رونق دارد،
علاقمندان به بحث آمریکا و آمریکاستیزی را دعوت می کنم که اخبار مربوط به انتخابات اخیر افغانستان را نیز دنبال کنند. دموکراسی افغانستان نمونه ای از هدایای آمریکایی های به خاورمیانه است که بسته بندی شده در موشک به منطقه ارسال شد. حالا این مردم افغان اند و این دموکراسی مید این یو اس ای.
[quote='walterbenjamin']
اما واقعیت کاملاً برعکس است. همزمان با رشد چشم‌گیر بهره‌وری شاهد رشد سرسام‌آور مصرف منابع هستیم و نکته مهم اینجاست که حجم عظیم منابع در دست اقتصادهایی متمرکز شده است که بالاترین بهره‌وری را دارند. حتی حجم عظیم نیروی کار یعنی انسان‌ها هم در خدمت اقتصادهایی است که بالاترین بهره‌وری را دارند. به عنوان مثال به تعداد کارگرانی نگاه کنید که در جهان برای شرکت‌های آمریکایی کار می‌کنند (مثل صنعت پوشاک در هند و ویتنام) به مصرف انرژی و مواد خام کشورهای پیشرفته نگاه کنید، آماری از سال 2009 می‌گوید کشورهای پیشرفته با 14 درصد جمعیت جهان، تقریباً 60 درصد برق جهان را مصرف می‌کنند. مهمتر از همه به ساعات کار انسان‌ها نگاه کنید. بهره‌وری با آن تعریفی که در ذهن شماست باید ساعات کار را کاهش می‌داد ولی در پیشرفته‌ترین کمپانی‌های جهان شاهد افزایش مهلک ساعت کار هستیم. این واقعیت‌ها را نمی‌شود [/quote]
دلیل ساده ای هست تملک تمام منابع جهانی توسط سرمایه داری. نگاه سرمایه داری در دنیا به مردم مثل حیوانات یا بردگانی است که هر چه بزایند یا بسازند یا بیافرینند دارایی سرمایه داری خواهد بود. این درست است که سود بهره وری هم معمولاً به زیان مردم و به نفع غارتگران ضبط می شود.
[quote='E R S']walterbenjamin گرامی
اما در مورد کامنت شما؛
بنده در مورد تولید "لامپ" اطلاعی ندارم. اما در در مورد اینترنت و به طور کلی صنعت IT، این تحلیل شما در مورد تقسیم کار ناعادلانه و استثمار دیگران و جنگ برای مواد خام نادرسته.[/quote]
E R S گرامی
زمانی، رییس جمهوری گفت یک دانش آموز در زیرزمین خانه‌اش به فن‌آوری هسته‌ای رسیده است. شاید اکثر کسانی که می‌خندیدند نمی‌دانستند که گناه از او نیست. آن رییس‌جمهور یک درک عام و مقبول از اقتصاد را به شکل زمختی طرح کرده بود. این درک رابینسون کروزوئه‌ای از اقتصاد به کتاب معروف آدام اسمیت می‌رسد. طبق این برداشت یک نفر یا گروهی از انسان‌ها با اتکا به مغز و هوش سرشار خود و با استفاده از منابع بی‌صاحب دور و بر خود ناگهان ماشین یا فنی را پایه می‌گذارد و موجب سعادت و سر کار رفتن دیگران می‌شود. البته آدام اسمیت هم علیرغم این درکش با این دشواری روبرو شد که اساساً چرا بخش بزرگی از انسان‌ها بیکار می‌شوند؟ و چرا منابع اینقدر نامتوازن تقسیم می‌شوند؟
کل بحث من با شما این بود که شما نمی‌توانید تاریخ را با اینترنت و IT شروع کنید. نمی‌شود صدها سال رشد بازار جهانی و رقابت مهلک و بیخانمان کردن انسان‌ها و انباشت ثروت‌ها را حذف کرد و یکهو IT را به عنوان خدمت خالصانه آمریکا به بشریت معرفی کرد. آن هم مجازی‌ترین شکل فن‌آوری که ظاهراً از تمام مادیات این جهان آزاد و رهاست. می‌گویید بحث من ناشی از نفرت است، ولی باور کنید عاشقان آمریکا هم چنین نمی‌کنند. لااقل آن‌ها هم ظهور یک فن‌آوری خاص را در زنجیره‌ی تولید جهانی و تاریخ تکامل بازار جهانی مطالعه می‌کنند. از درون همین سلسله تاریخی می‌توان فهمید که در جهان ما فن‌آوری‌ها به چه بهایی به دست می‌آیند.
من صنعت لامپ سازی را توضیح ندادم. کم لطفی نکنید. لامپ را نمونه‌ای گرفتم برای توضیح مناسبات جهانشمولی که پشت هر صنعت نوینی وجود دارد. حالا مشخص شد که آن روابط برای شما کمترین ارزشی ندارد. مشکلی نیست. اکثریت همینطور هستند. اکثریت علاقه دارند که مهندسان و کارآفرینان تیزهوش غربی را همچون شهسواران پسامدرن در زیرزمین یا گاراژ خانه‌شان تصور کنند و دوست دارند وانمود کنند که اکثریت انسان‌ها بطور مادرزاد بیکار و فقیر هستند و تنها چاره‌شان این است که بروند در جایی مثل اپل کار کنند.
از اپل حرف بزنید و چیزی درباره وضعیت وحشتناک انسان‌ها در فاکس‌کان نگویید، از کارآفرینی اپل حرف بزنید و چیزی درباره وضعیت شهرها و کشورهایی که صاحب معادن قلع و کبالت و مس و ایتریم و یوروپیم هستند نگویید، چیزی درباره وضعیت مردم کنگو و جنگ‌های خونباری که نتیجه‌ی مستقیم رقابت جهانی بر سر مواد خام است نگویید. مشکلی نیست.
درباره «مواد خام صنعت IT» یا به زبان درست‌تر مناسبات عینی که پشت این صنعت است اگر علاقه دارید به کتاب «دولت کارآفرین» نوشته ماریانا مازوکاتو مراجعه کنید. خوشبختانه نویسنده هیچ نفرتی از آمریکا و سرمایه‌داری ندارد و واقعیات جالبی را مطرح کرده است.
[quote='aryoua']این جمله که افزایش بهروری بدون حجم زیاد مواد خام و کالا امکان ندارد از کجا آمده است؟ مگر آنکه هزینه های تحقیق و توسعه که برای به دست آمدن بهره وری صرف می شود مورد نظر شما باشد که آن هم به نسبت کل تولید ناچیز خواهد بود.[/quote]
تذکر خوبی دادید. متاسفانه فشرده‌نویسی این ابهام‌ها را هم ایجاد می‌کند. بحث شما در انتزاع درست است. در انتزاع، بهره‌وری یعنی بهبود کیفی و کمی تولید با استفاده عقلانی و هدفدار از منابع تولید (ماشین‌آلات، مواد خام و نیروی کار). آرمان جوامع انسانی هم دقیقاً رسیدن به همینجاست. چون برابری و توسعه متوازن جهانی با رشد بهره‌وری به دست می‌آید. اما نگاهی به خود واقعیت بیاندازید. با این پیشرفت چشم‌گیر بهره‌وری و فن‌آوری در جهان، به اضافه پیشرفت دانش انسان در تولید مصنوعی منابعی که سابقاً فقط از طبیعت به دست می‌آمدند، مصرف منابع تولیدی باید شکل عقلانی به خودش می‌گرفت، کشورهای پیشرفته‌تر بجای حرص و ولع سیری‌ناپذیر به منابع تولیدی باید دائماً منابع تولیدی بیشتری را آزاد می‌کردند تا در دسترس انسان‌های بیشتر قرار بگیرد، در نهایت دسترسی تمام انسان‌ها به منابع باید روز به روز افزایش می‌یافت. دیگر از بحران‌های زیست‌محیطی و خصوصاً بحران اضافه تولید (مازاد) هم نباید خبری می‌بود.
اما واقعیت کاملاً برعکس است. همزمان با رشد چشم‌گیر بهره‌وری شاهد رشد سرسام‌آور مصرف منابع هستیم و نکته مهم اینجاست که حجم عظیم منابع در دست اقتصادهایی متمرکز شده است که بالاترین بهره‌وری را دارند. حتی حجم عظیم نیروی کار یعنی انسان‌ها هم در خدمت اقتصادهایی است که بالاترین بهره‌وری را دارند. به عنوان مثال به تعداد کارگرانی نگاه کنید که در جهان برای شرکت‌های آمریکایی کار می‌کنند (مثل صنعت پوشاک در هند و ویتنام) به مصرف انرژی و مواد خام کشورهای پیشرفته نگاه کنید، آماری از سال 2009 می‌گوید کشورهای پیشرفته با 14 درصد جمعیت جهان، تقریباً 60 درصد برق جهان را مصرف می‌کنند. مهمتر از همه به ساعات کار انسان‌ها نگاه کنید. بهره‌وری با آن تعریفی که در ذهن شماست باید ساعات کار را کاهش می‌داد ولی در پیشرفته‌ترین کمپانی‌های جهان شاهد افزایش مهلک ساعت کار هستیم. این واقعیت‌ها را نمی‌شود نادیده گرفت.
چرا اینطور است؟ در کامنت قبل تلاش کردم همین را توضیح بدهم. کل مساله‌ی سودآوری و رشد اقتصادی در بازارهای جهانی این است که یک اقتصاد بتواند دسترسی اقتصادهای دیگر به منابع را قطع کند، آنان را از صحنه رقابت خارج کند یا به زیر سلطه خود بکشاند تا با متمرکز کردن منابع در دست خود به حداکثر تولید برسید. یعنی علاوه بر بازار ملی، بازار جهانی را هم اشباع کند. بنابراین بهره‌وری در خدمت همین هدف است. بهره‌وری دیگر در خدمت عقلانی‌ کردن استفاده از منابع نیست، بلکه وسیله‌ای است که به شما امکان می‌دهد در کمترین زمان روی بیشترین منابع تسلط داشته باشید. از این طریق می‌توانید ارزان‌ترین کالاها را با انبوه‌ترین حجم روانه بازار کنید و با حذف دیگران بیشترین تمرکز را بر وسایل تولید و نیروی کار جهان به دست بیاورید. (کتاب سرمایه مالی هیلفردینگ با مثال‌های متعدد این روند بهره‌وری را توضیح داده است)
محتوایی وجود دارد که بسیار با ان مواجه شده ایم، جمله ای نخ نما و ساده اندیشانه "هیچ چیز قطعی نیست"، "همه چیز خاکستری است"، " جهان نسبی" است. در پس چنین محتوایی اما اندکی حقیقت یافت می شود. یکی از دوستان اقدامات آمریکا(مثلا در مورد رشد اقتصادی) را ستایش می کند و دیگری آن را طوری متفاوت می بیند. ولی آیا در نهایت نمی توان قضاوتی در این مورد نمود، به این دلیل که نظرات شخصی متفاوت و مغایر است؟ آیا همه چیز نسبی است، یا آنچه ما به اشتباه نسبی می دانیم به دلیل غفلت از تاریخمند بودن است؟ مطلب اصلی که همواره نادیده گرفته می شود کلان روایتی است که گوینده از آن پیروی می کند. و تمامی فضای خاکستری (که خود انگاره ای ایدئولوژیک در خدمت کلان روایات حاکم در هر جامعه ای است) در گروی این کلان روایات است. می توان مشخصا از سه کلان روایت نام برد: دینی(اسلام، و ...)، لیبرالیسم و متمم آن سرمایه داری یا اقتصاد بازار آزاد یا هر نام دیگر، مارکسیسم( با رویکردهای مختلف آن). البته نمی توان از کلان روایت مثلا فاشیزم نام برد. چرا که نطفه آن مبتنی بر ایدئولوژی (یهودی کثیف و جنایتکار در آلمان نازی و نسخه های دیگر از آن) است. ولی کلان روایات مبنایی هستی شناختی دارند( دینی= خدا(میتنی بر ایدئالیسم یونانی-افلاطونی و آنی میسم)، لیبرالیسم= آمپریسم و مارکسیسم= ماتریالیسم). پس قدم اول در حرکت به سوی اندیشیدن جدی، تفکیک و تمایز بین مفاهیم و دال های زبانی است. البته هر کلان روایت در معرض انواع ایدئولوژی های مخرب قرار دارد. در نهایت مطلب اصلی این است که هرکس با توجه به کلان روایتی که برمی گزیند نظراتی شخصی دارد و هیچ فضایی ورای این کلان روایات وجود ندارد جز خلا و قلمروی نیستی. عدم آگاهی از این مبنا مانع هرگونه دیالوگ و فهم متقابل می گردد. لذا نکته قابل نقد محتوای ایدئولوژیکی هریک از کلان روایات است. اگر یک شخص متدین نقدی بر لیبرالیسم یا مارکسیسم دارد می بایست محتوای ایدئولوژیک آن را نقد کند و نه اینکه یکراست به سراغ تعینات عینی فلان کلان روایت برود بدون آنکه نقدی جدی بر این محتوای ایدئولوژیک داشته باشد.
به شخصه باور دارم که همزیستی کلان روایات در سطح جامعه ممکن نیست، البته خود این نظر متعلق به کلان روایت مارکسیسم است و از نقطه نظر مثلا لیبرالیسم همزیستی کلان روایات ممکن است، البته به جز نسخه رادیکال از مارکسیسم.
[quote='walterbenjamin']جناب E R S
تولید انبوه هر کالایی که زندگی بشر را آسوده‌تر می‌کند، نیازمند مقادیر عظیم مواد خام، کالاهای واسطه‌ای و نیروی کار است. حتی مجازی‌ترین تکنولوژی‌ها هم به مقادیر عظیم کالای مادی و نیروی کار انسانی نیاز دارند. و می‌دانید که نیروی کار هم به خوراک و کالاهای مصرفی نیاز دارد.
تقسیم کاری که برای حفاظت از آن جنگ‌های بزرگ در گرفته است. کشورهای پیشرفته باید انحصار و بازار کالاهای خود را حفظ کنند و فقط با کاهش هزینه تولید به این هدف می‌رسند. کاهش هزینه تولید هم به افزایش بهره‌وری نیاز دارد و افزایش بهره‌وری بی‌معناست اگر شما نتوانید در کمترین زمان بیشترین حجم مواد خام و کالاهای مصرفی موجود در جهان را با کمترین بها به دست بیاورید. ... می‌شوید. کتاب «نظام پولی بین‌المللی و بحران مالی جهانی» اطلاعات بسیار مفیدی در این حوزه دارد. [/quote]
بهره وری به معنای تولید با منابع کمتر (هزینه و زمان کمتر) است. این جمله که افزایش بهروری بدون حجم زیاد مواد خام و کالا امکان ندارد از کجا آمده است؟ مگر آنکه هزینه های تحقیق و توسعه که برای به دست آمدن بهره وری صرف می شود مورد نظر شما باشد که آن هم به نسبت کل تولید ناچیز خواهد بود.
walterbenjamin گرامی
اول تشکر میکنم از توجه شما (هر چند بنده قصد نداشتم به قول شما کسی رو به "خواب شیرین" هدایت کنم! صرفا دارم نظرم رو مینویسم مثل بقیه کاربران)
اما در مورد کامنت شما؛
بنده در مورد تولید "لامپ" اطلاعی ندارم. اما در در مورد اینترنت و به طور کلی صنعت IT، این تحلیل شما در مورد تقسیم کار ناعادلانه و استثمار دیگران و جنگ برای مواد خام نادرسته. این صنعت از بدو شروع به رشدش در آمریکای دهه 50 تا به امروز، در سایر کشورها هم به خوبی پا گرفته و به رشد اقتصادی آنها کمک کرده. کافی است نگاهی داشته باشید به آمارهای مربوط به بزرگ ترین شرکت های غیرآمریکایی این صنعت، میزان اشتغال ایجاد شده توسط آن ها، سهم آن ها در رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی کشورهایشان. و البته بسیاری کمپانی های بزرگ آمریکایی هم در ایجاد شغل و کمک به رشد اقتصادی، صرفا به ایالات متحده محدود نیستند. به عنوان یک مثال هم میشه به ایجاد صدها هزار فرصت شغلی توسط اپل در چین اشاره کرد. نمیشه گفت چین توسط اپل استثمار شده! سود این رابطه دو طرفه است. اپل از نیروی کار ارزان تر بهره مند شده، چین هم به صدها هزار فرصت شغلی و توسعه مهارت در این صنعت دست پیدا کرده. همه چیز رو نمیشه با حرف ها و ادعاهای کلی در مورد استثمار توضیح داد. بفرمایید "مواد خام" صنعت IT کدام ها هستند؟ و ایالات متحده دقیقا کدام کشور رو برای دستیابی به این مواد استثمار کرده؟ اتفاقا این صنعت از جمله محدود صنایعی است که حتی با سرمایه گذاری کم، امکان ایجاد شغل رو حتی در کشورهای در حال توسعه و عقب مانده هم فراهم میکنه. حاصل کار این صنعت برد-باخت نبوده بلکه برد-برد است.
کامنت قبلی بنده، در پاسخ به این پرسش بود که آمریکا کجا به زندگی بشر کمک کرده؟ بفرمایید، این یک موردش. شخصی اگر به هر دلیلی از دیگری نفرت داشته باشه، حتی اگر آن فرد مورد نفرتش، کار مثبت واضحی انجام داده باشه، احتمالا میگرده دنبال نیات شوم و پشت پرده ها شیطانی آن!... شروع و توسعه صنعت فناوری اطلاعات و در ادامه شبکه و اینترنت، یک مورد از اقدامات مثبت آمریکا بوده که بسیار به زندگی بشر، در همه جهان کمک کرده. این مسئله آنقدر واضحه که نمی دانم چطور میشه انکارش کرد جز از روی "نفرت"؟ (عنوان این کتاب!)
[quote='E R S'] ... ایالات متحده زندگی انسان ها را در کجا بهتر کرده؟ راه دور نمیرم: همین اینترنتی که شما به آن متصل شده اید! آمریکا شروع کننده تحقیقات در حوزه شبکه و اینترنت بود، قسمت عمده تحقیق و توسعه، زیرساخت، پروتکل ها، استانداردها و تکنولوژی های مورد استفاده در اینترنت امروزی توسط آمریکا ایجاد شد. اینترنت امروز یکی از پبچبده ترین سیستم های ساخت بشر است و امکاناتی در اختیار انسان قرار داده که حتی تصورش هم در گذشته ممکن نبود. ...[/quote]
دوست دیگری در باب رشد و تولید تکنولوژی در جوامع سرمایه‌داری توضیحات خوبی دادند که نیازی به تکرار نیست. نکته‌ای که در ارتباط با نقل‌قول بالا می‌توان آورد اینست که احتمالا همان‌گونه که می‌دانید شکل اولیه‌ی اینترنت با پشتیبانی وزارت دفاع آمریکا و در بحبوحه‌ی جنگ سرد شکل گرفت و پس از مدت‌ها سر از بازار تجاری در راستای منافع بنگاه‌های مالی درآورد که البته مانند هر جنس دیگری می‌بایست به خریدار القاء می‌شد که این جنس فواید فراوانی دارد و این بار دروغ‌گو از آب درنیامدند.
یادآوری شود که تکنولوژی‌های مدرن (مخصوصا نوع جنگی / فضایی) و غیره مدت‌ها با حمایت دولتی و تحت عنوان پروژه‌های متفاوت به اجرا و آزمایش گذاشته می‌شوند و بعد از این که از مرحله‌ی استفاده‌ی بهینه گذشت و رقبای دیگر نیز در این میدان پا گذاشتند با دست گشاده این تجیهزات و تکنولوژی را به بازار تشته‌ می‌سپارند تا برای چند دهه و شاید بیشتر آن‌ها نیز به نان و نوایی برسند. نوع حاکمیت سیاسی کشورها نیز در این مسئله تغییری ایجاد نمی‌کند، تا مدت‌ها آمریکا در این عرصه پیش‌رو بوده، چند کشور اروپایی نیز در پی آن و چین و روسیه نیز به بنا به وضعیت گاها جلو و گاها عقب هستند.
یک نمونه‌ی نسبتا اخیر که هنوز کاملا از حافظه‌ی جمعی پاک نشده آزمایش انواع و اقسام سلاح‌های انهدامی با کنترل از راه دور و همچنین بمب فسفر (مورد فلوجه) در هنگام اشغال عراق توسط آمریکا بود. تلفات چند هزار نفری ظاهرا ارزش این نوع آزمایشات کشورهای مدعی حقوق بشر را دارد.
[quote='Khwanirath']حال از ایشان باید پرسید. چگونه است که علی رغم تضاد داستان بنی قریظه با نص صریح قرآن و حکم واضح در مورد آزادی اسیران در آیه ۴ سوره محمد و نیز با توجه به مخالفت عده ای از مورخان با روی دادن کشتار بنی قریظه؛ حادث شدن این مسئله را پذیرفته اید؟ پاسخ این است که از هیچ جا! مخالفت با اسلام شما را به کلکسیونر نظرات و روایات مخالف اسلام تبدیل نموده است نه بیشتر.
واقعه دیگری نیز نقل کردند. با اینکه برخی از مورخان -مانند طبری؛ بلاذری؛ ابن اثیر و ابن خلدون-ایرانیان را آغازگر جنگ با اعراب دانسته اند و این نکته بطور صریح در نهج البلاغه نیز ذکر شده است؛ ایشان اعراب را آغازگر جنگ دانسته اند. فرض می کنم که این مورخان اشتباه کرده اند. بنده در آن زمان نبوده ام و مثل برخی از عزیزان هم نیستم که مطالب اختلافی تاریخی را به طرفه العینی حلاجی کنم و جانب یک نظر را براحتی آب خوردن بگیرم. آیات صریح قرآن در نفی تجاوز و تعدی را نخوانده اند؟ ان الله لا یحب المعتدین را مطالعه نکرده اند؟.[/quote]
پیش از هر چیز درباره بنی قریظه در قرآن آمده است و نیازی به سیاه نمایی نیست:
و کسانى از اهل کتاب را که با [مشرکان‌] همپُشتى کرده بودند، از دژهایشان به زیر آورد و در دلهایشان هراس افکند: گروهى را مى‌کشتید و گروهى را اسیر مى‌کردید. 27 و زمینشان و خانه‌ها و اموالشان و سرزمینى را که در آن پا ننهاده بودید به شما میراث داد، و خدا بر هر چیزى تواناست 28 (احزاب، برگردان فولادوند)
سخن خنده دار دیگر این است که پارسیان آغازنده جنگ بودند! یورش تازیان به ایران در طبری سرگذشتی دراز دارد. بنده تنها سرآغازش را می آورم و دنباله اش را به خواننده واگذار میکنم:
در زمان ابوبکر گجسته:
ابوجعفر گوید: وقتی خالد از کار یمامه فراق یافت و هنوز آنجا مقیم بود. ابوبکر صدیق بدو نوشت که از سوی عراق رو و از دروازه هند یعنی ایله آغاز و با پارسیان و اقوام دیگر که در قلمرو شاهی هستند الفت انداز ... (پوشینه 4، رویه 1480، برگردان: ابوالقاسم پاینده، به گونه اسکن شده بنگرید)
سپس از آنجا خالد بن ولید تاراجهایش را می آغازد و سپس اندکی پایین تر داستان مثنی بن حارث شیبانی و لشکرخواهی اش از ابوبکر برای جنگ پارسیان توان خواند.
در زمان عمر گجسته:
زیاد بن سرجس احمری می گوید: نخستین کاری که عمر رضی الله عنه کرد، پیش از نماز صبح همانشب که ابو بکر مرده بود کسان را دعوت کرد که با مثنی ابن حارث شیبانی سوی دیار پارسیان روند. صبحگاهان با مردم بیعت کرد و باز کسان را برای رفتن به سوی پارسیان دعوت کرد و کسان پیاپی برای دعوت می آمدند؛ سه روزه کار بیعت به سر رسید و کسان را برای رفتن دعوت می کرد ولی هیچکسی داوطلب دیار پارسیان نمی شد که جبهه پارسیان ناخوشایند و سخت بود و قدرت و شوکت و نیروی آنها بسیار بود و بر امتها تسلط یافته بودند. ... . (پوشینه 4، رویه 1587، برگردان: ابوالقاسم پاینده، به گونه اسکن شده بنگرید)
چرا مردم از آمریکا متنفرند؟
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک