رسته‌ها
قلاب ماهی
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 34 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 34 رای
✔از متن کتاب:
رابرت لاوسون کارآگاه بین المللی که تازه سه روز بود وارد هنگ کنگ شده بود، در حالیکه یقه بارانی اش را بالا کشیده بود و با نگاههای کنجکاو خود اطراف را نگاه می کرد، با چند قدم بلند خودش را به آن طرف خیابان رسانده وارد هتل شانگوی شد.
چند نفر در رفت و آمد بودند و پیرزنی که معلوم بود اهل فرانسه است با دفتردار هتل صحبت می کرد. نگهبانی که جلوی سالن ورودی هتل ایستاده بود تعظیمی کرد و رابرت بدون اینکه به او نگاه کند به سوی پلکانی پیچید که سالن را به طبقه دوم وصل می کرد. لاوسون دستهایش را از جیبش درآورد و کلاهش را به دست گرفت و همانطور که از پله ها بالا می رفت آهنگی را با سوت می نواخت.
روی دیوار کنار پلکان نقاشی های جالبی به سبک چینی که از مناظر چینی نقاشی شده، کوبیده شده بود. یک زن و مرد جوان از پلکان پایین می آمدند، قیافه آنها نشان نمیداد که چینی باشند.
لاوسون به راهروی طبقه دوم رسید...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
130
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1398/07/17

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قلاب ماهی

تعداد دیدگاه‌ها:
9
ادمین فقط پول لازمه چون دانلود نمیکنه
اگه نمیشه کتابی رو دانلود کرد پس چرا پول اشتراک یه ماهه گرفتی.
خیلی محتاج پولی شماره کارت واسم بفرست
با سلام خدمت ادمین محترم و مدیران و گردانندگان سایت خوب کتابناک
در رابطه با کتب استاد قاضی سعید به نظر من کمی کم لطفی شده ! برای مثال 4 کتاب از کتب ایشان ( قلاب ماهی ، تابوت سرخ ، وحشت در ساحل نیل و برای زنده ماندن بکش ) که در سایت قرار داده شده مربوط به سالهای 46 تا 50 می باشد و همگی توسظ انتشارات آسیا به جاپ رسیده و حال در سایت می بینیم که شامل وضعیت مالک حقوقی قرلر گرفته و یا تعدادی از کتب ایشان توسط خود من آپلود گردیده که در سایت قرار ندارد !
بیایید جوانان را با این گونه آثار به خواندن کتاب تشویق نماییم جرا که این کار در حال منصوخ شدن می باشد و جوانان از کتاب روی گردان شده اند و تنها هم نسلان من هستند که هنوز کتاب را دوست داشته و هنوز هم دوست دار آنند و دلیل شاید همین کتابهای جیبی باشد که در نوجوانی خوانده ایم . آثار رجب علی اعتمادی و پرویز قاضی سعید و میکی اسپلین ، هرژه و امیر عشیری شاید دروازه ای باشد برای آشتی جوانان با کتاب .
ممنون میشوم اگر اجازه دهید من و امثال من به رایگان این آثار را برای نسل امروز در سایت قرار دهیم . با تشکر امید امیدوار متولد 1350
جک می گوید که رئیس به او دستور داده به جایی برود و چون او نرفته دستور مرگش را صادر کرده و بزودی به سراغش می ایند.در به صدا در امده شخصی دنبال جک امده او را به درون خانه دعوت می کند لاوسون روی او پریده و وی را دستگیر و او می گوید برای قتل جک امده و جسد او را به دریا بیاندازد و رئیس او اسمیت از کاراگاهان اداره پلیس است وادرس او را می دهد.جک برای اطمینان او را کشته بعد راه افتاده به سراغ رئیس رفته او را در داخل خانه غافلگیر بسته و رفته انبار مطمئن یک چینی را اجاره و از اسمیت بازجویی کرده می فهمد که بانکو دختر اسمیت را دزدیده تا اسمیت همکاری کند.
اسمیت فاش می کند بانکو معاون باند و رابط اصلی باند که خلافکاران امریکایی بوده به هنگ کنگ امده و اداره اگاهی را اجیر کرده بنابراین از تمام نقشه ها خبر داشته و اعضا باند یک قلاب ماهی کوچولو به عنوان گردنبند در گردن دارند و باند یک فرقه مذهبی بودا را فریب داده که خارجی ها برای تبلیغ دین مسیح امده و از اعضای ان برای کشتن دشمنان استفاده می کنند و برای نابودی باند باید به معبد بزرگ رفت و با راهبان صحبت و انان را متقاعد کرد و سپس دستگیری بقیه اعضا اسان است.
لاوسون در فکر نجات زن امریکایی است سارا به اداره پلیس رفته به عنوان همکار در گمرک خود را معرفی بانکو خوشحال او را به بیمارستان برده زن او را نمی شناسد و بانکو مشکوک قاتل جک نیامده و اسمیت ناپدید شده بانکو نگران شده بیمارستان زن را می خواهد عوض کند به دکتر مراجعه و هماهنگ کرده لاوسون و سارا امده زن را نجات داده به مخفیگاه رفته یکی از دزدان جک را تعقیب و سه نفر برای قتل انها وارد شده که مقتول و دستگیر شده.کاراگاهان که امده تبه کاران یکی را به قتل رسانده لاوسون محل اقامت انها را پیدا با کمک نامه کارد به طرف انها پرتاب شده به انها خبر می دهد غذا را مسموم کرده و نخورند و در نامه دوم خود را معرفی و می گوید از در پشت خارج شده پیش او بیایند.
یکی از کاراگاهان خط لاوسون را شناخته برای احتیاط غذا را به یک گربه اده می میرد به طرف در خروجی رفته به سمت انها تیراندازی و شلیک شده با لاوسون رسیده با او به یک مهمانخانه رفته شب تبه کاران جای انها را پیدا 16 نفر مسلح به اتاق انها هجوم همکار لاوسون مامور نگهبانی انها را غافلگیر و خلع سلاح شده بر اثر تیراندازی رئیس پلیس محلی امده لاوسون قضایا را به او گفته می خواهد صبح اداره کاراگاهی پلیس محاصره و معبد بزرگ نیز محاصره شود.صبح لاوسون و همکاران به معبد بزرگ رفته راهب بزرگ را اگاه و او به مردم گفته انها برای انتقام به سمت اگاهی و بانکو رفته داخل اتاق لاوسون تیری به دستش خورده بانکو از راه مخفی گریخته لاوسون با ماشین او را تعقیب و او زن را دزدیده به بندر می رئد لاسون بالای برج با او درگیر و با کمک زن او را بیهوش و دستگیر کرده در جهبع عقب ماشین اورده تحویل داده و می رود که با زن ازدواج نماید...
لاوسون تهدید می شود اگر ظرف 48 ساعت از هنگ کنگ خارج نشود زن را خواهند کشت لاوسون با مشورت بانکو ناپدید شده در خانه ای متروک تبه کاران تصمیم به قتل زن گرفته او را به زیرزمین برده و به دو چینی دستور قطعه قطعه کردن او را داده لاوسون و بانکو با لباس مبدل به در خانه رسیده داخل شده با درگیری جلو رفته در زیرزمین نفرات دشمن بیشتر می خواهند لاوسون را بکشند که بانکو به گمان اینکه لاوسون بیهوش است فریادی به زبان چینی زده انها فرار کرده زن که قبل درگیری از خانه بیرون امده تا به پلیس زنگ بزند بانکو لاوسون را بر دوش گرفته اورده.
به هتل برگشته ناگهان کاغذی با کارد به دیوار خورده که شخصی می خواهد به لاوسون اطلاعاتی بدهد به محل قرار رفته شخص مجروح وارد شده در اخرین لحظه ادرس خانه محل جمع شدن تبه کاران را داده لاوسون با زن بدانجا رفته تیراندازی شروع بانکو و نیروهای پلیس رسیده لاوسون داخل خانه شده در طبقه دوم تبه کاران را غافلگیر خلع سلاح ولی مرد بلند قد از پشت سر ضربه ای به او زده بیهوش از خانه خارج پلیس و بانکو وارد سه مرد را دستگیر یکی با هفت تیر مخفی یکی از افراد پلیس را کشته زیر کتک در اخرین لحظه محل بردن لاوسون را گفته که در یک انبار متروک با مواد منفجره نابود شود.افراد پلیس نام محل را گفته کسی نمی شناسد بانکو و زن داخل خیابان به یک گدا که ادعای علم و فیلسوفی می کند پول داده و او می گوید محل مزبور قبرستانی قدیمی پشت دروازه غربی شهر است.بانکو و ماموران بدانجا رفته اتاق های مخروبه را گشته ناگهان یک خانه منفجر شده همه گمان می کنند لاوسون مرده و زن دچار شوک عصبی شده احتمال جنون می رود و به بیمارستان منتقل می شود.
با خبر انتشار مرگ لاوسون پلیس امریکا 5 مامور کاراگاه دیگر فرستاده وقتی لاوسون را به خانه متروک کنار جعبه های مواد منفجره و دینامیت برده ان را با یک فتیله اتش زده تلاش لاوسون برای خاموش کردن ان نتیجه نداده در اخرین لحظه مردی به نام جک از پنجره لاوسون را نجات داده خانه منفجر و انها زیر اوار خاک قرار گرفته صبح لاسون به هوش امده خود را ازاد مرد را بر دوش گرفته به توصیه او به محل زندگی مرد رفته زنی به نام سارا که پرستاری می داند زخم های مرد را درمان و او می گوید که سه سال کارهای باند قلاب ماهی را کشف کرده و نگران اینده سارا ست که لاوسون قول می دهد انها را سالم از هنگ کنگ بیرون ببرد.
روز بعد لاوسون به هوش می اید و مرد قد بلند به او می گوید که او را به فرودگاه خواهند رساند و با پرواز از هنگ کنگ خارج می شود و برای زنده ماندن باید اطاعت کند و دیگر باز نگردد.او را سوار ماشین نموده در فرودگاه دستبند به دست او زده بودند باید نزدیک مرد چاق حرکت کرده به طرف گمرک رفته ناگهان با یک حرکت لاوسون خود را از چنگا انها ازاد می خواهد به طرف سالن عمومی برود تا تیراندازی نتوانند بکنند تبه کاران فهمیده مانع شده در راه از پله ها بالا رفته خود را درون یک دفتر انداخته خانم منشی حیران او را می نگرد لاوسون صدای خود را تغییر داده از زن می خواهد که وانمود کند دفتر رزرو بلیط است و سفارش بلیط بدهد که دزدان گمراه شده بروند بعد لاوسون ادرس خود را به زن داده او را برای تشکر به شام دعوت نموده از راه بالکن روی ماشین تبه کاران پریده مرد چاق را کتک زده سوار ماشین شده فرار می کند.
تبیه کاران زن کارمند را زیر نظر گرفته او از دفتر خارج با تاکسی به خانه رفته دزدان وارد او را کتک زده و تهدید که با انها امده و در گیرانداختن لاوسون کمک نماید.با ماشین به یک بولوار کنار جنگل رفته از یک کیوسک تلفن به لاوسون در هتل زنگ زده ابتدا دختر فریاد زده لاوسون را از نقشه اگاه می کند.مرد قد بلند گوشی را قطع او را ضرب و شتم و مجبور می کند دوباره به لاوسون زنگ زده برای نجاتش به ادرس مذکور بیاید.بعد با ضربه ته هفت تیر به پشت سر زن زده او را بیهوش و در کنار درختی قرار می دهد.
لاوسون به بانکو زنگ زده قضیه را گفته ادرس داده که پلیس بیاید خود با یک تاکسی حرکت ماشینی با دو سرنشین نزدیک کیوسک دیده پیاده شده زن را بیهوش زیر درخت دیده مراقبت کرده با احتیاط نزدیک شده ناگهان مرد بلند قد از پشت سر امده با یک لگد اسلحه لاوسون را انداخته در درگیری با مرد چاق و مرد قد بلند کتک زیادی و ضربات مشت لاوسون خورده بیهوش و ناتوان شده زن به هوش امده اسلحه رابرداشته دزدان را تهدید می کند دزدان او را فریب داده اسلحه را گرفته زن بیهوش را در ماشین قرار داده که بانکو با مامورین پلیس رسیده تیراندازی دزدان گریخته لاوسون بیهوش را به بیمارستان برده تحت مراقبت باید چند روز باشد صبح فردا به زور از بیمارستان خارج شده به دنبال زن کرمند می رود.
کتاب را مطالعه نمودم.این جزو اولین اثار و از مشهورترین اثار قاضی سعید است.لاوسون که برای بررسی موضوع گروه تبهکاری موسوم به قلاب ماهی در هنگ کنگ بسر می برد در هتل از پله بالا رفته به طرف اتاق خود که دکمه برنجی روی زمین نظرش را جلب کرده به طرف اتاق رفته در را باز دیده اسلحه را بیرون کشیده داخل را بازرسی اتاق به نظر منظم امده به طرف حمام رفته در را باز کرده جنازه مردی که کارد در کمرش رفته روی زمین افتاده به بانکو رئیس اداره اگاهی زنگ زده که مسئول هماهنگی و همکاری با اوست پلیس امده مشخص می شود یکی از کاراگاهان است که قرار بود با لاوسون همکاری و امده بود اطلاعات جدیدی به او بدهد.
بعد استراحت که لاوسون پیگیر دکمه برنجی شده یک گارسون امده دکمه را از او گرفته به طرف لابی هتل رفته میهماندار می گوید شخصی از اتاق او زنگ زده و کارش دارد.لاوسون با اتاق رفته کسی را نمی یابدناگهان کاردی به دیوار خورده که نامه ای درون ان است که می خواهد اطلاعاتی به او بدهد و بیاید به اسکله شماره 26 در کنار قایقی که فانوسی در ان روشن است.لاوسون قضیه را به بانکو گفته حرکت کرده وقتی رسیده مرد را مرده درون قایق می یابد که یک کارد با علامت حک شده قلاب ماهی در پشت اوست.با کارگاه بانکو اطراف را گشته لاوسون جلو یک پسر بچه را گرفته که او را می پایید سوال کرده بانکو با زبان چینی می فهمد دو مرد بلند و یکی چاق کوتاه قد از قایق خارج و به طرق محله خلافکاران هنگ کنگ رفته.
لاوسون ماشین بانکو را گرفته بدان سو رفته ماشینی با دو سرنشین این گونه به مهمانخانه ای نزدیک و داخل و به پشت ان درون اتاقی رفته لاوسون انها را تعقیب درگیر شده بیهوش شده مردان از رئیس خود دستور گرفته او را نکشند و نقشه ای دیگر دارند...
ممنون بابت سایت مفیدتون که باعث تشویق کتابخونی میشه_موفق باشید
PDF
5 مگابایت
قلاب ماهی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک