رسته‌ها
دیوان صادق سرمد
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 9 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 9 رای
نمونه شعر:
ظلم و جهلِ ترک و تازی ظلمت و فحشا فزود
‎ظلم و جهل آری، اساسِ ظلمت و فحشاستی
‎بر شهيدانِ عجم اشکی نمی ريزی ولی
‎در عزایِ تازيانت عيشِ عاشوراستی
‎خانه ات ويرانه شد از تَرکتازیِ عرب
‎خانمانت نو زِ وقفِ خانهٔ بطحاستی
‎صد هزاران شهر از اين کشور فدایِ فتنه گشت
‎تو هنوزت بر سر باغِ فدک دعواستی
‎صد هزاران لاله از باغِ عجم شد داغدار
‎تو هنوزت شيون از داغِ دلِ ليلاستی
‎باز گوش ات، قصه خيزِ خيزران و حرمله ست
‎باز چشمت اشکريزِ اصغر و صغراستی
‎گريه بر خواریِ خود کن، گر سرِ زاريت هست
‎خنده بر شادیِ خود کن، گرت استغناستی
‎گريه کن بر انقراضِ دولت ساسانيان
‎کاين مذلت ها همه بر خاستهٔ آنجاستی
‎بر مدائن گريه کن کز صد مدينه برتر است
‎طاقِ کسری بين که جفت امروز ناکسراستی

مهرِ ايران تا نصيبِ غير ايرانی بود
‎قسمتِ ايرانيان بی مهریِ مزداستی
‎پيشِ ما بيگانه بيگانه ست و ما ايران پرست
‎هر که جز ايرانيان نه، جزوِ اين اعضاستی

انگليس و روس و ترک و تازی و نازی همه
‎فکر بازیِ خودند و جمعِ ما تنهاستی
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
643
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hasanak36
hasanak36
1398/06/03

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دیوان صادق سرمد

تعداد دیدگاه‌ها:
1
از اشعار معروف ایشان:
چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد/ چه نکوتر آنکه مرغ‍‍ی ز قفس پریده باشد
پر و بال ما بریدند و در قفس گشودند/ چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد
من از آن یکی گزیدم که بجز یکی ندیدم/ که میان جمله خوبان به صفت گزیده باشد
عجب از حبیبم آید که ملول می نماید/ نکند که از رقیبان سخنی شنیده باشد
اگر از کسی رسیده است به ما بدی بماند/ به کسی مباد از ما که بدی رسیده باشد
دیوان صادق سرمد
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک