رسته‌ها

تاریخچه بیرق ایران و شیر و خورشید

تاریخچه بیرق ایران و شیر و خورشید
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 33 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 33 رای
بیرق و پرچم معمولاً علامتی است که همراه فرمانده قوا حرکت می‌کند و مظهر و نماینده اوست. به وسیله آن محل فرمانده قوا مشخص و دوست از دشمن تمیز داده می‌شود و وجود آن اگر با اعتقاداتی نسبت به نیروی ربانی آن توأم باشد، موجب تقویت قوای روحی سپاهیان می‌گردد. اصولا داشتن و برافراشتن بیرق در هر اجتماعی لازمه ارتقای آن اجتماع به درجه معینی از تمدن است؛ بدین معنی که تا وقتی اجتماعی به صورت کشوری متشکل و منظم درنیامده و به منظور حفظ و حراست حدود و ثغور خود در مقابل تهاجم اجانب یا به منظور لشکرکشی و کشورگشایی برای خود قوای نظامی نسبتاً نیرومندی گرد نیاورده باشد، پرچم و درفش در آن اجتماع معنی و ظهوری ندارد. در این کتاب پیدایش و پیشینه تاریخی و دیرپای پرچم کشور ایران مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
179
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
fazzell
fazzell
1398/03/05
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تاریخچه بیرق ایران و شیر و خورشید

تعداد دیدگاه‌ها:
9
یکى بر سر شاخ و دم مى برید
این است ان بیدادى که خود با خود و میراث کهن خود کردیم. "من إز بیکانکان هرکز ننالم که با من هر جه کرد ان اشنا کرد. "
[quote='ctr2006']شیر و خورشید عزیز و پرابهت ما هم پیش از اسلام نماد هایی از آن دیده شده است و هم در تاریخ بعد از اسلام ما حضور پر رنگی داشته است.
کمتر کشوری در جهان وجود دارد که چنین پیوسته نشان آن یک نماد بوده باشد حتی اگر تاریخ پیش از اسلام را درنظر نگریم صدها سال است نشان کشور ما شیر و خورشید بوده است هزاران افسوس که امروزه بجای این هویت ملی نشان بیگنانگان بر روی پرچم نظام حاکمه وجود دارد آنان جتی به شیر و خورشید سرخ نیز رحم نکردند آیا تاریخ سراغ دارد مردمی چنین تیشه به ریشه خویش بزنند؟
شیر و خورشید از دو عنصر مونث (خورشید) و مذکر (شیر) ایجاد شده و کسی نمی تواند این نماد را به مردسالاری متهم کند
نشان خورشید در دوره اشکانیان و ساسانیان و قبل تر بسیار بر روی درفش ها دیده می شده است که در نشان شیر و خورشید نیز وجود دارد.
همچنین در دوره هخامنشیان وجود داشته است
و مهم تر از همه نشان شیر و خورشید مصوب مجلس مشروطه ایران است و ملت ایران در آزادی کامل این نشان را پرچم ایران کردند زیرا بر گرفته از فرهنگ و تاریخ ایران بود
شیر و خورشید به دلایل مختلف گروه های متضاد را راضی نگه می داشت از مذهبیون شیعه ( که آنرا نشان شیعه می دانستند ( صرفه نظر از ماهیت اصلی آت) به دلیل جنگ های صفویه با عثمانی) راضی می کرد از طرفی ایرانیان هویت گرا را راضی می کرد هم زرتشتیان را راضی می کرد هم مسلمانان را هم گروه های قومی مختلف را
بیخود نیست که این نشان مقدس نشان همبستگی ایرانیان در طول ادوار مختلف بوده است
پیوند[/quote]
[quote='ctr2006']شیر و خورشید عزیز و پرابهت ما هم پیش از اسلام نماد هایی از آن دیده شده است و هم در تاریخ بعد از اسلام ما حضور پر رنگی داشته است.
کمتر کشوری در جهان وجود دارد که چنین پیوسته نشان آن یک نماد بوده باشد حتی اگر تاریخ پیش از اسلام را درنظر نگریم صدها سال است نشان کشور ما شیر و خورشید بوده است هزاران افسوس که امروزه بجای این هویت ملی نشان بیگنانگان بر روی پرچم نظام حاکمه وجود دارد آنان جتی به شیر و خورشید سرخ نیز رحم نکردند آیا تاریخ سراغ دارد مردمی چنین تیشه به ریشه خویش بزنند؟
شیر و خورشید از دو عنصر مونث (خورشید) و مذکر (شیر) ایجاد شده و کسی نمی تواند این نماد را به مردسالاری متهم کند
نشان خورشید در دوره اشکانیان و ساسانیان و قبل تر بسیار بر روی درفش ها دیده می شده است که در نشان شیر و خورشید نیز وجود دارد.
همچنین در دوره هخامنشیان وجود داشته است
و مهم تر از همه نشان شیر و خورشید مصوب مجلس مشروطه ایران است و ملت ایران در آزادی کامل این نشان را پرچم ایران کردند زیرا بر گرفته از فرهنگ و تاریخ ایران بود
شیر و خورشید به دلایل مختلف گروه های متضاد را راضی نگه می داشت از مذهبیون شیعه ( که آنرا نشان شیعه می دانستند ( صرفه نظر از ماهیت اصلی آت) به دلیل جنگ های صفویه با عثمانی) راضی می کرد از طرفی ایرانیان هویت گرا را راضی می کرد هم زرتشتیان را راضی می کرد هم مسلمانان را هم گروه های قومی مختلف را
بیخود نیست که این نشان مقدس نشان همبستگی ایرانیان در طول ادوار مختلف بوده است
پیوند[/quote]
شما درست فرمایید، آن فَرتوری که شما فرستادید در آناتولی یافت شده است‌و سخن بر سر چستی آن است، با این روی کاوه فرخ آن را ازان مهردادیان، یک دودمان ‌ایرانی‌تبار مهرپرست در آسیای میانه (ترکیه امروزین) می‌داند: Eastern Anatolia: Heir to an Irano-Greek Legacy همچنین گفتنی است که نشان ماه‌وستاره از نمادهای ایرانیان هم بوده است، پیش از آن که نماد ترک‌زبانان شناخته شود: متن لینک این را هم گفتم چون شاید برای پان-تووورک‌ها که می روند جستار "پرچم فارس‌ها و نشان شیروخورشید میراث تورکان" را می‌نویسندو همیشه کاسه‌لیس‌و پادوی بازماندگان عثمانی یا همان ترک‌زبانان ترکیه هستند، شگفت‌انگیز باشد.
شیر و خورشید عزیز و پرابهت ما هم پیش از اسلام نماد هایی از آن دیده شده است و هم در تاریخ بعد از اسلام ما حضور پر رنگی داشته است.
کمتر کشوری در جهان وجود دارد که چنین پیوسته نشان آن یک نماد بوده باشد حتی اگر تاریخ پیش از اسلام را درنظر نگریم صدها سال است نشان کشور ما شیر و خورشید بوده است هزاران افسوس که امروزه بجای این هویت ملی نشان بیگنانگان بر روی پرچم نظام حاکمه وجود دارد آنان جتی به شیر و خورشید سرخ نیز رحم نکردند آیا تاریخ سراغ دارد مردمی چنین تیشه به ریشه خویش بزنند؟
شیر و خورشید از دو عنصر مونث (خورشید) و مذکر (شیر) ایجاد شده و کسی نمی تواند این نماد را به مردسالاری متهم کند
نشان خورشید در دوره اشکانیان و ساسانیان و قبل تر بسیار بر روی درفش ها دیده می شده است که در نشان شیر و خورشید نیز وجود دارد.
همچنین در دوره هخامنشیان وجود داشته است
و مهم تر از همه نشان شیر و خورشید مصوب مجلس مشروطه ایران است و ملت ایران در آزادی کامل این نشان را پرچم ایران کردند زیرا بر گرفته از فرهنگ و تاریخ ایران بود
شیر و خورشید به دلایل مختلف گروه های متضاد را راضی نگه می داشت از مذهبیون شیعه ( که آنرا نشان شیعه می دانستند ( صرفه نظر از ماهیت اصلی آت) به دلیل جنگ های صفویه با عثمانی) راضی می کرد از طرفی ایرانیان هویت گرا را راضی می کرد هم زرتشتیان را راضی می کرد هم مسلمانان را هم گروه های قومی مختلف را
بیخود نیست که این نشان مقدس نشان همبستگی ایرانیان در طول ادوار مختلف بوده است
پیوند
[quote='Jeremiah']با این روی نخستین سرنخ‌ ما در ادب، از زنده‌یاد فردوسی که تبارشناسی این درفش را به پیش از اسلام می‌رساند. [/quote]
جناب Jeremiah
نشانه‌ای که از متن شاهنامه آوردید بسیار جالب بود ولی تا آن‌جا که به یاد دارم بنابر این کتاب، درفش‌های ایران پیش از اسلام یا یک شکل شبیه علامت «+» داشته‌اند یا به شکل پرنده‌ی «وارغنه» بوده‌اند؛ که این آخری احتمالا نماد «خورنه» باید باشد، چراکه فره جمشید به شکل وارغنه از او جدا شد. و اگر اشتباه نکنم مولف برآنست که شیر در نگاه‌های تخت‌جمشید (و نه درفش‌ها) آمده و به معنای برآمدن بهارست. این نکته‌ای که شما بدان اشاره کردید می‌تواند این بحث را عمیق‌تر و جالب‌تر کند.
با این روی نخستین سرنخ‌ ما در ادب، از زنده‌یاد فردوسی که تبارشناسی این درفش را به پیش از اسلام می‌رساند. اگر با درون شدن غزنویان به ایران این درفش به ایران آمده بود، فردوسی خاستگاهش را به زمانه پهلوانیِ پیشااسلامی بازنمی‌گردانند. در آن بخشی که سهراب هجیر را پرسش‌وپاسخ فرامی‌خواند، چنین می‌خوانیم:
بگو کان سراپردهٔ هفت رنگ/بدو اندرون خیمه‌های پلنگ
به پیش اندرون بسته صد ژنده‌پیل/یکی مهد پیروزه برسان نیل
یکی برز خورشید پیکر درفش/سرش ماه زرین غلافش بنفش
به قلب سپاه اندرون جای کیست/ز گردان ایران ورا نام چیست
بدو گفت کان شاه ایران بود/بدرگاه او پیل و شیران بود
وزان پس بدو گفت بر میمنه/سواران بسیار و پیل و بنه
سراپرده‌ای بر کشیده سیاه/زده گردش اندر ز هر سو سپاه
به گرد اندرش خیمه ز اندازه بیش/پس پشت پیلان و بالاش پیش
زده پیش او پیل پیکر درفش/به در بر سواران زرینه کفش
چنین گفت کان طوس نوذر بود/درفشش کجاپیل‌پیکر بود
دگر گفت کان سرخ پرده‌سرای/سواران بسی گردش اندر به پای
یکی شیر پیکر درفشی به زر/درفشان یکی در میانش گهر
سلوکیان مکدونی‌تبار که پایگاه‌شان ایران بودو از فرهنگ ایران هم هنایش پذیرفته بودند، پیل را یکی از نمادها و درفش‌های خود می‌دانستند، همچنین باید یادآور شد ایرانیان نخستین کسانی بودند که از پیل برای جنگ در آسیای باختری بهره بردند، پس این درفش‌ پیل هم که فردوسی بزرگوار فرماید، ریشه در ایران دارد. همچنین در این نبشته ما نخستین نگاره‌ایی که از شیروخورشید به ریخت ایرانی‎اش (خورشیدی در پشت شیر) داریم به نِپی یا کتاب ابومشعر بلخی ایرانی‌تبار رسد که در زمانه عباسیان زیست می‌کرد می‌رسد، در رویه 92 همین نوشته فرتوری از آن هست با این روی من گونه رنگی آن را اینجا پیوست کنم:متن لینک این نماد همانگونه که در اینجا گفته شود ریشه‌های اخترشناسانه دارد و در پیوند با نشانه اخترشناسی Leo یونانی هست که در زبان تازی "برج الاسد" برگردانده شده است، گویند این نشانه ها که به اروپا رفته است، خاستگاه بابلی دارد. پس این هیچ پیوستی به ترکان و مغولان که فرهنگی ایران را پذیرفتندو زبان‌شان فرمانروایی‌شان را پارسی نهادند، ندارد. گورکانیان هم که درفششان شیروخورشید بود از روی ایرانیان یادگرفتند،همانگونه که زبان‌شان در هند باز پارسی بود، پس چنین سخنان پان-تووورکان که این درفش ترکی است، هیچ درست نیست. حتی خود قاجاریان ترک‌زبان آذربایگانی که شمشیر را بدست شیر دادند، در رویه 85 این نپی، پیشینه شیروخورشید در نوشته‌ای به پیش از اسلام باز می‌گردانند. افسوسمندانه امروزه این نماد زادبومی ایران به دست کسانی که با پهلوی‌ها ستیز دارند، در جایی مانند ویکی‌پدیا دارد آمیخته ای از فرهنگ مغولی، ترکی، تازی، یهودی، سامی‌و ایرانی نشان داده میشود، این نپی حمید نیرنوری پاسخی داندن‌شکن به این مردم نادان است. همچنین این نپی ریزبینی بیشتری به دو نبشته "تاریخچه شیر و خورشید" زنده‌یاد کسروی‌و "شیر و خورشید، نشان سه هزار ساله" ناصر انظقاع دارد. همچنین ببخشید یارای آن را نیافتم که اموجی‌های گریه را به کمانک: (( .... )) ویرایش کنم.
برخی از پان-تووورکیستان خودترک‌پندار می‌گویند شیروخورشید نماد ترکان بوده است زیرا از زمان غزنویان شد درفش ایرانیان، برخی از مسلمانان تازی‌پرست هم می‌گویند این شیر همان "اسدالله"، همانا علی بن ابی‌طالب است‌و شمشیر در دستش همان "ذوالفقار" است پس ریشه در فرهنگ تازی دارد! با این روی باید دانست که ترکان نمادشان ماه‌وستاره است که امروزه هم به شَوَندِ آن که اروپا در زمانه نوین با عثمانیان مسلمان آشنا شد، نماد دین ‌اسلام هم شده است، خود همین نشان می‌دهد تازیان از ساختن نماد برای دین‌شان ناتوان بوده اند، امروزه هم اگر بنگرید نماد ویژه ای ندارند یک شمشیر روی درفش خود گذاشته اندو یک "لا الله الی الله، محمدا رسول الله" را همانند درفش داعش بر فرازش نوشته‌اند. همچنین در میان تازیان نگارگری جانوران‌و آدمیان حرام است، در صحیح بخاری، برگردان عبدالعلی نوراحراری، در "در کتاب لباس، باب 88 _ تصویرها" چنین آمده است:
5949 - از زهری، از عبیدالله بن عبدالله بن عتبه، از ابن عباس روایت است که ابی‌طلیحه گفت پیامبر فرمود:((فرشتگان رحمت در خانه‌ایی که سگ و تصویر باشد داخل نمی‌شوند)) و لیث گفت از یونس، از بن شهاب، از عبیدالله، از ابن عباس روایت است که ابوطلحه شنیده است که گفت از پیامبر حدیث مذکور را شنیده‌ام.
5950 - از اعمش روایت است که مسلم گفت: ما همراه مسروق در سرای یسار بن نُمَیر بودیم، مسروق در صحن سرای او تصویرهایی دید و گفت از عبدالله بن مسعود شنیدیم که گفت از پیامبر (ص) شنیدم که می‌فرمود همانا سخت‌ترین عذاب در نزد خدا در روز قیامت برای صورت‌گران اند.
5951 - از عبیدالله، از نافع روایت است که از عبدالله بن عمر گفت همانا رسول خدا فرمود:((کسانی که این صورت‌ها را می‌سازند در روز قیامت عذاب ‌می‌شوند و به ایشان گفته ‌می‌شود آنچه را آفریده‌اید زنده کنید.))
5952 - از هشام، از یحیی، از عمران بن حطان روایت است که عایشه گفت:((پیامبر هرگز نمی‌گذاشت که چیزی در خانه‌اش باشد که در آن صلیب یا نقش صورت باشد مگر آنکه آن را می‌شکست))
5953 - از عماره روایت است که ابوزرعه گفت با ابوهریره در سرایی در مدینه رفتیم، وی دید که صورت‌گری در بخش بالای سرای تصویر ‌می‌کشد، ابوحریره گفت از رسول خدا شنیدم که می‎فرمود که خداوند گفته است:((کیست ستمکارتر از کسی که می‌کوشد همچون آفرینش من بیافریند. پس دانه‌ای (از غله) بیافرینید یا پشه‌ای بیافرینند)) سپس ابوهریره ظرفی از آب خواست و دست‌های خود را تا زیر بغل شست. گفتم ای ابوهریره آیا تا شستن در زیر بغل چیزی از رسول خدا شنیده‌ای؟ گفت: شستن آخرین جایگاه حیله است.))
5954 - از عماره روایت است که ابوزرعه گفت با ابوهریره در سرایی در مدینه رفتیم، وی دید که صورت‌گری در بخش بالای سرای تصویر ‌می‌کشد، ابوحریره گفت از رسول خدا شنیدم که می‎فرمود که خداوند گفته است:((کیست ستمکارتر از کسی که می‌کوشد همچون آفرینش من بیافریند. پس دانه‌ای (از غله) بیافرینید یا پشه‌ای بیافرینند)) سپس ابوهریره ظرفی از آب خواست و دست‌های خود را تا زیر بغل شست. گفتم ای ابوهریره آیا تا شستن در زیر بغل چیزی از رسول خدا شنیده‌ای؟ گفت: شستن آخرین جایگاه حیله است.))
....
این کمتر از نیمی از آن چه است که درباره پَنامیدگی نگارگری در میان تازیان در صیحیح بخاری آمده است که این تنها بخش آغازینش بود، کسانی که دوست دارند همه آن را بخوانند به «صحیح بخاری، پوشنه 6، رویه 475 -481» بنگرند همچنین در «صحیح بخاری، پوشنه 2، رویه 535» یک حدیث همانند این‌ها در این باره است که نگارگری جانور با آدمی پنامیده است و بایستی درخت‌و اَبدام را کشید. پس شیروخورشید نمی‌تواند ریشه در تازیان داشته زیرا تازیان همانگونه که دیدیم فرهنگ هنرورزی را ندارند (با اینکه امروزه می‌کوشند هنر اسلامی را هنر تازی نشان دهند :)))، به ویژه آن همانگونه که در دنباله نشان خواهم داد، نخستین نگاره‌های شیروخورشید در ایران، خورشیدش دارای چهره بانویی بوده است.
کتابی فوق‌العاده درخشان درباره‌ی تاریخچه‌ی درفش یا بیرق و همچنین نشانگان شاهنشاهی در ایران، از دوره‌ی هخامنشی تا دوره‌ی پهلوی. ریشه‌شناسیِ چیستیِ مفهوم شیر و خورشید درمقابل ماه و گاو، ربط این‌ها به زمستان و تابستان یا شگون و بدشگونی واقعا خیره‌کننده است. تقریبا منبعی نیست که از دست نویسنده افتاده باشد، از اوستا گرفته تا سفرنامه‌ی اروپاییان. ضمنا این کتاب نقدهایی به نظریه‌ی احمد کسروی درباره‌ی تاریخچه‌ی شیر و خورشید هم وارد می‌کند که برای آشنایان به این بحث جذاب خواهد بود. ضمنا کتاب بسیار خوش‌خوانی است و می‌شود در یک نشست خواند. اگر فکر می‌کنید چهار ساعت وقت فراغت دارید و نمی‌دانید چه کنید می‌توانید این کتاب را بخوانید.
تاریخچه بیرق ایران و شیر و خورشید
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک