رسته‌ها

محمدرضا پهلوی، آخرین شاهنشاه 1980 - 1919

محمدرضا پهلوی، آخرین شاهنشاه 1980 - 1919
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 70 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 70 رای
ترجمه از فرانسه: دادمهر

از مقدمه کتاب:
زندگینامه محمدرضا پهلوی، آخرین شاهنشاه ایران در ژانویه 2013 در پاریس انتشار یافت و در ماههای فوریه، مارس و سپس ژوئن همین سال به سبب استقبالی که از آن شده بود، سه بار تجدید چاپ شد.
طبق آماری که در نیمه اول سال جاری از سوی مراجع صنفی در پاریس منتشر شد، در ده سال اخیر این نوشته از لحاظ فروش چهارمین زندگینامه (بیوگرافی) پرفروش در فرانسه بوده است. دو برنامه یکساعته رادیویی و یک برنامه تلویزیونی در فرانسه و دو برنامه طولانی رادیویی در بلژیک به آن اختصاص داده شد و رادیوهای فارسی زبان نیز درباره آن بحث ها و مصاحبه هایی ترتیب دادند و بیش از ده روزنامه و نشریه فرانسوی مقالاتی مفصل به آن اختصاص دادند که جملات کوتاهی از بعضی از این مقالات، در پشت جلد این ترجمه نقل شده است.
ترجمه این اثر که اکنون به همت شرکت کتاب انتشار می یابد، با امانت و دقت بسیار و عمدتا با نظارت و بازخوانی نویسنده انجام گرفته و حتی ترتیب جمله بندی های اصلی در آن رعایت شده است...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
850
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
شازده
شازده
1398/03/22
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی محمدرضا پهلوی، آخرین شاهنشاه 1980 - 1919

تعداد دیدگاه‌ها:
59
[quote='siawash110']اطراف شاه چه کسانی . . . ( شعبان بی مخ و زاهدی و رزم آرا و پری بلنده و جاسوسان انگلیس و آمریکا و ! ! ! ) یا[/quote]
عجب قیاسی! حاج علی رزم آرا، یکی از تاثیرگذارترین و دوراندیش ترین رجال معاصر (همراه با محاسن و معایب خاص خود) در کنار پرسوناژ کلاه مخملی از قبیل شعبان جعفری و پری بلنده؟؟؟؟!!!
این مقایسه به چه علت است؟ به علت مخالفت با یکی از سردمداران پوپولیست در ایران؟
لازم است از نکات برجسته ایشان بنویسم یا زحمت جستجو را خودتان تقبل خواهید نمود؟
آقای siawash110 گرامی؛
افتخار می کنم در گهواره ی مهر فروزان کتابناک کودکی 3 تا 4 ساله شده ام، در یاوه گفتن چابک نشو
چابکانِ خطا و خر خیزی
آب آتش ببـرده از تیــزی
از این بحث ها گذشته ، من ( اخیرا ) متوجه نکته ای شده ام که بر خود لازم می دانم آنرا با دیگر دوستان در میان بگذارم . . . در سایت کتابناک ، بحث های مختلفی پیرامون برخی کتابها در می گیرد
( به خصوص در زمینه های مربوط به اسلام ، تاریخ شاهنشاهی ایران ، انقلاب ایران و . . . .) برخی از افراد که تا حدودی ، اطلاعات علمی دارند در ابتدا وارد بحث می شوند و سعی می کنند
با ضرب و زور منطق و مدرک و دلیل ، حرف خود را به کرسی بنشانند . . . خوب ، وقتی پاسخ آنها داده می شود و می فهمند که نخیر دیگران هم دلیل و منطق دارند
آن وقت دست به یک کار بسیار کثیف می زنند . . . آدم های لمپن بی ادب و فحاش را می فرستند که حریف را از میدان به در کنند ! ! !
با کمال معذرت ، خدمت حضرات ، عرض کنم که : کور خوانده اید . . . من با این کلک ها و بازی های بچه گانه از میدان به در نمی روم :D:D:((:(((!)(!)(?)(?):!:!:)):))
به هر حال برای روشن شدن دیگران و اینکه جواب را ( هر چند سئوال بسیار سخیف و کودکانه بود ) داده باشیم :
هر کسی به اندازه یک سر سوزن جامعه شناسی خوانده باشد می داند که شعور و فرهنگ حاکم بر یک جامعه از اولین ملزومات رشد و تعالی آن جامعه است . اگر ژاپن پیشرفته است به خاطر نظم و پشتکار و روحیه تعاون جمعی مردم ژاپن است و اگر اصفهان تمیز است به خاطر میل و علاقه مردم اصفهان به نظافت است
در خصوص خر کاری : (( این سخن من نبود که ایراد پیرزنکی گرفته شد )) بلکه بسیاری از جامعه شناسان کشورمان نیز همین عقیده را دارند و متاسفانه قبل از نوشتن کتاب از کودکان سایت کتابناک در این خصوص اجازه نگرفته اند ! :
به عنوان فقط یک نمونه علی رضا قلی در کتاب جامعه شناسی نخبه کشی ( که بارها تجدید چاپ شده ) با نمونه آوردن برخی از اشعار قدیمی ایران به این موضوع اشاره کرده که متاسفانه کار کردن در ایران با خرکاری برابر است !
در صفحه 91 :
در گزارش های آن زمان آمده است ( زمان قاجار ) که ایرانی ها کارهای سخت و مبارزه و هرگز کار را دوست نمی دارند ! دوست دارند کار نکرده درآمد داشته باشند و به همین خاطر ، دلالی را پر دوست می دارند !
متاسفانه بعضی ها نشان داده اند که در تمام زمینه ها ( بدون حتی یک استثناء) فاقد درک و شعور کافی هستند ، به همین دلیل ، انسان خودش را هم کلام آنها نکند خیلی بهتر و سنگین تر است . . . .
( البته نوع ادبیات و نوع طرز فکر ، نشان دهنده یک کودک 3 تا 4 ساله است که اگر واقعا اینگونه باشد باید به ایشان برای قدرت تایپ کردن آفرین گفت )
آقای siawash110 گرامی؛
مثال بسیار ملموس و عینی شما از شهر اصفهان در ارتباط با تمیز بودن و عدم مشاهده زباله و پسـماند در پارکها و کوچه و خیابانهای شـهر به دلیل این که اگر یک اصفهانی یک تـکه زبـاله بر روی زمین
ببیند نمی تواند بی تـواند بی تفاوت از کنار آن رَد شود، خم می شـود و زباله را بر می دارد و به سـطل آشـغال می اندازد، و اگر چنین نکند دچار عذاب وجدان ( و وسـواس عجیبی ) می شـود و روحش
آزرده می شود نادرست است، این مزخرفات از کدام قسمت از مغز مشوش و افکار پریشانت متصاعد می شود، تمیز بودن شهر حاصل زحمات رفتگران و توجه شهرداری ها و البته علاقه ی مردم به تمیز
نگهداشتن محیط زندگی خویش است، اگر چنین باشد که شـما سـرهم کرده اید با در اصفهان شـاهد آشغال برچیدن همه مردم اصفهان از معابر و کوچه ها و خیابانها باشیم، لابد یکی از آنها خود شما
هستید و دائم در حال خم شدن و سرازیر کردن زباله ها به آشغال جعبه ها هسـتید، اینقد فضل فروشی نکن، چیزی بنویس که لا اقل به درد خودت بخورد، کمی هم به خـانواده ات کمک کن، ظـرفها را
بشـور، جارو بزن، کارهای شخصی خودت را خودت انجام بده، اگر خیلی بیکاری آب بریز تـوی هاون و بکوب، چرا به مردم ایران توهین می کنی، کی گفته "کار مال خر اسـت آدم زرنگ و باهوش ، کسی
است که یک چیزی را بخرد و چند روز بعد : گران تر بفروشد. نگاه انتقاد آمیز به مسائل اجتماعی به شرطی خوب است که عیب و ایرادی به خودت وارد نباشد, از حاشیه رفتن روی مسائلی که اهلیتی
برای تبیین و رجوع و رفع آنها نداری بپرهیز, اهل مطالعه بیشتر و بهتر از شما به شاه و آنچه بر او گذشته است واقف هستند و تحقیقاتشان بسیار وسیع است, شاه هم یک آدم بود و فکر می کرد راه و
روش خدمت به کشورش همان بود که طی کرده بود بالاخره اشـتباهاتش و جاه طلبیش و یکه تازیش موجب سقوط زود هنگامش شد, باید بدانیم برچیـدن نظام پادشـاهی نتیجه ی تصمیم و اراده ملت
بود که ریشه در نهضت و آهنگ مشروطیت داشت
فراوان با دلم اندیشه کردم
خردمندی و دانش پیشه کردم
که بگزینم شهی دانا و بیدار
که هست این خوب دانش را خریدار
به دَه گونه فزونی بر شهان بَر
چون او باید نگهبان بر جهان بَر
نخستینش خِرَد کوه است مایه
دوم دانش کزو یابنـد پـایـه
سیوم نیکی چهارم چرب گوئی
و پنجم داد, ششم نیک خوئی
و هفتم مردی و هشتم سواری
نهم رادی دهم هم بردباری
[quote='siawash110']شما حتی یک نفر دیکتاتور یا یک نظام استبدادی در کل تاریخ را نمی توانید پیدا کنید که بدون قانون بوده یا مستمسکی از قانون برای خودش نداشته باشد . . . اصولا دیکتاتور از نردبان قانون بالا می رود و وقتی که آن بالا نشست ، نردبان را بر می دارد که کس دیگری نتواند بیاید بالا ولی باید دید شرایط جامعه در زمان مصدق چگونه بوده ؟ یعنی آیا بیشتر مردم با مصدق بوده اند یا با شاه ؟ اصولا رفراندوم را نیز برای همین برگزار می کنند . . . هر وقت کارها قفل می شود باید به رای اکثریت مردم مراجعه شود . . . . ضمنا شما به اطرافیان دو طرف نگاه کن اطراف مصدق چه کسانی بودند و اطراف شاه چه کسانی . . . ( شعبان بی مخ و زاهدی و رزم آرا و پری بلنده و جاسوسان انگلیس و آمریکا و ! ! ! ) یا اینکه اهداف آن دو نفر را نگاه کن . . . یعنی مصدق چه نیات و اهدافی در سر داشته و شاه چه اهدافی ؟ به هر حال اگر با هم کنار آمده بودند یعنی شاه حاضر به محدود شدن اختیارات خودش ( مانند خاندان سلطنتی در انگلستان ) شده بود هم به خودش خدمت بزرگی کرده بود هم به مصدق و هم به ملت ایران . . . . .[/quote]
البته دوست عزیز بنب برنوشته دکتریرواند آبراهیمیان دوران شاه به سه دسته تتقسیم میشود. اوایل سلطنت یک شاهه دموکرات بود. اواسط سلطنت یک شاه دیکتاتور. اواخر سلطنت یک مستبد واقعی. مستبد کسی است که از قوانین خشن خودهم عبور میکند و بی بندوبار است و خط قرمزی ندارد و این رو میتوانیم در اوخر سلطنت شاه ببینیم. درباره این از نردبان بالارفتن باید بگویم تعداد معدودی دیکتاتور اینگونه بقدرت رسیدند و بیشتر آنها با کودتا یا کنارزدن رقبا بقدرت رسیدند.
شما حتی یک نفر دیکتاتور یا یک نظام استبدادی در کل تاریخ را نمی توانید پیدا کنید که بدون قانون بوده یا مستمسکی از قانون برای خودش نداشته باشد . . . اصولا دیکتاتور از نردبان قانون بالا می رود و وقتی که آن بالا نشست ، نردبان را بر می دارد که کس دیگری نتواند بیاید بالا :D:D ولی باید دید شرایط جامعه در زمان مصدق چگونه بوده ؟ یعنی آیا بیشتر مردم با مصدق بوده اند یا با شاه ؟ اصولا رفراندوم را نیز برای همین برگزار می کنند . . . هر وقت کارها قفل می شود باید به رای اکثریت مردم مراجعه شود . . . . ضمنا شما به اطرافیان دو طرف نگاه کن اطراف مصدق چه کسانی بودند و اطراف شاه چه کسانی . . . ( شعبان بی مخ و زاهدی و رزم آرا و پری بلنده و جاسوسان انگلیس و آمریکا و ! ! ! ) یا اینکه اهداف آن دو نفر را نگاه کن . . . یعنی مصدق چه نیات و اهدافی در سر داشته و شاه چه اهدافی ؟ به هر حال اگر با هم کنار آمده بودند یعنی شاه حاضر به محدود شدن اختیارات خودش ( مانند خاندان سلطنتی در انگلستان ) شده بود هم به خودش خدمت بزرگی کرده بود هم به مصدق و هم به ملت ایران . . . . .
مصدق کودتا کرد یا شاه؟ مگه میشه بالاترین مقام مملکت بر غلیه زیردست خودش کودتا کنه؟ شما میگید حکومت دیکتاتوری بوده پس دیگه کودتا چه معنی میده؟ همین الانم اگه رهبر بخواد خیلی راحت میتونه رییس جهور رو برکنار کنه اما مطمئنا این اسمش کودتا نیست بلکه استفاده از قدرت بیش از حدی که به شخص داده شده
محمدرضا پهلوی، آخرین شاهنشاه 1980 - 1919
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک