رسته‌ها
رقص در جای خالی بودا
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 319 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 319 رای
بهار سال 1385بود. سفری داشتم به بامیان افغانستان. بین راه ،با همسرم مرضیه، در قهوه خانه ای ناهار می خوردیم. گاوی دیوانه وار سر بر دیوار می کوفت و از ته دل نعره بر می کشید.آن قدر که بی طاقت شدم و دست از غذا کشیدم.
از قهوه چی پرسیدیم : این گاو چرا این جور دردمندانه نعره می کشد ؟ گفت: سر گوساله اش را جلویش بریده ایم، دیوانه شده. گفتم: بی انصاف چرا بریدی؟ گفت: بریدم برای مشتری های آبگوشت خور. اما تو کجا بودی وقتی طالبان پسرهای بالای 10 ساله ما را جلوی مادران شان سر می بریدند و مادران آن پسرها گاو وار نعره از دل می کشیدند و سر به بیابان می گذاشتند؟
پرسیدم:کی و چرا؟یکی از مشتری ها گفت:

چند سال پس از حاکمیت طالبان در افغانستان، هنوز هزاره جات به دست طالبان نیفتاده بود.سازمان امنیت پاکستان که گرداننده اصلی طالبان بود، تصمیم گرفت هزاره جات را تصرف کند، پس به فتوی ملا عمر نیاز بود و ملا عمر فتوی داد: هر کس سر هفت شیعه را ببرد به او کلید بهشت را خواهم داد.
و طالبان به هزاره جات حمله کردند و سه شبانه روز هر مردی را یافتند کشتند و حتی سر پسر ده ساله و نوزاد ذکور را به جرم مردی در آینده بریدند.و بعد از سه روز ارعاب و وحشت دوباره فتوی آمد که دست از کشتن بردارید، حالا نوبت تقسیم کلید های بهشت است.
من و مرضیه همسرم خانه به خانه بامیان را گشتیم و دهان به دهان از این قصه، قصه ها شنیدیم.و روایت زیر بخشی از آن هاست.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
22
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
smmk
smmk
1388/11/17

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی رقص در جای خالی بودا

تعداد دیدگاه‌ها:
14
یکی از بهترین کتابهایی بود که خوندم .
حیف از این کتاب که یکبار خونده بشه .
همین اتفاق داره الان توی عراق و سوریه هم تکرار میشه
عالی بود عالی
این فیلم نامه خودش دقیقا مثل یک فیلم دیدنی و تاثیر گذار هست ... ننگ و نفرین ابدی بر دکانداران دین بخصوص طالبان و القاعده که بواسطه دین چه ظلمها که بر مردم دنیا روا نداشته اند
جناب محسن مخملباف
من یک هزاره ام و لیسانسیه ی کارگردانی سینما - همذاد پنداری عجیبی با نوشته تان دارم - در زمان خاندن نوشته تاریخ مردمان سرزمینم را موبه مو دوباره مرور کردم - برخی از دوستان نوشته اند که شما از مسائل داخلی ایران دور هستید وبازبان بی زبانی نوشته اند چراغی که خانه رواست به مسجد نبردندش اما من می گویم جهان بینی وسیع و آگاهی انسان ها از دردهای بشر دراقصی نقاط جهان آدم ها را بیشتر وزودتر به انسانیت وجودی شان نزدیک می کند - اگر یادتان باشد شمارا در وزیر اکبرخان ودرساختمان افغان فیلم با تعدادی ازدانشجویان رشته ی سینما ملاقات کردیم زودگذر واندک - موفق باشید
چون محسن مخملباف رو خیلی دوست دارم به نظرم باید کتاب خوبی باشه.خیلی ممنون
واقعا اين داستان چه ربطی به بسیج و سپاه داشت؟! آقای مخملباف که این همه از واقعات ایران دور هستند بهتر نیست به جای داستان های بیمزه سطح آگاهی خود را بالا ببرند!؟
رقص در جای خالی بودا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک