رسته‌ها
تاراس بولبا
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 473 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 473 رای
✔️ گوگول در این داستان راجع به زندگی کازاکی به نام «تاراس بولبا» و دو پسرش «اُستاپ» و «آندری» سخن می‌گوید و شرح حال زندگی آن‌ها اعم از رشادت‌ها و خیانت‌ها را توصیف می‌کند.
وقایع رمان در قرن شانزدهم می‌گذرد؛ قرن شمشیر و جنگ که هر کس که در خور نام انسان است در حال پیکار است. تاراس بولیا، کازاک پنجاه ساله‌ای که همچنان آماده جنگیدن و کشتار در راه اعتقاد خود است، با دو پسرش اوستاپ و آندری به اردوگاه کازاک‌ها در «سچ»، واقع در جزیره‌ای در رود دنیپر، می‌روند. شب و روز در استپ‌ها، اسب می‌تازند و درست هنگامی به آنجا می‌رسند که کازاک‌ها پشت به هزیمت داده از قایق پیاده می‌شوند و با خشم تمام نقل می‌کنند که «یهودی‌ها کلیساهای ما را به اجازه می‌گیرند و کاتولیک‌ها، مسیحیان ارتدوکس رابه ارابه می‌بندند، چطور می‌توان در سرزمین روس این همه از دست کفار شکنجه دید و تحمل کرد!» جنگ آغاز می‌شود...

درون مایه داستان تاراس بولبا ستایشی است از کازاکها و شرح شیوه زندگی و احوالات و آداب و رسوم ایشان. گرچه به نظر می‌رسد گوگول در وصف ویژگی‌های عجیب و منحصربه‌فرد کازاک‌ها اندکی زیاده‌روی کرده باشد اما شخصیت تاراس بولبا را می‌توان آیینه تمام نمای یک کازاک واقعی که طبیعتی شجاع و وحشی دارد برشمرد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
211
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ماهتاب
ماهتاب
1388/11/11

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تاراس بولبا

تعداد دیدگاه‌ها:
17
نسخه ویرایش شده جایگزین شد.
سپاسگزار می شم کتاب خانم زایدنمان زیبا نوشته اندرزی ژچی پیورسکی و با ترجمه ایرج هاشمی زاده رو در دسترس قرار بدهید.
تاراس بولیا، قزاق پنجاه ساله‌ای که همچنان آماده جنگیدن و کشتار در راه اعتقاد خود است، با دو پسرش اوستاپ و آندری به اردوگاه قزاقها در «سخ»، واقع در جزیره‌ای در رود دنیپر، می‌روند. شب و روز در استپ‌ها، اسب می‌تازند و درست هنگامی به آنجا می‌رسند که قزاقها پشت به هزیمت داده از قایق پیاده می‌شوند و با خشم تمام نقل می‌کنند که «یهودی‌ها کلیساهای ما را به اجازه می‌گیرند و کاتولیک‌ها، مسیحیان ارتدوکس رابه ارابه می‌بندند، چطور می‌توان در سرزمین روس این همه از دست کفار شکنجه دید و تحمل کرد!» جنگ آغاز می‌شود و قزاقها پس از آنکه تمام یهودیان دور و بر را به رود دنیپر می‌اندازند، به غارت دهات آنها می‌پردازند. هنگام حمله به یک قلعه، جوانترین پسر تاراس، یعنی آندری، که در کی‌یف عاشق دختری لهستانی شده بود، به خودی‌ها خیانت می‌کند و به دشمنان می‌پیوندد، اما اسیر می‌شود و خود تاراس بولیا او را می‌کشد. اوستاپ پسر بزرگ‌تر نیز سرنوشت بهتری ندارد؛ او هم به دست لهستانی‌ها اسیر می‌شود. تاراس که از مرگ خسته‌است می‌خواهد پسرش را نجات دهد، ولی از بخت بد شاهد شکنجه علنی فرزندش می‌شود و کاری نمی‌تواند بکند. تنها کاری که می‌کند این است که با فریاد به پسرش می‌فهماند که در آنجاست و شاهد قهرمانی اوست و قول می‌دهد که انتقامش را بگیرد. از این پس، تاراس حالت سبعیت و درندگی پیدا کرده، به «سخ» برمی‌گردد، نخست سرهنگ سپاه بزرگی و سپس فرمانده لشکر مستقلی می‌شود و تخم ویرانی و وحشت را در شهرهای لهستان می‌افشاند، تا روزی که بالاخره اسیر می‌شود و قرار است که زنده در آتش سوزانده شود. آخرین کلماتی که می‌گوید برای این است که راه فرار را به رفقایش نشان دهد، و بعد در میان شعله‌های آتش جان می‌دهد.
[quote='تردید']اشتباه نکنم اخوان شعری دارد اینگونه :مرگش چون مرگ تاراس بولبا نه چون مرگ من و تو مرگ پاک دیگری بوده است فقط می خواستم بدانم چگونه مرده است ان هم که نشد ( البته اگر منظور استاد قهرمان همین این کتاب بوده باشد )[/quote]
تاراس بولبا روزی که بالاخره اسیر می‌شود و قرار است که زنده در آتش سوزانده شود. آخرین کلماتی که می‌گوید برای این است که راه فرار را به رفقایش نشان دهد، و بعد در میان شعله‌های آتش جان می‌دهد.
اینگونه مردن، پاک است.
اشتباه نکنم اخوان شعری دارد اینگونه :
مرگش چون مرگ تاراس بولبا
نه چون مرگ من و تو
مرگ پاک دیگری بوده است

فقط می خواستم بدانم چگونه مرده است ان هم که نشد ( البته اگر منظور استاد قهرمان همین این کتاب بوده باشد )
با سلام. من می تونم کتابهامو برای مونالیزا بفرستم. اما چجوری؟ کتابهاشونم می خوام. با تشکر
گوگول نویسنده بزرگیه و تاثیر زیادی در ادبیات روسیه داشته
تاراس بولبا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک