رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
سوگ مادر
امتیاز دهید
5 / 5
با 8 رای
نویسنده:
درباره:
شاهرخ مسکوب
امتیاز دهید
5 / 5
با 8 رای
به کوشش: حسن کامشاد

«شاهرخ مسكوب» سال 84 در پاريس درگذشت و بعد از چند روز پيكرش براي خاكسپاري به ايران منتقل شد. او سال‌ها از عمرش را در كنار فعاليت‌هاي ادبي مستمر به تحقيق و پژوهش درباره شاهنامه و فردوسي صرف كرد. آن طور كه گفته‌اند او در دنيا بيش از هر چيز ديگري مادرش را دوست مي‌داشت. عشق او به مادرش به گونه‌اي بود كه وقتي بعد از كودتاي 28 مرداد دستگير شد، دو چيز در زندان او را زنده نگه داشت؛ يكي مادرش و ديگري دوستش مرتضي كيوان. هرچند خود «مرتضي كيوان» را در مهر همان سال 33 تيرباران كردند، ولي او تا سال 36 كه در زندان بود با ياد مادرش توانست رنج‌هاي زندان را تحمل كند. در آن سال‌هائي كه او در زندان بود مادرش هر روز صبح زود راه مي‌افتاد و تا ديروقت در هزارتوهاي زندان كار او را پي مي‌گرفت. به او قوت قلب مي‌داد. او را دلداري مي‌كرد و تشويقش مي‌كرد تا استوار بماند. مادر شاهرخ مسكوب سال 43 از سكته قلبي جان مي‌سپارد و او تا پايان عمر هيچگاه نتوانست مادرش را از ياد ببرد. در يكي از روزهاي تير ماه سال 1985، مسكوب در پاريس دلبستگي خود را به مادرش اينطور بر كاغذ آورده بود: «امروز صبح حالم خوب نبود. گيتا غزاله را بيدار كرد و برد مدرسه. در خواب و بيدار صداي غزاله را مي‌شنيدم. مثل صداي پرنده‌ها بود در صبح بهار، صداي سبز، روييده و ترد و نازك، بازيگوش، بي‌خيال. سال 1342 يك روز اول‌هاي ارديبهشت صبح با صداي مامان از خواب بيدار شدم. داشت مي‌گفت جان، جان! به گنجشك‌ها مي‌گفت. خودش از جيك جيك آن‌ها بيدار شده بود.» مسكوب در طول زندگيش نامه‌هائي را به مادرش نوشته و يا در بعضي از نامه‌هايش از او ياد كرده. همه آن نامه‌ها را «حسن كامشاد» در كتابي با عنوان «سوگ مادر» گرد آورده است. خود مسكوب از سال 75 وقتي كه از سرطان خون خود آگاه شد قصد داشت اين كار را بكند ولي اجل مهلتش نداد. شايد جالب باشد كه چرا از بين اين همه دوستان دور و نزديك شاهرخ مسكوب چرا «حسن كامشاد» اين نامه‌ها را گرد آورده است. خودش مي‌گويد كه از وقتي مادرم مرد به خانه شاهرخ راه يافتم. او به تدريج چنان شيفته محبت، سادگي و مهرباني تك‌تك افراد آن خانواده مي‌شود كه در عالم خيال با خود مي‌انديشيده كه اي كاش مادر مسكوب همسر پدر بيوه او مي‌شد. با خود مي‌انديشيده كه اي كاش مي‌شد او و برادرش دو خواهر شاهرخ را به نامزدي مي‌گرفتند و شاهرخ هم از يگانه خواهر او خواستگاري مي‌كرد. روزي خيال‌پردازي خود را با شاهرخ مسكوب در ميان مي‌گذارد. مسكوب مي‌خندد و مي‌گويد: اين زناي با محارم در زناي با محارم در زناي با محارم... مي‌شود. شرع مقدس اجازه نمي‌دهد.» «سوگ مادر» 125 صفحه دارد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
mahan bahram khan
mahan bahram khan
1395/08/12

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی سوگ مادر

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
سوگ مادر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک