رسته‌ها
دیوان رباعیات ابوسعید ابوالخیر
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 664 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 664 رای
وصل تو کجا و من مهجور کجا
دردانه کجا حوصله مور کجا
هرچند ز سوختن ندارم باکی
پروانه کجا و آتش طور کجا
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
122
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1386/11/13
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دیوان رباعیات ابوسعید ابوالخیر

تعداد دیدگاه‌ها:
63
از بس که شکستم و ببستم توبه
فریاد همی کند ز دستم توبه
دیروز به توبه ای شکستم ساغر
وامروز به ساغری شکستم توبه

ما کشتهٔ عشقیم و جهان مسلخ ماست
ما بیخور و خوابیم و جهان مطبخ ماست
ما را نبود هوای فردوس از آنک
صدمرتبه بالاتر از آن دوزخ ماست

خیلی به کارم اومد برا مقاله هم میخواستم عالی بود :-)

بر ما در وصل بسته میدارد دوست
دل را به فراق خسته میدارد دوست
من‌بعد من و شکستگی بر در دوست
چون دوست دل شکسته میدارد دوست

دل کیست که گویم از برای غم تست
یا آنکه حریم تن سرای غم تست
لطفیست که میکند غمت با دل من
ورنه دل تنگ من چه جای غم تست
ای دلبر ما مباش بی دل بر ما
یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما
یا دل بر ما فرست یا دلبر ما

وا فریادا ز عشق وا فریادا کارم بیکی طرفه نگار افتادا
گر داد من شکسته دادا دادا ور نه من و عشق هر چه بادا بادا
***
دیشب که دلم ز تاب هجران میسوخت اشکم همه در دیده‌ی گریان میسوخت
میسوختم آنچنانکه غیر از دل تو بر من دل کافر و مسلمان میسوخت
***
ما کشته‌ی عشقیم و جهان مسلخ ماست ما بیخور و خوابیم و جهان مطبخ ماست
ما را نبود هوای فردوس از آنک صدمرتبه بالاتر از آن دوزخ ماست
***
گفتی که فلان ز یاد ما خاموشست از باده‌ی عشق دیگری مدهوشست
شرمت بادا هنوز خاک در تو از گرمی خون دل من در جوشست
***
دردیکه ز من جان بستاند اینست عشقی که کسش چاره نداند اینست
چشمی که همیشه خون فشاند اینست آنشب که به روزم نرساند اینست
در دیده به جای خواب ، آبست مرا
زیرا که به دیدنش شتابست مرا
گویند بخواب تا بخوابش بینی
کی بیخبران چه جای خوابست مرا
از بارِ گنه شد،
تن مسکینم پست
یا رب...
چه شود،
اگر مرا گیری دست؟؟؟
گر در «عملم»؛
آنچه تو را شاید،
نیست...
اندر «کرمت»؛
آنچه مرا باید،
هست!
گر طالب راه حق شوی ره پیداست
او راست بود با تو، تو گر باشی راست
وانگه که به اخلاص و درون صافی
او را باشی بدان که او نیز تراست
دیوان رباعیات ابوسعید ابوالخیر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک