رسته‌ها
سلمان پاک
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 480 رای
نویسنده:
مترجم:
علی شریعتی
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 480 رای
«آنچه را سلمان میداند، اگر ابوذر میدانست کافر میشد.» پیامبر اسلام

سلمان پاک عنوان کتابی است به نگارش لویی ماسینیون نویسنده فرانسوی و به برگردان علی شریعتی جامعه‌شناس ایرانی.
این کتاب بیش از تحلیل متکی بر روایات است که نویسنده بیشتر آنان را از راویان غالی (غلو کننده) ماخوذ می‌داند. و تکیه اساسی‌اش را بر روایات معقول تاریخی می‌گذارد. این کتاب تألیفی در چند بخش چگونگی ورود سلمان به اسلام، آزاد شدنش از بند بردگی و همیار شدنش با پیامبر (تا درجه روایت حدیث به اهل بیت پیوستن وی را) و آثار همنشینی عجمی چون او را، که در جامعه متعصب آن زمان نمی‌توانست پذیرفته شود، در کنار پیامبر عرب بررسی می‌کند.
مترجم خود نیز مقدمه‌ای بر آن افزوده‌است.

لویی ماسینیون در این کتاب مینویسد:
«شیعه و سنی هر دو سلمان فارسی را از صحابه پیغمبر می شناسند. سلمان یکی از سه نفر غیرعرب اولیه است که مسلمان شده (دو تن دیگر عبارتند از شعیب یونانی یا رومی و بلال حبشی) و این سلمان خصوصاً از حیث ظاهر و وضع و حال عجمی (ایرانی) از دیگران قابل تشخیص بوده است.»

» نام اصلی کتاب: Salman Pak et les premices spirituelles de l''''Islam Iranien

این کتاب پیشتر به صورت تایپ شده در سایت قرار گرفته بود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
178
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1398/11/11
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی سلمان پاک

تعداد دیدگاه‌ها:
69
دوستان ، همگان ببینید که آقای Khwanirath هنگامی که از او ریفرنس سخنانش را خواستید ، جا زد و گفت ریفرنس دادن فداکاری می خواهد . این شیوه همه حجازپرستان است . روی هوا سخنی می گویند . اگر کسی پیگیر نشود ، دروغشان بر ملا نخواهد شد.
بنده مرجع را معرفی کردم. شماره خط و جلد و صفحه!!! دادن بیش از آنکه نشان بی رغبتی من به دادن جزئیات کتبی باشد که بیش از ۱۰ سال از خواندنشان می گذرد، نشان می دهد حضرتعالی هم چندان اهل حوصله نیستید و انتظار لقمه ی راحت الحلقوم دارید. در انتها هم ارتباطی بین گودرز و شقایق یافته اید که حجازپرستان -که لابد منظور همان الله پرستان است- چنین و چنانند چون بنده حوصله ام نمی شود بروم بخوانم. راستی اگر دنبال لقمه ی آسان هضم هستید می توانید خطبه ۱۴۶ نهج البلاغه در خصوص آغازگری جنگ توسط ایرانیان را بخوانید. شاید الله پرستان بتوانند از فراخنای باستان پرستان بکاهند.
این کاربر از شما رفرنس خواسته، میگی همین که مرجع معرفی کردی کافیه؟! "راحت الحلقوم" هم شد جواب آخه!!!!!!! به مرجع که ارجاع نمیدن، به جلد و صفحه ارجاع میدن. حالا کافیه بگن تو کتاب محمد فلان مورد اومده، همین شما ازش آیه رو میخواید نه سوره رو! البته این پیام رو هم نذاشتم که بخوام وارد این بحث تجاوز یه مشت بیابانی اسلام گرا بشم که تخم و ترکه‌شون هنوز در همین مملکت دارن به جان و ناموس مردم تجاوز میکنن. آدرس جلد و صفحه رو بهش بده، مگه اینکه خودت هم یه جایی خوندی یا شنیدی که رفرنس نداده و الان هم توش موندی
کدام کاربر؟ خودت هستی دیگر!
لازم نیست بنده از کسی شماره آیه را بخواهم. هر کسی ارجاعی به قرآن بدهد، خودم آیه اش را در می آورم.
بهت نمی گیرم، یه جوری با پروفایل های بیخودش گیج و منگت کرده که از این به بعد هر کسی از شما رفرنس بخواد، به همین کاربر علاف و بیکار ارجاع میدی! من سه ساله که روی این سایتم و اولین پیامم رو هم تو لایک کردی. در همین سایت بارها از طرف آدرس سوره و آیه رو خواستی، البته این اشکالی نداره و اشکال در اینجاست که مسئله ای رو جایی خوندی و رفرنس نداده و الان هم نمی تونی آدرسش رو بدی. همونطور که گفتم، این مسئله ی حمله و اینکه یکی رفته تو غار و یه موجود خیالی اومده بهش چه اراجیفی گفته برای من یکی چندان اهمیتی نداره! مسئله طفره های شماست
راست میگویید. آنچنان این مسئله ی بسیار بسیار مهم تغییر پروفایل شما مرا گیج و منگ کرده که دیگر در خلوت خودم هم نمی دانم با که دارم صحبت می کنم و شما همچون نام یوزپلنگ محبوبتان، پیروز شدید. حالا هر وقت امتحانات مدرسه تان تمام شده و به تعطیلات تابستانی رفتید، زحمت بکشید خودتان بخوانید.

آقای Khwanirath نوشته اند :
همان طبری در کنار بلاذری ، ابن اثیر و ابن خلدون ، آغازگر جنگ(با ایران ساسانی) را اعراب ندانسته اند .
هنگامی که از ایشان ریفرنس سخنانشان را خواستید ، ترجیح دادند غیب شوند ! جای شگفتی نیست . در برابر راستی ها ، حجازپرستان جز گریز یا ترجمه واژگان تازی آنچنان که دوست دارند ، راهی دیگر ندارند.
خیر ما درگیر مراسم کفن و دفن و ترحیم یکی از همسایه ها بودم. ارائه ی شماره ی جلد و صفحه ی این کتب، ایثار و فداکاری زیادی می طلبد که از آن بی بهره ام. حوصله کردید مجدداً بخوانیدشان.
شما که سطح یک را گذرانیده اید چگونه نمی دانید که نباید روی هوا سخنی گفت . ما که خوانده ایم می دانیم چنین چیزی در آن نیست . شما هم که می گویید هست ، در گفتن پوشینه و برگ آن ناتوان هستید . سرچشمه سخن دادنتان هم مانند ترجمه آیات قرآنتان دلبخواهی است . اگر گفتن سرچشمه سخنان فداکاری و ایثار می خواهد ، پس گمراه کردن دیگران با سخنان بدون پشتوانه چه می خواهد ؟ تنها خواستیم همگان ببینند و با شیوه شما حجاز پرستان به روشنی آشنا شوند که چه اندازه روی هوا سخن می گویید و توانمند به اثبات سخنان خود نیستید.
خیلی برا من جالب بود که اینهمه سخن النجا گفته شده و با وجود اینکه برخی منابع و مراجع معرفی کردند ، هیچ کدام ارزش تاریخی و نیز عقلی ندارد.
متاسفانه و صد البته متاسفانه ، ما در نقد و بحث اسلام و تاریخ آن و افراد آن ، همگی از سر احساسات نظر میدهیم، و آنگاه که هیجانات و احساسات غلبه می‌کند عقل از مان می‌رود و آنگاه است که عده‌ای از این سوی بام و عده‌ی دیگر از آن سوی بام می‌افتند.
نه دفاع احساسی و متعصبانه ارزش بارد و به عکس آن.
اگر بخواهم به تک تک موارد بر اساس تاریخ ها (که کشیدن حقیقت از دل تاریخ کاری بس مشکل است) ؛ پاسخ بگویم به اندازه همان ۶ صفحه و حتی بیشتر بایستی سخن گفت .
تنها مطلبی را که به همه توصله می‌کنم این است که از شنیده‌ها که فلان کس در ماهواره می‌زند و همینطور آن چیزها که بر بالای منبر گفته می‌شود پرهیز کنید و به سراغ مطالعه کتابهای معتبر با نگاه عاقلانه بپردازید.
[quote='ctr2006']نقل قول:آنچه را سلمان میداند، اگر ابوذر میدانست کافر میشد.» پیامبر اسلام
به گفته بسیاری از تاریخ پژوهان و محققان علت این گفته پیامبر این بود که سلمان می دانست همش کشک هست و وحی و جبرئیلی در کار نیست[/quote]
لطفا نام تنی چند از این تاریخ پژوهان و محققان را به همراه کتابی که در آن اظهار نظر کرده اند و در صورت امکان شماره صفحه کتاب ایشان بیان بفرمایید.
جناب آقای... کشک نما، لطف بفرمایید چند تن از آن بسیاری از محققان را اشاره فرمودید با آثارشان معرفی فرمایید. ما به پنج نفرشان قانعیم....
آنچه را سلمان میداند، اگر ابوذر میدانست کافر میشد.» پیامبر اسلام

به گفته بسیاری از تاریخ پژوهان و محققان علت این گفته پیامبر این بود که سلمان می دانست همش کشک هست و وحی و جبرئیلی در کار نیست و این گفتار از باز نویسی تورات و انجیل و کتب و روایات زرتشتیان و غیره ساخته شده بود
مطلبی در خور توجه بیان کنم
چند هفته پیش تندیس سلمان فارسی در شهر کازرون به آتش کشیده شد گویا امروزه برخی ایرانیان از حقیقتی که سلمان می دانست آگاه شده اند اما با ایدولوژی و مکتب وی مخالف هستند
همای ابد، یه کم بیشتر جلو بری به وجود خودت هم شک می کنی!!!
سلمان از روشنفکران زمان خود بود.بیشتر مفاهیم کلیدیِ اسلام توسط سلمان به محمد دیکته شده و سلمان در پشت پرده ی اسلام نقش بزرگی داشته. تامل در واژه ی ( مسلمان) باز هم نقش سلمان رو گوشزد میکنه.
چندوقت پیش جایی مطلبی خوندم که دیدم دروجود خیلی چیزها میشه شک کرد.اینکه اصلا سلمان پارسی بوده یا...
اینکه اصلا آیا سلمان نامی وجود خارجی داشته؟
بحث جدی تری هم شکل گرفت. با مستنداتی می پرسید ایا اصلا محمد نامی وجود خارجی داشته؟؟؟؟!!!;-)
البته این "خائن‌"نامیدن‌ها گریبان مشاهیر زنده را هم گرفته، نمونه‌ی تازه آن کوچر بیرکار است، آیا غیر فارس‌ها می‌توانند حرف بزنند؟. البته من نمی‌خواهم با این پیوند، بحث روزی رو پیش بکشم، اما به بحث ما ارتباط دارد. گویا به همان دلایلی که سلمان فارسی خائن نامیده‌ می‌شود، به کوچر بیرکار تهمت "خیانت" زده می‌شود.
[quote='Sonia 2']بعد، اگر چهارچوبی که شما برای خائن نامیدن سلمان فارسی را به کار می‌برید را مد نظر قرار دهیم، به همین ترتیب افراد زیر - در همان یکی دو سده معاصر او- خائن‌اند[/quote]
اضافه کنید خسرو اپرویژ (شکست ناپذیر) که به نام پرویز می شناسیمشان. ایشان در نبرد با سپاهیان بهرام چوبین به رومیان پناه برد و با سپاهیان روم، حکومت بهرام چوبین را برانداخت.
شما از استادان مغلطه هستید . آیا خسرو پرویز پس از پناه بردن به روم و بازگشت و جنگیدن با بهرام چوبینه ، کشور ایران را به رومی ها سپرد ؟ آیا رومی ها ایران را در همان جنگی که خسرو پرویز را یاری دادند گرفتند و زنان ایرانی را به اسیری بردند !؟ آیا رومی ها خسرو پرویز را فرماندار مدائن کردند و دیگر مردم ایران را کشتار کردند !؟ سخن من درباره خائن بودن یا نبودن سلمان فارسی نیست . سخن من شیوه کثیفی است که شما همیشه و در همه پست هایتان برای تحریف و وارونه نشان دادن حقیقت به کار می برید.
در صورت اسارت زنان ایرانی، من و شما باید به لسانٍ عربیٍ مبین سخن می گفتیم. مگر می شود کل زنان یک کشور را به اسارت گرفت؟
خسرو پرویز حاکم مدائن نشد چون داعیه ی کل ایران را داشت و بسنده کردن او به مدائن با شکست خوردن تفاوتی نداشت. سلمان از خاندان سلطنتی نبود و دستیابی به حکومت مدائن، جایگاهی بسی رفیع برای طبقه ی او به شمار می آمد.
حال اگر متر و معیار این است که اگر خودش حکومت می کرد خوب بود ولی اگر مثلا علی و عمر حکومت کردند بد بود، مطمئن هستم که سلمان هم ایشان را شایسته تر از خود می دانست. بالاخص که حکومت را از موروثی به خلافت انتخابی تبدیل نمود که شمه ای از مردمسالاری است.

نوشته اید : در صورت اسارت زنان ایرانی، من و شما باید به لسانٍ عربیٍ مبین سخن می گفتیم . مگر می شود کل زنان یک کشور را به اسارت گرفت؟
پاسخ : مگر اسارت زنان ایرانی از سوی مغول ها یا مقدونی ها به تازی سخن گفتن من و شما انجامید که اسارت زنان ایرانی بدست مسلمانان بخواهد چنین کند ؟
نوشته اید : خسرو پرویز حاکم مدائن نشد چون داعیه کل ایران را داشت و بسنده کردن او به مدائن با شکست خوردن تفاوتی نداشت . سلمان از خاندان سلطنتی نبود و دستیابی به حکومت مدائن ، جایگاهی بسی رفیع برای طبقه ی او به شمار می آمد.
پاسخ : خسرو پرویز برای پس گرفتن تاج و تخت بود که به روم پناهنده شد و دختر امپراتور روم را هم گرفت که همان مادر پورنمیخت است نه مانند سلمان که برده ای بود که خریده شد و سپس راه و چاه شکست دادن کشورش را به تازی ها آموزاند.
همین نشان می دهد که بحث مسئله ی مغول، اسارت مطرح نبوده بلکه تجاوز بوده.
برایم سوال است که یک برده -آنهم از طبقه ای که سلمان بوده- مگر راه و چاه شکست دادن نظامی ایران ساسانی را بلد بوده؟ از طبقه نظامیان که نبوده. مگر اینکه شکست خوردن ایران ساسانی دخلی به سلمان نداشته باشد.
اگر نگاهی به تاریخ طبری یا تاریخ کامل ابن اثیر بیندازید ، بسیار آگاه خواهید شد . هرچند گمان می کنم اگر چیزی هم در آن کتاب ها ببینید خواهید گفت این بخش ورسنگی(اعتبار) ندارد . لابد می خواهید بگویید دست درازی تازی ها با ایران ساسانی تجاوز نبود و به مهمانی آمده بودند.
همان طبری در کنار بلاذری، ابن اثیر و ابن خلدون، آغازگر جنگ را اعراب ندانسته اند. ولی آیا اقدامشان تجاوز بود؟ هزار البته که بود.
یاران و همراهانتان در کتابناک باز هم آی دی من را بستند تا نتوانم راستی ها را پراکنده کنم . درباره آنچه نوشته اید : بفرمایید طبری و ابن اثیر و ابن خلدون در کجا نوشته اند که اعراب آغازگر جنگ با ایران نبوده اند تا من هم از گمراهی درآیم . از این سه کتاب دو تاریخ طبری و تاریخ کامل ابن اثیر را آزگارا خوانده ام . بفرمایید کدام برگ و کدام انتشارات تا بدانیم سخنتان بر فرنود(منطق) استوار است.
سلمان پاک
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک