رسته‌ها

تاریخ تبار و زبان مردم آذربایجان

تاریخ تبار و زبان مردم آذربایجان
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 51 رای
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 51 رای
هنوز توضیحاتی برای این کتاب ثبت نشده
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
201
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
simin
simin
1394/05/27

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تاریخ تبار و زبان مردم آذربایجان

تعداد دیدگاه‌ها:
79
قطعا کتابهای کسروی درمورد گذشته و زبان مردم آزربایجان مغرضانه بوده است، و اما شاهنامه یک داستان تخیلی و اساطیری است هرگز منبع موثق تاریخی نمی تواند باشد. اصلا در کجای دنیا دیده اید که شعر حماسی منبع موثق تاریخی باشد.
[quote='amenmarr'] . کسی به مـا این حق را نمی دهـد که ما ایران را متعلـق به قشـر خاص زبان خاص دیـن خاص بدانیـم ایـران متعلق به همه ایرانیان است با هر فرهنگ و زبان و دین و مذهبی . اگر کماکان بخواهیم بر سر سفره ی ایران عرصه را بر دیگر ایرانیان تنـگ کنیم مطمین باشـیم که این اجازه به ما داده نخواهد شد تاریخ
برای اثبات این گفته هیچ سختی بخود ندیده است و همواره چنین بوده است و چنین خواهد بود » [/quote]
ولی سیاست های شونیستی 90 سال اخیر که مشخصاً از زمان به قدرت رسیدن نطربوقی به نام رضا خان در این مملکت شروع شده بر خلاف این گفته صحیح شماست. وقتی قدرت مرکزی قوی بخواهد بر همه چیز مردم تسلط داشته باشد - از آب و نان و برق مردم گرفته تا زبان و فرهنگ و هویتشان و حتی نام های محلی مناطقشان - مسلماً افرادی نیز مانند کسروی و دیگران پیدا می شوند که بخواهند برای تئوریزه کردن این شونیسم تاریخ و هویت مردمی را تحریف کنند و از آن بدتر برای نشان دادن برتری قومی خاص، تاریخی مجعول برای آن قوم بتراشند با تمدنی درخشان و 2500 ساله، غافل از اینکه مهمترین سند این تمدن درخشان! ( تخت جمشید ) چیزی جز یک بنای نیمه کاره نبوده و نیست.
anarcan1 عزیز
به خانه در آی اَر جهان تنگ شد .... همه کار بی برگ و بی رنگ شد!
از فحوای کلام شما در همین چند سـطر نوشـته های پْـر از تناقضِ اخیر، چنین بر می آید که حتّی یک نگـاه کوتاه هم به مطالب این کتـاب ارزشمند نینداخته و از باب استشکال و آنهم بدون اطّلاع کافی،
فقط خواسته ای اید به دلیل غلیان تفکّـرات نارسیستی، ابراز مخـالفتی کرده و چیزی گفته باشید، از این رو به نویسـنده ای که خدا می داند برای تـدوین و تألیـف این کتاب چقـدر زحمت کشـیده و منـابع
موثق را مطالعه نموده، نسبت ناروا و نا بجای " پیروی از تفکّرات شوینیستی حاکم بر دوران پهلوی خصوصاً رضاخان "، داده اید، تفکّرات شوینیـستی حاکم بر دوران پهلوی خصوصـاً رضاخان دیگر چه صیـغه
ای است؟ در زمان پهلوی اگر واقعاً چنین جـوّی حاکم بود، شـاه از مدار و محور سلطنت مشـروطه طبق اساسنامه، عـدول نمی کرد و راه استـبداد در پیش نمی گرفت و دار و دسـته و دولتهـای وقتش از
وظائفِ تعیین شده تخطّی نمی کردند، آنان نیز "نارسیست" و " اگوتیست" بودند و به خواست مشروع ملّت تن نمی دادند و وقعی نمی گذاشتند، اساساً مردم ایران به هیچ وجه به وطن پرستی شاه و
دولت باور و اعتقادی نداشتند، و به همین علًت همه ی آحاد ملّت بر علیه شاه و حکومتش قیام کردند و انقلاب اسلامی دست آورد بزرگ و تاریخ ساز آنان بود. این کتاب از قضا بر مبنای نظرات کسروی و
مرتضوی که شاید منظور شما " مرحوم استاد دکتر منوچهر مرتضوی " باشد، نوشـته نشده اگر چه کسروی به لحاظ تاریخ نویسی و دکتر مرتضـوی به لحاظ پژوهشگری، هردو مورد وثوق بوده اند و صحّت
گفتارشان به اثبات رسیده است، شما از یک سو می گوئید : « نویسنده ای کتاب سعی دارد چنین القا نمایدکه یکپارچه سـازی فرهنگ و زبان و دین ایرانیـان می توان وحدت و یگانگی بین ایرانیان ایجـاد
نمود تفکری که در اندیشه جامعه شـناسی معاصـر تفکری مسـخ شده و مردود است » و از سـوی دیگر می گوئید : « ما احتـیاج داریم از کل ظرفیـتهای کشورمان ایران در راهگشـایی به دنیـای مـدرن و
پیشرفته استفاده کنیم ایران متعلق به همه ی ماسـت با هر فـرهنگ و زبان و دین و مذهبی . کسی به مـا این حق را نمی دهـد که ما ایران را متعلـق به قشـر خاص زبان خاص دیـن خاص بدانیـم ایـران
متعلق به همه ایرانیان است با هر فرهنگ و زبان و دین و مذهبی . اگر کماکان بخواهیم بر سر سفره ی ایران عرصه را بر دیگر ایرانیان تنـگ کنیم مطمین باشـیم که این اجازه به ما داده نخواهد شد تاریخ
برای اثبات این گفته هیچ سختی بخود ندیده است و همواره چنین بوده است و چنین خواهد بود » یعنی دو موضع کاملاً متفاوت و متـناقض و نامربوط و متضاد!، وقتی مطلبی را از روی منـبع مورد دلخواه
رونویسی می شود باید در هم و برهم و جسته و گریخته نباشد و دقت شود کلمات و عبارت به هم متّصـل و به هم مربوط باشند تا درک آن برای خواننده راحت باشد. ضمناً هـرگز قصد اهانت به شخص
جنابعالی نبود بلکه فقط نقدی بر مطالب نامفهوم و نامربوط و ستیز ناروای این کتاب بود.
این کتاب با اسـتفاده از یکصـد و بیسـت منبع تاریخی ی موثّـق و ده ها مقاله و کتاب دیگر، و با زحمت بسیار توسّطِ نویسنده ی دانشمند و توانا " غلامرضا انصافپور " نگارش یافته است، در بخش نخست
این کتاب ذکر شده؛ « در شاهنامه فردوسی آمـده است که به دوران کیـانیان، آذر بایجان را به نام آتشـکده ی بزرگ مقدّس آن " آذرگشسب" می خوانـدنـد. برپـایه ی سـخن فردوسی: کیخسـرو پیش از
نشستن بر تخت شاهی همراه با پدر بزرگ خود کیکاووس به سـوی خاک " آذر گشسب " ( آذربایجان ) روان می شـود تا در محراب، آغاز سلطنت خود را متبرّک و از خداوند در کار کشورداری راهنمائی و
یاری طلب کند:
چنین گفت خسرو به کاووس شاه ...که جز کِردگار از که جوییم راه
بدو گفت؛ ما همچنین با دو اسـب ... بتازیم تا خاکِ " آذرگشسب "
سـر و تن بشوییم با پا و دست ... چنان چون بود مرد یزدان پرست
بـه زاری، اَیـا کِــردگـار جهــان .... بــه زمــزم کنیـم آفــریـن جهـــان
ببــاشــیم در پیـش یــزدان به پای .... مگــر پاک یزدان بود رهنمای
بــر این رای گشــتند هردو یکی .... نگــردیـد یـک تـن زِ راه انـدکی
نشـسـتند چون باد هـردو بر اسب .... دمان تا دَرِ خاک آذرگشسب
برفتــند با جامه های ســپید .... پْر از ترس دل، یک به یک پْـر امید
چــو آتش بدیدند گــریان شــدند ..... چــو بر آتشِ تـیز بریان شـدند
بر آن جایگه زار و گریان دو شاه .... به پیش خداوند خورشید و ماه
جهــان آفرین را همی خوانـدنـد .... بـر آن موبدان گوهـر افشاندند
چو خسرو به آب مژه رْخ بشست ..... بر افشاند دینار بر زندواْست
به یک هفتـه بر پیـش یزدان بْدنـد ..... سپندار کاتش پرستان بْدند
که آتـش بـدانگـاه محـراب بــود ...... پرستـنده را دیــده پْــر آب بود
اگر چنـدت اندیشـه گـردد دراز ..... هم از پـاک یزدان نِیی بی نیـاز
بــه یـک مــاه بــر آذرآبــادگــان ..... ببــودنـد شـــاهان و آزادگـــان
محتویات ودیدگهای کتاب بنظر بیشتر برگرفته از افکار احمد کسروی می باشد که اکثراً بی اساس وغیر قابل استناد می باشد بهتر بود نویسنده با زاویه دید وسیع و متند با موضوع برخورد میکرد
«بذر کینه » در میان اقوام ایرانی را همان« معلوم الحالان و مجهول الحالانی» پراکندند که به فرهنگ اقوام ایرانی مارکهای توهین آمیز زدند و زبان آنها را« مغولی» نامیدند و گمان میکردند با «پارسیزه کردن» همه ی مملکت و «مفید و بلکه واجب دانستن» افکارشان برای همه اقوام٬ میتوانند فرهنگ آنها را « نابود » کنند حال آنکه کارشان جز تقویت جریانات « تجزیه طلب» حاصلی نداشت و گویا «مکرشان به خودشان بازگشته است»
در ضمن بهتر است به جای واجب کردن خواندن کتابی برای دیگران٬ ابتدا زبان خودتان را به نیکی بخوانید و اصطلاحات زبان خودتان را بشناسید چون «طبل» را « سر نمیدهند» بلکه بر طبل میکوبند!
کتاب بسیار ارزشمندی هست ...
این کتاب قطعا برای افراد معلوم الحالی که در حال مغولیزه کردن آذربایجان سرافراز هستند بکار نمی اید .
این کتاب قطعا برای افراد معلوم الحالی که از هیچ کوششی برای تحریف و نابودی تاریخ آذربایجان خطه سرفراز و کهن ایرانزمین فروگزار نکردند و طبل تجزیه طلبی را سر میدهند بکار نمی آید .
اما خواندن این کتاب برای همه ایرانیان بخصوص مردم برومند خطه ی آذربایجان مفید بلکه واجب هست تا تاریخ دیار خود را بدانند و مکر مزدوران و اجنبیان انکارا و لندن نشین را ((که جز پراکندن بذر نفرت کار دیگری بلد نیستن )) به خودشان بازگردانند .
مزخرف بود مانند مورخان تردید ندارند که.اگر نردید ندارند این اختلاف وگمانه زنی ها برای چیست
تاریخ تبار و زبان مردم آذربایجان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک