Sasanian Persia
نویسنده:
Touraj Daryaee
امتیاز دهید
The Rise and Fall of an Empire
Of profound importance in late antiquity, the Sasanian Empire is almost completely unknown today, except as a counterpoint to the Roman Empire. What are the reasons for this ignorance and why does the Sasanian Empire matter? In this brilliant and highly readable new history Touraj Daryaee fills a huge gap in our knowledge of world history. He examines the Sasanians' complex and colorful narrative and demonstrates their unique significance, not only for the development of Iranian civilization but also for Roman and Islamic history.
The Sasanians were the last of the ancient Persian dynasties and are best known as the preeminent practitioners of the Zoroastrian religion. In this concise yet comprehensive new book, Touraj Daryaee provides an unrivalled account of Sasanian Persia. Drawing on extensive new sources he paints a vivid portrait of Sasanian life and unravels the divergent strands that contributed to the making of this great Empire. Sasanian Persia is a unique examination of a period of history that still has great significance for a full understanding of modern Iran.
بیشتر
Of profound importance in late antiquity, the Sasanian Empire is almost completely unknown today, except as a counterpoint to the Roman Empire. What are the reasons for this ignorance and why does the Sasanian Empire matter? In this brilliant and highly readable new history Touraj Daryaee fills a huge gap in our knowledge of world history. He examines the Sasanians' complex and colorful narrative and demonstrates their unique significance, not only for the development of Iranian civilization but also for Roman and Islamic history.
The Sasanians were the last of the ancient Persian dynasties and are best known as the preeminent practitioners of the Zoroastrian religion. In this concise yet comprehensive new book, Touraj Daryaee provides an unrivalled account of Sasanian Persia. Drawing on extensive new sources he paints a vivid portrait of Sasanian life and unravels the divergent strands that contributed to the making of this great Empire. Sasanian Persia is a unique examination of a period of history that still has great significance for a full understanding of modern Iran.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی Sasanian Persia
شاپورِ دوم(حکومت: ۳۰۹_۳۷۹ م.)، طولانیترین مدت پادشاهی در سلسلهی ساسانی(۲۲۴_۶۵۱ م.)را داشت. افسانهها حاکی از آن است که هنگامِ بارداریِ مادرش تاجِ پادشاهی را بر شکمِ مادرش قرار دادند(حمزه اصفهانی، ص ۵۰؛ مجملالتواریخ و القصص، ص ۳۴)، از این رو او را به معنای واقعیِ کلمه از همان بدوِ تولد پادشاه میکنند. طبری گزارش میدهد که همان درباریان، روحانیان و مقاماتی که در زمانِ زندگانیِ پدرش بر قدرت بودند، ادارهی امپراتوریِ شاپور را ادامه دادند(طبری، ص ۵۱)، که بیانگرِ آن است که امپراتوری به اندازهی کافی ایمن و پایدار بود تا بتواند بدون یک پادشاهِ نیرومند پایدار بماند. این برای پارسیان خوشیُمنی بود که در دورانِ کودکیِ شاپورِ دوم، امپراتوریِ روم درگیرِ امورِ داخلیِ خود بوده است، زیرا کنستانتین و سایرِ سزارها برای کسبِ قدرت با یکدیگر درگیر بودند. این در موردِ بادیهنشینانِ عربی که از بحرین و مناطقِ همسایه از شاخابِ پارس عبور میکردند و استانِ پارس، بهویژه اردشیر-خوره(ن.ک مدخلِ فیروزآباد در ایرانیکا)و سواحلِ شاخابِ پارس را غارت میکردند، چنین نبود.(همان، ص ۵۱)این عربها از بحرین، هَجَر، و منطقهی کاظمیه میآمدند(ثعالبی، ص ۳۳)، و این مناطق بعدها هزینههای زیادی را به دلیلِ حملهی خود پرداخت میکنند.
مأخذ:
Touraj Daryaee, “ŠĀPUR II,” Encyclopædia Iranica.
@atorabanorg
جنگ با عربها
منابعِ بنیادینِ ساسانی گزارش میدهند که، هنگامی که شاپورِ دوم به سنّ ۱۶ سالگی رسید(۳۲۵ م.)، نبردی را برای آرام نمودنِ قبایلِ عرب و ایمنسازیِ مرزهای امپراتوری را آغاز نمود(طبری، ص ۵۴؛ ابنمشکویه، ص ۱۳۴). شاپورِ دوم نخست به ایاد(Ayad)حمله کرد که در عراق قرار داشته(سَواد در منابعِ تاریخی، استانِ ساسانیِ آسورِستان). وی پس از آن از شاخابِ پارس عبور نمود و به الخط(al-Ḵaṭṭ)که در منطقهی ساحلیِ بحرین و قطر قرار دارد، رسید. او به هجر حمله کرد، که توسطِ قبایلِ تمیم، بکر بنِ وائل، و عبدالقیس مسکون بوده است(طبری، ص ۵۴). هنگامی که بسیاری از افرادِ قبیله را میکشد، میگوید برای مجازاتِ بیشترِ عربها، چاهها را برای قطعِ جریانِ آب تخریب کرده است. این کار یک لشکرکشی به شرقِ عربستان و سوریه علیهِ عربها و شهرهای یمامه، بکر و تغلب به دنبال داشت.(ثعالبی، صص ۳۳۲_۳۳۳؛ ابنمشکویه، صص ۱۳۴_۱۳۵). شاپورِ دوم به خاطرِ برخوردِ شدید با عربها، با عنوانِ(عربی)ذوالاکتاف《کسی که شانهها را سوراخ میکند》(پارسی)هویه سونبا(Huya sonbā)معروف گشت(حمزه اصفهانی، ص ۵۰؛ مجملالتواریخ و القصص، ص ۳۴)که معادلِ شانَگآهَنج در پارسیِ میانه میشود(دریایی، ۲۰۰۲، صص ۱۴۶_۱۴۷). در نتیجهی این فتوحات، برخی از عربها به قلبِ عربستان رانده شدند(بازوُرث، نقل از طبری، ص ۵۵)، و منطقهی شاخابِ پارس در دستانِ امپراتوریِ ساسانی باقی ماند. این بخشی از استراتژیِ کلیِ ساسانیان برای تأمینِ امنیتِ شاخابِ پارس بود.
مأخذ:
Touraj Daryaee, “ŠĀPUR II,” Encyclopædia Iranica.
@atorabanorg
جنگ با عربها
برخی از قبایلِ عرب قهراً تبعید شدند و در امپراتوریِ ساسانی اسکان یافتند. قبیلهی تغلب در درین(بندری در بحرین)اسکان یافتند و الخط، عبدالقیس و تمیم در هجر اسکان یافتند، و قبیلهی بکر بنِ وائل در کرمان و قبیلهی حنظله در رمیله(نزدیکیِ اهواز، ابنمشکویه، ص ۱۳۵)اسکان یافتند. برای جلوگیری از حملاتِ بیشترِ عربها، شاپورِ دوم یک سیستمِ دفاعی ساخت که وَر ئی تازیگان《دیوارِ عربها》نامیده شد(دریایی، ۲۰۰۲، ص ۴۳). به نظر میرسد این دیوار در نزدیکیِ شهرِ حیره باشد که به خندقِ شاپور شهرت دارد(فرای، ۱۹۷۷، صص ۸_۱۱؛ محمدی، صص ۱۵۶_۱۵۸). لشکرکشیِ شاپورِ دوم همچنین در دانشنامهی زرتشتی، بندهش نیز گزارش شده است(۳۳. ۱۵):《در شاهیِ شاپورِ هرمزدان تازیان آمدند و اوله رودبار را گرفتند و سالهای بس به آوار و تازش داشتند، تا شاپور به شاهی آمد، آن تازیان را سپوخت. شهر را از ایشان بستد. بس شاهِ تازیان را نابود کرد و بیمرشانه را افسار کرد》.
(andar xwadāyīh ī šābuhr ī ohrmazdān tāzīgān mad hēnd u-šān xōrīg [ulē] rudbār grift was sāl pad xwār [āwār] tāzišn dāšt tā šābuhr ō xwadāyīh mad oyšān tāzīgān spōxt ud šahr aziš stad ud was šāh tāzīgān ābaxšēnēd [ābesīhēnīd] ud was maragīhā šānag [*nih]axt)
(انکلساریا، ۳۳. ۱۶؛ بهار، ۱۸. ۲۱۵، پاکزاد، ۳۳. ۲۱)
مأخذ:
Touraj Daryaee, “ŠĀPUR II,” Encyclopædia Iranica.
@atorabanorg
جنگهای رومی و هونها
تا زمانِ مرگِ کنستانتین در سالِ ۳۳۷، صلحِ نسبی با روم برقرار بود، اما تغییرِ ارمنستان به مسیحیت و حمایتِ فرمانروایانِ رومی از ارمنستان باعث شد که شاپورِ دوم لشکرکشی علیهِ آنان را آغاز کند. زمانی که کنستانتیوس به پادشاهی رسید(۳۳۷_۳۳۸)، جنگ آغاز شد. شاپورِ دوم دو بار نصیبین را محاصره کرد و جنگ مداوم بود که به سودِ هیچیک از طرفین نبود. سیستم دفاعیِ رومیِ دژها و سنگهای آهکی مانعِ لشکرکشیِ شاپور در منطقه شد(فرای، ۱۹۸۳، ص ۱۳۷)، اما برخی از دژها مانندِ بیزَبدِه در نزدیکیِ نصیبین به دستِ او افتاد(آمیانوس مارسلینوس، ۲۰، ۷، ۹_۱۵).
تجاوز به قبایلِ عشایر در آسیای مرکزی شاپورِ دوم را مجبور کرد که توجهِ خود را به سوی شرق معطوف کند(رویدادنامهی اربلا، ص ۸۵)، و جنگ با روم در سالِ ۳۵۰ م. در بُنبست به پایان رسید. در این زمان ما نخستین بار نامِ قبایلِ هون را میشنویم، که احتمالاً کیداریان بودند( چینی: Jiduolo؛ نیز ن.ک هونها در ایرانیکا)، که به امپراتوریِ ساسانی تعدی میکردند و همچنین امپراتوریِ گوپتا(۳۲۰_۵۰۰ م.)در هند را تهدید میکردند. شاپورِ دوم، که تازه از جبههی سوریه بازگشته بود، توانست با اتحاد با پادشاهِ آنان، گرومباتِس(Grumbates)دشمنانِ شرقیاش را مهار کند بر ضدّ رومیان(کومپارتی، ۲۰۰۲، ص ۳۷۵؛ آمیانوس مارسلینوس، ۱۷، ۵، ۱).
مأخذ:
Touraj Daryaee, “ŠĀPUR II,” Encyclopædia Iranica.
@atorabanorg
کاملاً امکان دارد که شاپورِ دوم دشمنانِ شرقیِ خود را شکست داده و سلطهاش را بر همهی کوشانیان برقرار ساخته بود(آذرنوش، ۱۹۹۴، ص ۱۴). این نظریه را میتوان از دو سنگنبشته به پارسیِ میانه اثبات نمود که ذکر میکند مرزِ شرقیِ امپراتوریِ ساسانی تحتِ فرمانِ شاپورِ دوم سیستان، سند و توران است(فرای، ۱۹۶۶، صص ۸۴_۸۵؛ بک، ۱۹۷۸، صص ۴۹۰_۴۹۷). همچنین آمیانوس مارسلینوس استانهای امپراتوریِ ساسانیان را بدینشکل فهرست میکند: آشور، سوزیانا، مدیا، پارس، پارت، کارمانیای بزرگ، هیرکانیا، مارگیانا، باختریا، سغدیانا، سکاها و اسکیتها در دامنهی ایمایوس(=هیمالیا)، و فراتر از همان کوه، سریکا، آریا، پاروپانیزاد، درنگیانا، آراخوزیا، و گدروسیا. طبری همچنین یاد میکند که شاپورِ دوم، در میانِ پروژههای شهرسازیهای خود، شهرهایی را در سند و سیستان بنا کرد(ص ۶۵)، که فرمانرواییِ او بر آن منطقه را تأیید میکند. در نهایت، بیشترِ سکههای طلای ضرب شده توسطِ شاپورِ دوم مربوط به ضرابخانههای شرقی مانندِ مرو است که در آنجا کوشانیان نیز سکههای طلا ضرب میکردند. همچنین، مقدارِ زیادی سکهی مسی از ضرابخانههای سکستان و کابل موجود است(شیندل، ۲۰۰۴، ص ۲۶). این میتواند به این معنی باشد که شاپورِ دوم توانست مقدارِ زیادی طلا و دیگر فلزاتِ گرانبها از دشمنانِ شکستخوردهی شرقیاش بگیرد.
مأخذ:
Touraj Daryaee, “ŠĀPUR II,” Encyclopædia Iranica.
@atorabanorg
در ۳۵۹ م، شاپورِ دوم، با پشتیبانیِ پادشاه گرومباتِس، به سوریه حمله برد، آمیدا را محاصره کرد، پس از هفتاد و سه روز واردِ آن شد(آمیانوس مارسلینوس، ۱۹. ۹)، و سکنهی آن را به خوزستان تبعید کرد. شهرِ آمیدا غارت شد و جمعیتِ آن تبعید شد، زیرا پسرِ پادشاه گرومباتِس کشته شد. در سالِ ۳۶۱ م.، جولیان، امپراتورِ جدیدِ روم، ضدّ حمله انجام داد و در سالِ ۳۶۳ در برابرِ شاپورِ دوم پیروز شد و حتی تیسفون را محاصره کرد. اما پایتخت، به دلیلِ بینظمی و غارتگری در میانِ نیروهای رومی تسخیر نشد(لیبانیوس، ۲۸. ۲۵۴_۲۵۵). به فراخوانِ پیروزیِ جولیان در برابرِ پارسیان، کتیبهای در درهی شمالیِ اردن نقر شد، با عنوانِ زودهنگامِ BARBARORVM EXTINCTORI، احتمالاً به دلیلِ موفقیتِ اولیهی وی در انتاکیه در مارسِ ۳۶۳ م.(باورسوک، ۱۹۷۸، صص ۱۲۳_۱۲۴). ما پیش از این گفتیم که در میانِ ژنرالهای رومی یک ایرانی به نامِ هرمزد وجود داشت که فرماندهیِ سوارهنظام را برعهده داشت. جولیان کشتیهای نیروی دریاییِ خود را نابود ساخت، تا نیروهایش عقبنشینی نکنند(لیبانیوس، ۱۸. ۲۶۳)و شاپورِ دوم با اتخاذِ یک سیاستِ زمینسوخته در میانرودان که منجر به گرسنگی در میانِ نیروهای رومی شد، پاسخ داد. در ژوئنِ ۳۶۳ م. نیروهای ایرانی مجهز به پیلها رومیان را شکست دادند و جولیان در جنگ به شدت زخمی شد، احتمالاً توسطِ یکی از افرادِ kontophoroi "نیزهسواره"، و در چادرِ خود درگذشت(آمیانوس مارسلینوس، ۲۵. ۳. ۶؛ لیبانیوس، ۱۸. ۲۶۹_۲۷۰). اوتروپیوس، که شاهدِ عینیِ این جنگ بود، تأیید میکند که جولیان بهدستِ دشمن کشته شد(Breviarium, ۱۰.۱۶).
مأخذ:
Touraj Daryaee, “ŠĀPUR II,” Encyclopædia Iranica.
@atorabanorg
یوویان به امپراتوری برگزیده میشود و با شاپورِ دوم صلح میکند که آن را رومیان ignobili decreto "پیمانِ شرمآور" خواندند(آمیانوس مارسلینوس، ۲۵. ۷. ۳)، شرقِ میانرودان، ارمنستان، و مناطقِ اطراف، بهعلاوهی پانزده قلعه از جمله نصیبین واگذار میشود(آمیانوس مارسلینوس، ۲۵. ۷. ۹). شروط و قوانینِ ایرانی توسطِ سورناس(سورن)ابلاغ شد، که اجازه میداد جمعیتِ اصلیِ مسیحیانِ نصیبین به قلمروِ روم منتقل شوند در حالی که عرفِ ایرانی در تمامِ شهر گسترش یافت(رویدادنامهی پاک، ۵۵۴). یوویان میانرودان را ترک کرد، و رومیان تمایل نداشتند پس از آن ساسانیان را درگیر کنند، زیرا امپراتور والنس مجبور بود با قبایلِ ژرمنی در بالکان معامله کند.
مأخذ:
Touraj Daryaee, “ŠĀPUR II,” Encyclopædia Iranica.
@atorabanorg
جنگهای ارمنستان و گرجستان. در سالیانِ نخستینِ پادشاهیِ شاپورِ دوم بود که ارمنستان تحتِ فرمانرواییِ ترداتِ(تیریداتِ)چهارم(حدودِ ۲۹۸_۳۳۰ م.)مسیحیت را پذیرفت. در نتیجه برخی از طوایفِ زمیندارِ ارمنی(ناخارارها)تغییرِ مذهب دادند و از تیردادِ چهارم در برابرِ آن ناخارارهایی که به ساسانیان وفادار بودند، و بهطورِ خاص، کسانی که به سنتِ باستانِ زرتشتی احترام میگذاشتند، پشتیبانی میکردند، هنوز هرمزد، آناهیت، و وهاگن موردِ پرستش واقع میشد(آگاتانجلوس، صص ۵۱_۵۳). مبارزاتِ داخلیِ ناپایدار و وفاداریِ متزلزلِ ناخارارها، پادشاه و روحانیان دورهای آشفتهای از تاریخِ ارمنستان را آغاز کرد و منابعِ این دوره آشفتهاند. شاپورِ دوم در همان اوایل منطقهی مرزیِ ارمنستان را استحکام بخشیده بود، همانطور که از سنگنوشتهی پارسیِ میانه در مشکینشهر(فرای و شروو، ۱۹۹۶، ص ۵۴)برای بررسیِ قدرتِ ناخارارها مشخص است.
پادشاه تیران(حدودِ ۳۴۰_۳۵۰ م.)کوشش کرد با بازیِ رومیان و پارسیان ارمنستان را مستقل نگاه دارد، اما جانِ خود را بهخاطرِ شاپورِ دوم از دست داد. وی توسطِ پسرش، آرشاکِ دوم(حدودِ ۳۵۰_۳۶۷ م.)جایگزین شد، که در آغاز کوشش در جلبِ رضایتِ رومیان و پارسیان داشت، اما سرانجام به لشکرِ جولیان علیهِ ساسانیان پیوست(آمیانوس مارسلینوس، ۲۳. ۳. ۵؛ ۲۴. ۷. ۸). بهعنوانِ بخشی از پیمانِ صلح میانِ شاپورِ دوم و یوویان، ارمنستان و گرجستان تحتِ کنترلِ ساسانیان قرار میگرفتند و رومیان نباید درگیرِ امورِ ارمنستان میشدند(آمیانوس مارسلینوس، ۲۵. ۷. ۱۲). پادشاهِ ارمنستان توسطِ پارسیان اسیر شد و در قلعهی فراموشی زندانی شد(در منابعِ ارمنی شناخته شده بهعنوانِ قلعهی Andməš یا قلعهی Anyuš در خوزستان)، جایی که گفته میشود وی هنگامِ بازدید توسطِ خواجهاش، دراستامات، خودکشی کرده است(تاریخِ حماسی، ۵. ۷). شهرهای Artašat، Vałaršapat، Eruandašat، Zarehawan، Zarišat، Van، و نخجوان تصرف شد و جمعیتِ آن تبعید شد، که در میانشان خانوادههای یهودیِ زیادی وجود داشت(همان، ۴. ۵۵). ناخارارهای طرفدارِ پارس وَهان مامیکونیان و مِروژان آرکرونی، شاپورِ دوم را همراهی کردند و بهخاطرِ کمکشان پاداش گرفتند. و دو نفر از ایرانیان، زیک و کارِن، با لشکری عظیم در امورِ مربوط به ارمنستان قرار گرفتند(همان، ۴. ۵۸). گرجستان نیز تحتِ کنترلِ پارسیان قرار گرفت، جایی که شاپورِ دوم اسپاکورِس(Aspacures)را در شرقِ گرجستان منصوب کرد، اما سرانجام والنس امپراتورِ روم موفق به نصبِ Sauromaces در غربِ گرجستان شد(آمیانوس مارسلینوس،۲۷. ۱۲. ۱۵).
پاپ(حدودِ ۳۶۷_۳۷۴ م.)، که فرزندِ فرمانروای ارمنی آرشاک بود نزدِ رومیان فرار کرد، با پشتیبانیِ رومیان در سالِ ۳۶۷ م. بر تختِ سلطنت نشست. ارمنیان توانستند در برابرِ حملهی شاپورِ دوم در نزدیکیِ بَگَوان در سالِ ۳۷۱ م. مقاومت کنند(گارسویان، ۱۹۹۷، صص ۹۰_۹۱). پاپ، بنابراین، در نظرِ ناخارارها و کلیسای ارمنی بهخاطرِ سیاستِ حمایت از آریاییاش محبوب نبود، که همین باعث شد توسطِ منابعِ ارمنی موردِ تهمت قرار گیرد بهعنوانِ جانسپارِ دیوها "شیاطین" بهخاطرِ اعتقاداتِ دینیِ مادرش، ملکه P‘aranjem اهلِ Siwnik(تاریخِ حماسی، ۴. ۴۴). پاپ قربانیِ اختلافاتِ داخلی و نزاع میانِ ناخارارها و سپاهبد(ارمنی: sparapet)موشل مامیکونیان شد و سرانجام به تحریکِ امپراتور والنس کشته شد(گارسویان، ۱۹۹۷، ص ۹۱).
مأخذ:
Touraj Daryaee, “ŠĀPUR II,” Encyclopædia Iranica.
@atorabanorg
جنگهای رومی و هونها
تا زمانِ مرگِ کنستانتین در سالِ ۳۳۷، صلحِ نسبی با روم برقرار بود، اما تغییرِ ارمنستان به مسیحیت و حمایتِ فرمانروایانِ رومی از ارمنستان باعث شد که شاپورِ دوم لشکرکشی علیهِ آنان را آغاز کند. زمانی که کنستانتیوس به پادشاهی رسید(۳۳۷_۳۳۸)، جنگ آغاز شد. شاپورِ دوم دو بار نصیبین را محاصره کرد و جنگ مداوم بود که به سودِ هیچیک از طرفین نبود. سیستم دفاعیِ رومیِ دژها و سنگهای آهکی مانعِ لشکرکشیِ شاپور در منطقه شد(فرای، ۱۹۸۳، ص ۱۳۷)، اما برخی از دژها مانندِ بیزَبدِه در نزدیکیِ نصیبین به دستِ او افتاد(آمیانوس مارسلینوس، ۲۰، ۷، ۹_۱۵).
تجاوز به قبایلِ عشایر در آسیای مرکزی شاپورِ دوم را مجبور کرد که توجهِ خود را به سوی شرق معطوف کند(رویدادنامهی اربلا، ص ۸۵)، و جنگ با روم در سالِ ۳۵۰ م. در بُنبست به پایان رسید. در این زمان ما نخستین بار نامِ قبایلِ هون را میشنویم، که احتمالاً کیداریان بودند( چینی: Jiduolo؛ نیز ن.ک هونها در ایرانیکا)، که به امپراتوریِ ساسانی تعدی میکردند و همچنین امپراتوریِ گوپتا(۳۲۰_۵۰۰ م.)در هند را تهدید میکردند. شاپورِ دوم، که تازه از جبههی سوریه بازگشته بود، توانست با اتحاد با پادشاهِ آنان، گرومباتِس(Grumbates)دشمنانِ شرقیاش را بر ضدّ رومیان مهار کند(کومپارتی، ۲۰۰۲، ص ۳۷۵؛ آمیانوس مارسلینوس، ۱۷، ۵، ۱).
بنمایه:
Touraj Daryaee, “ŠĀPUR II,” Encyclopædia Iranica.
@atorabanorg
کاملاً احتمال دارد که شاپورِ دوم دشمنانِ شرقیِ خود را شکست داده و سلطهاش را بر همهی کوشانیان برقرار ساخته بود(آذرنوش، ۱۹۹۴، ص ۱۴). این نظریه را میتوان از دو سنگنبشته به پارسیِ میانه اثبات نمود که ذکر میکند مرزِ شرقیِ امپراتوریِ ساسانی تحتِ فرمانِ شاپورِ دوم سیستان، سند و توران است(فرای، ۱۹۶۶، صص ۸۴_۸۵؛ بک، ۱۹۷۸، صص ۴۹۰_۴۹۷). همچنین آمیانوس مارسلینوس استانهای امپراتوریِ ساسانیان را بدینشکل فهرست میکند: آشور، سوزیانا، مدیا، پارس، پارت، کارمانیای بزرگ، هیرکانیا، مارگیانا، باختریا، سغدیانا، سکاها و اسکیتها در دامنهی ایمایوس(=هیمالیا)، و فراتر از همان کوه، سریکا، آریا، پاروپانیزاد، درنگیانا، آراخوزیا، و گدروسیا. طبری همچنین یاد میکند که شاپورِ دوم، در میانِ پروژههای شهرسازیهای خود، شهرهایی را در سند و سیستان بنا کرد(ص ۶۵)، که فرمانرواییِ او بر آن منطقه را تأیید میکند. در نهایت، بیشترِ سکههای طلای ضرب شده توسطِ شاپورِ دوم مربوط به ضرابخانههای شرقی مانندِ مرو است که در آنجا کوشانیان نیز سکههای طلا ضرب میکردند. همچنین، مقدارِ زیادی سکهی مسی از ضرابخانههای سکستان و کابل موجود است(شیندل، ۲۰۰۴، ص ۲۶). این میتواند به این معنی باشد که شاپورِ دوم توانست مقدارِ زیادی طلا و دیگر فلزاتِ گرانبها از دشمنانِ شکستخوردهی شرقیاش بگیرد.
بنمایه:
Touraj Daryaee, “ŠĀPUR II,” Encyclopædia Iranica.
@atorabanorg