رسته‌ها
مقالات احمد کسروی
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 599 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 599 رای
گردآورنده: یحیی ذکاء

مجموعه ای از مقالات کمیاب احمد کسروی

چاپ اول: تهران 1334
چاپ دوم: برلین 1368
ناشر: انتشارات یاسمین
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
70
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
persianking
persianking
1388/09/07

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مقالات احمد کسروی

تعداد دیدگاه‌ها:
183
ای کاش من درکاخ دادگستری بودم تابه جای 24ضربه چاقو با اره برقی تکه تکه اش می کردم
ایا واقعا یک هم چین متفکر ضد دین ،ارزش این همه بحث کردن را دارد
زنده یاد کسروی ولتر زمان خودش بود از نوع ایرانیش .
یکی از بی نظیرترین روشنفکران ایران که حرفی برای گفتن داشت و چیزی به جامعه اضافه کرد. چنان شیفته ی نوشته های این ابرمرد هستم که جای تردید دارد بتوانم در ذهن، جایی در کنارش برای احدالناسی قائل شوم. تبریزی بود. ملی گرا بود. ولی وطن پرست نبود. زیبنده ی او تنها و تنها خداپرستی ست. به عنوان فردی که تمامی کتاب های وی را خوانده ام، معتقدم جامعه ی ایران هر چه دارد-ولو اندک- از کسروی و کسروی ها دارد. بی نظیرترین نوشتارش را می توان در ورجاوند بنیاد جست که آنرا کتاب برانگیختگی خویش می دانست. هر چند در مواردی از قبیل رویکرد ایشان به کتب احادیث و یا نگاه ایشان به مولانا اختلاف نظرهایی دارم، ولی در بسیاری از موارد از جمله خواهران و دختران ما، آذری یا زبان باستان آذربایجان، در پیرامون خرد، در پیرامون روان، در پیرامون ادبیات، حافظ چه می گوید و الخ با آن مرحوم مغفور موافقم. اوج بیباکی وی را در رسم نمادین کتاب سوزان می توان یافت. خاطره ی جالبی از پرفسور هشترودی در باب یکی از مراسم کتاب سوزان و برخورد ایشان با کسروی نقل شده که عزیزان می توانند با جستجو در اینترنت بدان دست یابند.
کتاب حاضر مجموعه مقالات بسیار قابل توجه منتخبی به قلم سیّد احمد کسروی به مناسبت ها و تحت موضوعات مختلف به لحاظ اهمیت, از فواصل زمانی اسفند 1309 تا پایان
اسفند 1310 در مجلّات آرمان و آذر ماه 1312 تا اردیبهشت 1313 در مهنامه پیمان توسـط ؛ « مرحوم یحیی ذکاء » پژو هشگر نامدار, گردآوری و به چـاپ رسیده است, سیّد احمد
کسروی نویسنده برجسـته ایرانی از نوادر نویسنـدگانی است که هرگاه مقاله یا کتابی از او منتـشر می شود جنجال فراوانی, هم بر سـر نوشته هایش و هم بر سر شخصیت و
افکار و زندگانی پرماجرایش برپا می شود و مخالف و موافق زیاد دارد امّا حتّی مخالفین وی به جهت نگارش کتاب های تاریخی اش به دیده ی احترام می نگرند, از جمله کتابهای
تاریخ مشـروطه ایران, تاریخ هیـجده ساله آذربایجان و تاریخ پانصـد ساله خوزسـتان که در خور ستایش اند و گرچه نواقصی در آنـها وجود دارد ولی واقعاً بی نظیر هسـتند و شـاید
بتوان گفت هیچ مورخّی بخصوص تاریخ مشروطه ایران را نتوانسته به این وسعت و زیبائی در ذهن خوانندگانش مجسـم نماید و تاثیـر گذار باشد, متاسفانه کسروی پس از گذران
تقریباً پنجاه سال عمرش در کمال سلامت و اوج بهره وری از دانش وسیـعش در جهت منافع فرهنگی و بیداری مردم به علّت نامعلـومی به یکباره افکـارش و شـیوه رفتارش تغییر
یافت و غرق در ظواهر رفتار عوام النّاس مسـلمان شـد و سبب عقب افتادگی ی آنان را به غلط در مذهب آنان فرض نمود و از این روی عذر بد تر از گناه قابل اصلاح جامعه را برای
خودش به نام « پاک دینی » تراشید و بدون ملاحظه و بی مهابا, اقدام به تبلیغ برعلیه شـرایع دین و زیر سـوال بردن اعتقادات مذهبی مردم نمود و با تکرار اشتباهات وحشت آور
خود سـرانجام, موجبات مرگ نا بهنـگام خود را در سـنّ پنجاه و هفـت سـالگی فراهـم سـاخت, البـته آمران احتمالی ی کسـانی که وی و منـشی اش را به طرز فجیـعی کشتند
( سـندی در دست نیـست که جز عـاملان قتـل,کسی مسئولیت آن را به عهده گرفته باشند ) و پرونده اندیشه های کسروی را عملاً برای همیشه مفتوح نگاهداشتند و همواره
خوانندگان آثار او را بر کرسی قضـاوت نشـاندند و کسـروی را گاهی به اشتباه بی گناه و گاهی محقّ مرگ دانسته اند, به نظر بعضی از روشنفکران, می توانستند بردباری و صبر
نشـان دهند و بیش از پیـش اورا با حضور علمـاء وقت و فرهیختگان سـخنور, مکرّر به مناظره و مبـاحثه دعوت نـمایند تا متـوجّه اشتـباهاتش بشـود و از خر شیـطان پیاده شود و یا
مشـکل جسـمی و روانی اش را که واقعـاً چنین بوده, رفع نمایند و اورا معالجه نمایند و حتّی الامکان به پاس خدمات ارزنده اش او را مورد عفو قرار دهند و یا با اثبات وجود اغراض
شخصی که بنا به شواهدی چنین بوده است محـاکمه نمایند. به هر حال اساسـاً شیوه ترور, بسیار نکوهیـده و ناجوانمردانه و قبیح و غیر انسانی و غیر عقلانی است, و چنانچه
شیوه مجازات تروریستی باب شود, هرکسی با دیگری غرض شـخصی داشـته باشد او را متّهم به ارتداد می کند و مرتـکب جنایت می شـود, به قـول خود کسـروی هـر کاری را
باید از راهش و با افزارش انجام داد, راه رسیدگی به ارتکاب هرگونه خلاف منافی ی منافع مادّی و معنوی ی عام جامعه, محاکمه عادلانه و افزارش استفاده از قضّات واجد شرائط
و مآلاً مجازات از طریق قضاوت مطابق قوانین وضع شده است.
برای حسن ختـام کلام , به چند جملـه پـایـانی ی کتاب « مقالات کسـروی » در باره ی آدینه اشـاره می شود که شـاید برای دوسـتان بزرگواری که این کتاب را نخوانده اند, قابل
توجّه باشد؛ « آدینه به چه معنی است؟ در باره روز جمعه و اینکه آنرا در فارسی ( آدینه ) می خوانند در فرهنگ ناصری می نویسد که ایرانیان آن را ( شش شنبه ) می نامیدند
ولی چون اسلام بر ایران چیرگی یافت و تازیان جمعه را ( یوم الزّینه ) می نامیدند در پارسی نیز از ریشه ( آذین ) که به معنی زینت است نام ( آدینه ) را درست کردند ....
تصورش را بکنید در میدان انقلاب شخصی کت و شلوار پوشیده و کراوات زده در کنار آتش ایستاده و دیوانهای حافظ و مولانا و عطار را در آتش میریزد و بلند بلند میگوید من اینها را آتش میزنم تا ریشه های جهل و خرافه را بسوزانم .
خرتوخر هم دورادور تکیه بر دیوار زده و صحنه را نظاره میکند و زیر لب میگوید خداوند شفایش دهد .
:)) :)) :))
روحش شاد مرد بزرگ و نویسنده با ارزش و قاضی با شرف و انسانی با صفا و صدیقی بود بطریقی از نزدیک با خانواده محترمشان مخصوصآ پسران با شرف و محترمشان آشنا هستم خدا روح این مرد بزرگ را شاد و قرین رحمت بیکران خویش بگرداند.حق بزرگی بگردن تاریخ و ادب این مرز و بوم دارد مرحوم کسروی.هر انسان عاقل و با شرفی از کنار آثارش بدون تحسین رد نمیشود.
بیچاره کسروی
قبل از هرچیز، کسروی هر چه بود و هر چه کرد: قاضی بود شریف و درستکار، تاریخ نگاری بود دقیق و نویسنده ای بود توانا، که تنها به خاطر عقایدش، در روز روشن در دادگستری و در جلسه دادگاه در جلو چشم قاضی و پاسپان با چاقو و اسلحه سلاخی شد و در مقابل قاتلانش با افتخار و تجلیل و تکریم آزاد شدند.
قاتلانش در حذف و تصفیه دگراندیشان و روشنفکران و کسانی که تنها سلاح شان قلم است سنتی را بنا کردند که تا امروز گریبان ما را گرفته.
[quote='بهرام هدایت']اگر کسروی اکنون بود، نمی توانست اکنون باشد چون 30 یا 15 سال پیش به مرگ طبیعی فوت شده بود و مفقود الجسد می بود. از لابلای تفکرات قاتلین کسروی ناگهان شخصی یا چیزی بیرون جست که اصول گرا و اصول گریز و همه وهمه را در یک شکم زائید.[/quote]
مرگ "طبیعى" البته!!!
تفکرات کسروى به تفکر و بررسى بیشترى نیاز دارد و نمى توان گفت که اگر اکنون بود چه تفکرى داشت
چه کسى فکر مى کرد که تندرو هاى اول انقلاب امروز کسانى باشند که در خارج کشور یا حتى در داخل علیه حکومت کار مى کنند؟حال ما درباره تفکر داخل چارچوب و حکومتى فردى که قریب به هفتاد(؟) سال پیش کشته شده قضاوت کنیم؟
[quote='khar tu khar']بنظرم اگر کسروی اکنون بود جز اصولگراها میشد . چون هر دو گروه میخواهند همه چیز را ریشه ای حل کنند البته با تیشه .
جناب خر اندر الاغ
هرچند درنظر داشتمدیگر دیدگاهی ننگرام ولی واقعا به حال تاریخ و فرهنگ این کشور افسوس می خورمکه باید پامال اینگونه فرمایش ها گردد.
پیوست:
در زندگی خود مسلمان عرق خوار، عرق خوار مومن، توده ای نفتی دیده بودمولی برای نخستین بار بود که با معنی "تجزیه طلب دولتی" آشنا شدم.
مقالات احمد کسروی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک