رسته‌ها
مقالات احمد کسروی
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 599 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 599 رای
گردآورنده: یحیی ذکاء

مجموعه ای از مقالات کمیاب احمد کسروی

چاپ اول: تهران 1334
چاپ دوم: برلین 1368
ناشر: انتشارات یاسمین
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
70
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
persianking
persianking
1388/09/07
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مقالات احمد کسروی

تعداد دیدگاه‌ها:
183
amenmarr:"به نظر بعضی از روشنفکران, می توانستند بردباری و صبر
نشـان دهند و بیش از پیـش اورا با حضور علمـاء وقت و فرهیختگان سـخنور, مکرّر به مناظره و مبـاحثه دعوت نـمایند تا متـوجّه اشتـباهاتش بشـود و از خر شیـطان پیاده شود و یا
مشـکل جسـمی و روانی اش را که واقعـاً چنین بوده, رفع نمایند و اورا معالجه نمایند...."
لازم نبود نظر واقعی و نهاییتون رو لابلای سطور طولانی پنهان کنید.خلاصه حرف شما اینه که کسروی مشکل روانی داشته و این دیدگاه باطلتو سعی کردی با یک نظر طولانی که چند تا تعریف آبکی هم اولش آوردی ماستمالی کنی. اصولا روش نظر دادن شما تو کتابناک همینه.این روش مخصوص طیفییه تو جامعه که منبر میرن ولی تمایل دارن پرستیژ روشنفکرانشون رو هم حفظ کنن.
کم گوی و گزیده گوی بزرگوار;-)
"تصورش را بکنید در میدان انقلاب شخصی کت و شلوار پوشیده و کراوات زده در کنار آتش ایستاده و دیوانهای حافظ و مولانا و عطار را در آتش میریزد و ...."
جناب خرتو خر!!!شما معنی حرکت نمادین رو نمیفهمید؟نظرات شما و برخی دیگر از دوستان واقعامغرضانه است. اصلا شما عقل کل!!!!8-)8-)8-)
نسخه ی تک صفحه ای کتاب جایگزین شد.
با تشکر از جناب بهرام هدایت
جناب amenmarr لطفاً کتابهای شیعه گری ،صوفی گری ، بهائیگری احمد کسروی را بخوانید و همچنین کتاب "بخوانید و داوری کنید" را حتماً بخوانید.
نقل قول از gotvand : ( اصلا خودت جواب بده ایا درسته در مورد کسی که قلم بدست گرفته و می نویسه این طوری حرف زد؟ )
gotvand عزیز؛
اظهار نظر دوسـت عزیزمان abcdef10 از روی حمیّـت و غیـرت و باز تاب طبـیعی بسـیاری از رفتار غـیر منصفانه با یک چوب راندن عقائد درست و نادرست مذهبی در کنار هم بوده
است امّا در ارتباط با فـرمایش جنابعالی لازم است یاد آوری شود؛ کسی که قلم به دست می گیرد نباید هر سخن مفت و بی ارزشی را بر زبان جاری سازد و یا بنویسد, حملات
وسیع کسروی بر علیه شـریعت اسلام به بهانه دفاع از حقوق مردم که اسلام خود مصرّ و پیشتاز آن است محکوم است, بر اسـاس هیچ قواعـد و اصول مذهبی و دینی و غیر آن
کسـروی مجاز به انجـام عمل نکوهیده تحریک و تشـویق سـوزاندن کتاب نبود, بخصوص کتابهای شـعرا و عرفای بزرگی چون حافظ و سعدی که گنجینه های بسیار ارزشمند تاریخ
ادبیات کشور عزیزمان هسـتند و نیز کتاب مفاتیح الجنان که بسیاری از ادعیه های آن طریقةَ القلوب ارتباط و راز و نیاز به درگاه خدواند هستی است, نباید بیچارگی و درماندگی و
عقب افتـادگی ی مردم زمانه خود را معلول گلستان سعدی و دیوان حافظ و مفاتیح الجنان قلمداد می کرد, بی کفایتی حاکمان وقت را که علّت اصلی و عامل فلاکت و فقر مالی
و فرهنگی و ترویج خـرافه پرسـتی بودند را به پای دین و مذهب می گذاشت. امام خمینی در باره کسـروی به درستی فرموده است؛ « یک­دفعـه آدم می بیند که کسروی آمد و
کتابسوزی, مفاتیح­ الجنان هم جزو کتاب­ هایی بود که سوزاند، کتاب­ های عرفان را هم سوزاند. البته کسروی نویسنده ی زبردستی بود؛ ولی این آخری دیوانه شده بود... ایشان
نمی­دانست کتاب مفاتیح­ الجنان چی تویش است ». و لذا و از سوی دیگر هرگونه مجازات خود سرانه در ارتباط با ارتکاب هرگونه بزه و جرمی نیز محکوم است و همانطور که قبلاً
هم عرض شد؛ آنکه آشـکارا کفر می ورزد و عامدانه به اعتقـدات و باور های مردم پشت می کند و آشکارا مـردم را به باد سـخریه می گیرد, با آنکه غیر مسئولانه او را تحت لوای
دفاع از دین, مجازات می کند هردو یکسـان هسـتند و هردو مجرم و هردو سـزاوار تنبـیه و تنبّه و پیگرد شـرعی و قانونی اند. تردیدی وجود ندارد کسـروی منتقد دانشمندی بود و
بسـیاری از آثار او از جمله تـاریخ مشـروطیت اش با اهمیّت و شاید بتـوان گفت از کتب موثّق و مرجع است ولی از آنجـا به بعد که غـرّه ی خود بینی و خود بزرگ بینی شـد و پاک
دینی را بدعت نهاد و دیوانگی کرد, مسـتوجب پاسـخگوئی در برابر قانون و مجازات قانونی بود و البته نه با چاقو و قدّاره و ارّه برقی, در همان حدّی که قانون تعیین می کرد, حتّی
عفو و بخشش و به خود آمدن او و پیاده شدن از خر شیطان.
گفت پیغمبر خداش ایمان نداد , .... هرکه را صبری نباشد در نهاد
مومن آن باشد که اندر جزرو مد , ....کافر از ایمان او حسرت خورد
گفت عیسی را یکی هوشیار سر , ... چیست در هستی زجمله صعبتر
گفت ای جان صعب تر خشـم خدا , ....که از آن دوزخ همی لـرزد چو مـا
گفت از این خشم خدا چه بود امان , .گفت ترک خشم خویش اندر زمان
کسروی بارها با آقایان مناظره کرد. همانطور که خودش ادعا می کرد کسی را یارای مناظره با وی نبود. او پاسخی منطقی و اصولی به همه سوالات دوستان می داد اما ایشان را پاسخی منطقی برای سوالات وی نبود. چنین بود که تصمیم به حذف فیزیکی وی گرفتند. همیشه اینگنونه بوده. کسی دست به اسلحه می برد که توان رویارویی متمدنانه و منطقی را نداشته باشد.
البته نوشته قبلی بنده به جناب abcdef10 بوده که اشتباهاً به جناب amenmarr مورد خطاب واقع شد که امیدوارم ایشان بزرگی نمایند و ما را شامل لطف و بخشایششان قرار دهند و اینجا به جناب abcdef10 می گویم آواتاری که از شما می بینم شما همان نواب صفوی (مجتبی میر لوحی ) امروز هستی با این فرق که شاید نواب صفوی اگر امروز در قید حیات بودند افکاشان به دیدن این روزگار عوض می شد ولی شما از قرار معلوم ورژن چند 70 سال قبل نواب صفوی هستی و همچنانکه در قبل گفتم باز اینجا می آورم تا شما و امثال شما که کورکورانه تقلید می کنید تلنگوری بخورید و بروید مطالعتان را متنوع تر و بیشتر بکنید و فقط خودتان را محدود به کتابهای خاص نکنید.
بنظر می رسد این جناب abcdef10 بجز کتابهای مذهبی و دینی آن هم منابع تشیع کتاب دیگری نخوانده و با این حرفهایشان روی داعش را سفید کردند آخر جناب شماها در کجا و در کدام دوره سیر می کنید یک چنین افکاری را به جامعه مدنی و امروزی تحمیل می کنید افکار و افرادی مثل شماها هستند که اسید پاشی می کنند و براحتی مثل آب خوردن آدم می کشند آیا جامعه با این افکار فلانژیست بجای خواهد رسید و یکبار دیگر تاکید می کنم از درون چنین تفکری گروههای تروریستی مثل داعش ، بوکوحرام ، وهابیت و........................ زاده می شود بیائید انسانی و اخلاقی فکر کنید که سعادت بشر در آن است و به نظرات دیگران هم بی احترامی نکنید و اگر عقیده ای را مطابق عقیده خود نمی بیند خدا به همه عقل داده بصورت عقلائی با گفتن و نوشتن مستند و مستدل پاسخ بگوئید که سعدی بزرگوار گفته است
زبان ای خردمند دانی که چیست
کلید در گنج صاحب هنر
چو در بسته باشد چو داند کسی
که گوهر فروش است یا پیلور
بنظر می رسد این جناب amenmarr بجز کتابهای مذهبی و دینی آن هم منابع تشیع کتاب دیگری نخوانده و با این حرفهایشان روی داعش را سفید کردند آخر جناب شماها در کجا و در کدام دوره سیر می کنید یک چنین افکاری را به جامعه مدنی و امروزی تحمیل می کنید افکار و افرادی مثل شماها هستند که اسید پاشی می کنند و براحتی مثل آب خوردن آدم می کشند آیا جامعه با این افکار فلانژیست بجای خواهد رسید و یکبار دیگر تاکید می کنم از درون چنین تفکری گروههای تروریستی مثل داعش ، بوکوحرام ، وهابیت و........................ زاده می شود بیائید انسانی و اخلاقی فکر کنید که سعادت بشر در آن است و به نظرات دیگران هم بی احترامی نکنید و اگر عقیده ای را مطابق عقیده خود نمی بیند خدا به همه عقل داده بصورت عقلائی با گفتن و نوشتن مستند و مستدل پاسخ بگوئید که سعدی بزرگوار گفته است
زبان ای خردمند دانی که چیست
کلید در گنج صاحب هنر
چو در بسته باشد چو داند کسی
که گوهر فروش است یا پیلور
دوست عزیز برادر بزرگوار اخه من چی بگم به تو؟
اصلا خودت جواب بده ایا درسته در مورد کسی که قلم بدست گرفته و می نویسه این طوری حرف زد؟
ایا کسی که حرفی مخالف بزنه باید با اره قطعه قطعه اش کرد؟
اره که مال ادم کشتن نیست ان هم کشتن یک نویسنده که فقط دارد نظریاتش را بیان میکند
این حرف شما منو یاد داعشی ها انداخت تازه اون ها هم هنوز تا اون جا که به گوش ما رسیده با اره ادم تیکه تیکه نکرده اند
دوسالی میشه که در این سایت عضوم و تا حالا از کتابهای این سایت و نظریات دوستان استفاده کرده ام اما تا حالا همچین چیز ندیده بودم
اخه این همه درندگی نسبت به هم وطن خودت درسته؟
نقل قول ازabcdef10 : « ای کاش من درکاخ دادگستری بودم تابه جای 24ضربه چاقو با اره برقی تکه تکه اش می کردم ».
abcdef10 عزیز
لازم اسـت بدانیم دین برای اعتـلاء خصائص انسانی و تبلور ارزش نهادن بر اخلاق و بهبـود کیفیت زندگی در گسـتره ی معاشـرت درسـت با دیگر همنوعان اسـت, خداوند تبارک و
تعالی انسـان را آفریـده و از چشـمه ی هسـتی بخش خود به انسـان, نوش عقل و هوش و خصیـصه تفحّص و معرفت یابی و اختیار و حقّ انتخاب عطا کرده و در این راستا از بین
آنان, کسان شـایسته و با فضـیلت و حق شـناس به نام پیامبران را رسالت آموخته و برای راهنمائی ی چگونه باید بودن و چگونه باید زیستن مامور نموده است, دین برای انسان
است تا پیرو نفـس نگردد و خود را در سـرگشتگی و تردیـد و توهّـم ویلان نسازد و تداوم بقاء خویش را در خدمتگزاری متقابل و حفظ مواسات و مساوات بینگارد و زندگانی خود به
فرجامی خوش و نیکـو برساند. بنابراین دین برای انسـان و استدراک انسانیت در پهنه ی گیتی و از این طریق با اتصّاف به صفت رحمانیت, خوش خرامیدن و فیض بردن از همه ی
اسـباب عالم هسـتی در کنار سایر موجودات و علی الخصـوص با مهر و محبّت و صـفا با مردمان همچون مردمک چشـمان خویش است, در دین ذلّت و خـواری ی خون آشـامی و
دریدن و تـوحّش در صفات انسـانی تعریف نشـده و در دین جنگ و ستـیز جز برای دفاع از حقوق حقّـه و صیـانت از قلمرو زندگی و کـشور تحت شرائط خاص و بنا به تشخیص خرد
ورزان و با رهبـری فرهیختـگان حکیـم حاکم اجازه داده نشـده است. علیهذا لـزوماً, مدّعیان دیانت باید از وظایف دینـمداری که همـانا مماشات بر پایه عقلانیت است عدول نکنند و
جز برای احیـاء و احقـاق حقّ و دفـاع از مظلومان و سـتمدیدگان واکنشی از خود نشـان ندهند و با تدبیـر, همهـمه و فـریادی از خود و بی خود سـر ندهند. تعصّـب صفت مذمـوم و
نکوهیـده است و اینکه با بررسـی و یا حتّی بدون بررسـی و بدون اذن و اجـازت و بدون محـاکمه علنی, توسط قضّات ذیصلاح هر فرد غیر مسئولی مبادرت به مجازات محکومی با
هر اتّـهامی بنماید قطع یقیـن خارج از تعالیـم دین و بخصوص اسـلام شریف است. باید پایبـند اصول و مقرّرات قانونی و شـرعی باشیم و حدّ و حدود وظائف خود را بدانیم, چنانچه
کسی جـرم و یا جنایتی مرتکب شـد, مجازات او باید از طریـق قانون تعییـن و انجام گیرد, بلا نسـبت تجویز شیوه مجازات آنهم قتل و تکّه تکّه کردن هر انسانی با هر اتّهامی با ارّه
برقی و یا هر سـلاح دیگر بدون انجام تشریفات قانونی و شرعی و بدون حکم حـاکم شرع با تعیـین آلت قتّاله ,کار داعشیان نابکار جنایتکار وحشی ی گرگ صفت و ستمگر زشت
خوی و ریا کار تحت لـوای اسـلام است, از امام صـادق ع روایت شـده است که فرمود : « یتعوذ فی کل یوم من ست من الشک و الشرک و الحمیة و الغضب و البغی و الحسد »
یعنی؛ پیـامبر ص همواره خود را از شش چیـز بر حذر می داشت و به خدا پناه می برد ؛ شک , شرک , تعصب , خشم , ظلم و حسد. کفر و الحاد و خود سری و جنایت هردو, دو
روی سکّه ی به درد نخور غرور و تعصب اند, آنکه آشکارا کفر می ورزد و عامدانه به اعتقـادات و باور های مردم پشـت می کند و آشـکارا مردم را به باد سـخریه می گیرد, با آنکه
غیر مسئولانه او را تحت لوای دفاع از دین, مجازات می کند هردو یکسان هستند و هردو مجرم و هردو سزاوار تنبیه و تنبّه و پیگرد شرعی و قانونی.
این جهان همچون درختسـت ای کرام , .... ما برو چون میوه‌ های نیم‌خام
ســخت گیــرد خامـها مـر شــاخ را , .... زانک در خــامی نشــــاید کـاخ را
چون بپخت و گشت شیرین لب‌ گزان , .. سست گیرد شاخها را بعد از آن
چون از آن اقبـال شـیرین شد دهان , ..... سـرد شد بر آدمی ملک جهـان
سخت ‌گیری و تعصّب خامی است , ..... تا جنینی کار خون‌آشامی است
مقالات احمد کسروی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک