تاریخ اجتماعی هنر - جلد ۱

فکر میکنم دارم خواب میبینم . قلم و فکر نویسنده رُ بشدت میپسندم .
طبق مقدمه ای که به قلم خود هاوزر در کتاب "فلسفه تاریخ هنر" نوشته شده ، نقدی بر این کتاب خود وارد کرده اند . ضمن اینکه کتاب مذکور مکملی برای این کتاب است .
بنده دوستان محقق و علاقه مند رُ به خواندن این کتاب و همچنین کتاب فلسفه تاریخ هنر دعوت میکنم .
عزیز و سربلند باشید .

ممنون جناب هدایت برای بارگزاری این سری کتاب‌های ارزشمند.
مجموعه‌ی چهار جلدی «تاریخ اجتماعی هنر» یکی از منابع بسیار خوب محسوب می‌شه که بلافاصله بعد از چاپ به هفده زبان ترجمه شد و خوشبختانه به وسیله‌ی یکی از مترجمین خبره هم به فارسی برگردانده شده.
هر چند نویسنده رومانیایی با دیدگاه مارکسیستی به موضوع نگاه می‌کنه ولی تونسته روند تاریخی اجتماعی هنر رو به خوبی توضیح بده.
تیترهای چهار جلد:
۱. «زمان‌های ماقبل تاریخ» "From Prehistoric Times to the Middle Ages"
۲. «رنسانس، مانریسم، باروک» "Renaissance, Mannerism, Baroque"
۳. «روکوکو، کلاسیسیسم و رومانتیسیسم» "Rococo, Classiscism and Romanticism"
۴. «ناتورالیسم و امپرسیونیسم» و «عصر فیلم» "Naturalism, Impressionism, The Film Age"
لازم به ذکره که مچموعه‌ی چهار جلدی انگلیسی با جلد معمولی هنوز که هنوزه از صد و پنجاه دلار آمریکایی به بالا در آمازون به فروش می‌ره پس دانلود و مطالعه‌ی این سری باارزش به فارسی رو از دست ندید!

دوستان اگرچه بحث خوبی بو ودرست اما دراین کتاب من تضادی ندیدم تاریخ هنر را از عصر غار نشینی انسان تا گوتیک با ارایه نمونه وعکس اورده وکتاب بسیار جامع ای است

[quote='ayrin_68']نقل قول از mosafer 17:با دیدن نام برخی کتابها حیرت ندانستن بر من چیره می شود و تمام تلاشم غلیه بر این نیاز
نیاز دانستن
اما نمی توانم ! سنگین تر از نام کتاب عدم انسجام و ضد و نقیض های محتواست
بعد از خوانش دویست برگ از جلد اول کتاب هنوز نمی دانم قلم راوی است یا انعکاس ذهن و سلیقه نویسنده !!!
آنچه از نام این کتاب بر می آید آنی نیست که می خوانی
ذات کتابها خوب معمولا همین ضد و نقیض بودنشان است مخصوصا اگر موضوعشان چنین گستره ی بزرگی باشد. جهان پیچیده است و کتابهایی که میخواهند یا ادعا دارند به موضوع جوابی کامل میدهند در حال ساده کردن موضوع و نادیده گرفتن بسیاری از استسنائات اند. فهم و دانایی بیشتر همین فهمیدن و تسلط بر این مفاهیم پیچیده و متناقض و حل کردن گوشه های کوچکی از آن برای خود ودنیاست نه به یاد سپاردن یک پاسخ برای اطمینان خاطر
به قول بکت جوابهای سر راست تنها و تنها ارضای میل بورژواها در مقابل وحشت ندانستن و ناتوانی در فهم است. به وجود آوردن این توهم که ما میدانیم پس ما بر جهان تسلط داریم پس برویم به زندگی احمقانه ی خود ادامه بدهیم .
بزرگترین دانش شناخت حیطه های ناتوانی انسان در عدم شناخت است.
سیر تاریخ فلسفه از شناخت به سمت شناخت شناسی و چگونگی توانایی شناخت انسان از جهان و بعد به سمت زبانشناسی یعنی شناخت ابزار معرفت شناسی است . یعنی مدام رو به عقب . به خاطر همین است که مدام هم عمیقتر میشود. شناخت اصیل به اصطلاح کاهشی یا به دنبال خلاصه کردن معارف به یک کل اطمینان بخش پایانی نیست بلکه گسترش دادن شناخت روابط بین اجزائ است که رو به افزایشی بینهایت دارد
این جور سخن سقراط را بیشتر از یک فروتنی میفهمیم[/quote]

[quote='mosafer 17']با دیدن نام برخی کتابها حیرت ندانستن بر من چیره می شود و تمام تلاشم غلیه بر این نیاز
نیاز دانستن
اما نمی توانم ! سنگین تر از نام کتاب عدم انسجام و ضد و نقیض های محتواست
بعد از خوانش دویست برگ از جلد اول کتاب هنوز نمی دانم قلم راوی است یا انعکاس ذهن و سلیقه نویسنده !!!
آنچه از نام این کتاب بر می آید آنی نیست که می خوانی
[/quote]ذات کتابها خوب معمولا همین ضد و نقیض بودنشان است مخصوصا اگر موضوعشان چنین گستره ی بزرگی باشد. جهان پیچیده است و کتابهایی که میخواهند یا ادعا دارند به موضوع جوابی کامل میدهند در حال ساده کردن موضوع و نادیده گرفتن بسیاری از استسنائات اند. فهم و دانایی بیشتر همین فهمیدن و تسلط بر این مفاهیم پیچیده و متناقض و حل کردن گوشه های کوچکی از آن برای خود ودنیاست نه به یاد سپاردن یک پاسخ برای اطمینان خاطر
به قول بکت جوابهای سر راست تنها و تنها ارضای میل بورژواها در مقابل وحشت ندانستن و ناتوانی در فهم است. به وجود آوردن این توهم که ما میدانیم پس ما بر جهان تسلط داریم پس برویم به زندگی احمقانه ی خود ادامه بدهیم .
بزرگترین دانش شناخت حیطه های ناتوانی انسان در عدم شناخت است.
سیر تاریخ فلسفه از شناخت به سمت شناخت شناسی و چگونگی توانایی شناخت انسان از جهان و بعد به سمت زبانشناسی یعنی شناخت ابزار معرفت شناسی است . یعنی مدام رو به عقب . به خاطر همین است که مدام هم عمیقتر میشود. شناخت اصیل به اصطلاح کاهشی یا به دنبال خلاصه کردن معارف به یک کل اطمینان بخش پایانی نیست بلکه گسترش دادن شناخت روابط بین اجزائ است که رو به افزایشی بینهایت دارد
این جور سخن سقراط را بیشتر از یک فروتنی میفهمیم

با دیدن نام برخی کتابها حیرت ندانستن بر من چیره می شود و تمام تلاشم غلیه بر این نیاز
نیاز دانستن
اما نمی توانم ! سنگین تر از نام کتاب عدم انسجام و ضد و نقیض های محتواست
بعد از خوانش دویست برگ از جلد اول کتاب هنوز نمی دانم قلم راوی است یا انعکاس ذهن و سلیقه نویسنده !!!
آنچه از نام این کتاب بر می آید آنی نیست که می خوانی